در پست  قبلیبرخی از ابعاد شخصیتی امام حسین علیه السلام را را بیان کردیم در این پست جنبه دیگری از بعد شخصیتی امام حسین علیه السلام را مورد بررسی قرار میدهیم

جنبه دیگری ازویژگی شخصیتی امام حسین (ع) زیربار ستم نرفتن است . این جنبه از جنبه های دیگر برتر و بالاتر می باشد. چه بسا افرادی را دیده ایم که زمانی که دنبال شهوتی می رود و یا کالای گرانبهایی چشم او را می گیرد و به دنیا پاسخ مثبتی می دهد، چگونه اصول و صراحت و قاطعیت ارزش های موجود را از دست می دهد. و نه تنها معنی و ارزش خود را ازدست می دهد، بلکه به ضد ارزش نیز تبدیل شده و موردسرزنش قرار می گیرد. و در این هنگام شرافت ، پستی به شمار می آید. زیربار نرفتن ،سنگ بنای نخستین ارزش های انسانی است ، به همین جهت امام حسین (ع) جزنپذیرفتن خواری و زور به چیزی رضا نداد ودر این باره سخنی گفت که نفس سرکش رانابود می کند:
«سوگند به خدا، نه همچون خوارشدگان دست تسلیم به شما می دهم و نه چون بندگان ترسو فرار می کنم . بندگان خدا، به پروردگار خود پناه می برم از این که بخواهید مرااز خود برانید و بیفکنید و به پروردگار خود پناه می برم ، از هر خود بزرگ بینی که به روزقیامت ایمان نمی آورد.»
آری خودداری او از تن دادن به ذلت و خواری چنان مردانگی به مردان آموخت وزیربار ذلت نرفتن را به آنان تعلیم داد که هیچ کس تاکنون نتوانسته است مانند او عمل کند.
آن حضرت از پذیرفتن آسایش ورفاه و لذت امتناع ورزید؛ زیرا لذت و نعمت حقیقی در چیزی فراسوی نعمت های دروغین زندگی و خواست های پست ونادرست آن می باشد.
آن کس که هدف والایی در زندگی انسانی دارد، چیزی جز رسیدن به آن رالذت بخش نمی داند. و چیزی جز عملی شدن آن را سعادت نمی خواند.

اتکای به ولایت برای این است که مسیر فراموش نشود که در این راستا جمله «حسین(ع) کشتی نجات است» یعنی باید به هر شکلی به ولایت وصل بود تا مسیر به اشتباه تغییر نکند. حضرت زینب(س)، حضرت اباالفضل العباس (ع) و سایر همراهان امام حسین (ع) در روز عاشورا نه از عشق برادری و وعده جنت که از روی پایبندی به اصل مهم ولایت پذیری همراه فرزند رسول خدا (ص) شدند.

حضرت ابا الفضل هرگز قدمی جلوتر از برادرش بر نمی داشت برای نمونه:

وقتی در تشییع پیکر امام حسن (ع)، عایشه جلوی دفن آن امام همام در کنار مدفن پیامبر (ص) را می گیرد، حضرت عباس(ع) آماده مقابله با عایشه می شود ولی زمانی که امام حسین (ع) او را از این کار منع می کند بی هیچ حرفی، سخن امام زمانش را می پذیرد.

حضرت عباس (ع) در تمام طول عمر خویش یک بار هم امام حسین(ع) را برادر صدا نکرد و همیشه اورا مولای من خطاب می کرد.

وقتی حضرت عباس کنار علقمه رسید بعد از آب کردن مشک، آماده نوشیدن آب شد ولی شرم کرد از این که مولا و سرورش تشنه باشد و او آب بنوشد و آب را به علقمه برگرداند.

زمانی که شمر صدا زد فرزندان ام البنین برای شما امان نامه آورده ام، حضرت عباس (ع) فریاد زد اگر هه دنیا را به من بدهی از امام حسین (ع) دست بر نمی دارم.

تبلیغات و توطئه های معاویه و یزیدعامل گمراهی مردم کوفه بود چرا که معاویه علیه شیعه بخشنامه کرده بود که در منبر رسول خدا(ص)، جانشین بر حقش را لعن کنند و این کار 60 سال ادامه داشت. تهدید و تطمیع یزید عامل تنها ماندن مسلم و شهادت او شد ودر نهایت ضربه آخر را شریح قاضی لعنت الله علیه وارد کرد و با حکم وجوب قتال با ابا عبدالله الحسین (ع) جاهلان را با وعده بهشت راهی میدان جهاد با امام حسین (ع) کرد.اگر یک انسان نتواند حرمت نائب امام زمانش را نگاه دارد به روی امان زمانش هم شمیشر خواهد کشید

همانند 18 هزار نفر از مردم کوفه که با مسلم بن عقیل نائب امام زمانشان بیعت کردند اما با توطئه عبیدالله مسلم را از بالای دار العماره به پایین انداختند و با شمشیرهای آخته، روانه جهاد با امام زمانش، حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) شدند. کسانی که امام زمان (عج) را صدا می زنند و از نیامدنش ابراز ناراحتی می کنند ببیند با نائب امام زمانشان چگونه برخورد می کننداگر با نائب امام زمانتان مانند حضرت عباس رفتار کردید، امام زمان هم که بیاید در رکابش خواهید بود، اما وای به حال کسانی که مانند کوفیان باشند.

یکی از اهداف امام حسین(ع) احیای دین جد و پدر بزرگوارشان بود؛ چراکه می دیدند که مردم به اسم دین برخی از امورات را انجام می دادند اما از ولایت فاصله گرفته و به بیراهه رفتند. متأسفانه قاتلان امام حسین(ع) به ظاهر مسلمان بودند و برای جنگ با امام غسل شهادت کردند. آن ها فقط پوسته ای از دین را اجرا و از فلسفه نماز ، شهادت و … بی خبر بودند. لذااگر معرفت نداشته باشیم، اگر راه شهدای کربلا، راه حضرت عباس(ع)، راه حضرت زینب (س) را نرویم، این عزاداریها، این به سر و سینه زدن ها ما را نجات نمی دهد.امروزه نیز مادران باید فلسفه نماز و ولایت پذیری را با عبرت گیری و نگاه عمیق به حماسه عاشورا به جوانان و نوجوانانشان بیاموزند.

آخرین قسمت از جلد 1 جملات قصار طلبگی است که  تکمیل کننده جملات قبلی می باشد.

کسی بخواهد به جایی برسد باید ادب داشته باشد.

طلبه ها حواستان باشد فردا باید خادم باشید نه این که خاین باشید، حالا می خواد همه ی عالم، خاین باشد( به شما ربطی ندارد).

به حرف اسلام گوش کن، خدای تعالی بزرگ است. خدا نه در آسمان جا میگیرد ، نه در زمین،نه در خانهو نه در ماشین…خدادر دل توست، با او خودمانی باش او رفیق توست، با او رفیق باش،«یا رفیق  یا شفیق»

انسان غیر مهذب، یک باغ وحش تمام عیار است.

دل تو ترمینال همه چیز شده است. دل تو که از یک کندوی عسل کمتر نیست ! آنجا نمی گذارند زنبوری که گل مسموم چشیده وارد شود

مرحوم جمال الدین اسد آبادی رحمه الله می گفت باید اول بگوییم ما مسلمان نیستیم،بعد تبلیغ اسلام را کنیم. ما یک سری سلیقه ی شخصی از شرق و غرب جمع کرده ایم و اسمش را اسلام گذاشته ایم. عروسی و عزای ما اسلامی است؟ مراسم و رفتارهای ما اسلامی است ؟ کجای ما اسلامی است؟

متاسفانه ما در نماز خیلی حواسمان پرت است. نماز، اقامه است نه خواندن . آن هایی که امام حسین علیه السلام را کشتند نیز نماز میخواندند. هیچ یک از ما در نمازخواندن به پای خوارج نمی رسیم . پیشانی انها از نماز خواندن پینه بسته بود ولی بهترین کار را کشتن امیر المومنین علیه السلام در شب قدر می دانستند. آیا کفر بهتر از این اسلام نیست؟ پس فقط بر نماز خواندن سایرین، دل خوش نکنیم.

هر عبادتی خدایی نیست و ممکن است شیطانی باشد.ما خلق شده ایم برای بندگی خدا نه عبادت. عبادتی که در ان بندگی نباشد که عبادت نیست. خدمت به خلق  بالاترین عبادت هاست. و عبادت های ظاهری ملاک نیست. گاهی باید نماز اول وقت را برای کارهای دیگری به عقب انداخت….

لازم به ذکر است که اکثر جملات قصار طلبگی فوق ، از بیانات شیرین و
جذّاب استاد أمجد می باشد .

www.karimigonabadi.ir

خصوصیات فروانی در وجود مقدس قمر بنی هاشم (ع) هست که هر کدام از آنها برای ما می تواند درسهای جاودان و ماندگار باشد.خصوصیت بارزی که حضرت ابالفضل (ع) در آن دوره حساس به آن مزین بودند و امروز ما به شدت به آن نیازمند هستیم بصیرت است که امروز از آن به عنوان بصیرت عاشورایی یاد می کنیم که معنای آن این است که انسان حسین و یزید زمان خود را بخوبی بشناسد.آنچه مهم است دشمن شناسی است همانطور که در زیارت عاشورا هم بیان شده است انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حربکم ، لذا در روایات ما از شخصیت حضرت ابوالفضل به عنوان: نافذ بصیره ” یاد شده است یعنی با تمام وجودش حسین و یزید را شناخت. ایشان  هرگز در راه حقیقت  پایشان نلغزید و با تمام وجود ولایت پذیر بود که این جزو خصوصیت بارز آن حضرت می باشد که از بصیرت و ایمان سرچشمه گرفته است. ولایت پذیری به این معنا نیست که فقط به فرمان ولی خدا گوش کنیم ، این پایین ترین مرحله ولایت پذیری است که حتی عده ای هم به همین اندازه هم پایبند نیستند و حرف خود را بر حرف ولایت ترجیح می دهند و ولایت را برای آقای خود می خواهند تا از این سفره نان بخورند. ولایت پذیری یعنی تا آخرین قطره خون پای ولایت بایستیم همان طور که حضرت ابوالفضل (ع) با تمام وجود در خدمت امام حسین(ع) بود و جان خود را در این راه فدا کرد .ولایت پذیری به این معناست که با تمام وجود در ولایت ذوب شویم و از آن حمایت کنیم چرا که ولایت در طول تاریخ نیازمند حمایت است و اولین حامی ولایت حضرت زهرا (س) بود که جان خود را در راه دفاع از ولایت فدا کرد . ولایت پذیری را باید با عمق جان دریابیم و امام زمان (عج) از ما این درجه از ولایت پذیری را می خواهد.

صفحات: 1· 2

یکی از درس‌های بزرگ عاشورا که به مثابه دانشگاه انسان سازی است، درس ولایت پذیری است، چرا که کیفیت ولایت پذیری و ولایتمداری اصحاب امام حسین علیه السلام را که در هیچ دوره تاریخی نمی توان یافت. همچنان که ولایت گریزی بیشتر مردم دوران حضرت امام حسین (ع) نیز موضوعی مهم و قابل تامل است که از یکسو خیانت مستمر آنان به خاندان وحی، لکه ننگی بر دامان جامعه اسلامی بود.
روز عاشورا روز تجلى كامل ولايت سيدالشهداء امام حسين عليه السلام است. صحيفه نور، ج 1، ص 216.
آنچه ياران و فرزندان امام حسين عليه السلام به عنوان ارمغانى بهتر از شهادت در روز عاشورا به دست آوردند كشف «رموز ولايت» سيدالشهداء بوده است لذا عاشورا نمايش جلوه‌اى از ولايت امام حسين است . اوست كه به عنوان مظهر ولايت حقيقت محمديه همانند چشمه‌اى جارى است كه آب حيات را به كام تشنگان فيض رحمت مى‌رساندشکی نیست که شهدای کربلا فدای ولی خدا شدند و قطعاً حماسه بی بدیل عاشورا بدون یاران اباعبدالله الحسین(ع) نمی توانست به این گونه زیبا و ماندگار در ذهن تاریخ ترسیم شود. با تامل در تاریخ اسلام درمی یابیم که اوج مسئله ولایت پذیری در تاریخ اسلام در حادثه کربلاست رخ داده است.

هزينه ولايت پذيري در سال 61 ه. ق. از دست دادن كودك 6 ماهه تا پيرمرد 90 ساله بود و همواره بايد چنين باشدعده اي نمي خواهند جريان ولايت را بپذيرند، يا در مقابل هزينه آن كنار مي كشند، يا در مقابل آن مي ايستند، و يا رفتار نفاق گونه دارند.محرم از آن مردان ولايي است كه تمام وجودشان، گفتارشان، و رفتارشان در راه ولايت است چنانكه ياران امام حسين (ع) چنين بودند و حرفشان حرف امامشان بود كه حرف خدا را سرلوحه قرار داده و جانانه در ركاب آن حضرت مقاومت كرده و به شهادت رسيدند.

البته شاید گفته شود که امروز مثل آن روز جنگی در کار نیست که بتوان در مسیر کربلا حرکت کرد، اما شایسته است که نوع نگاه خود را به این مقوله تغییر دهیم. باید بدانیم که اکنون دیگر شهادت مثل آن دوره در کار نیست، چرا که شرایط تغییر کرده، اما درسی که می توان و باید از عاشورا گرفت این است که آن طوری که شهدای کربلا ولایت­مدار بودند، ما نیز ولایت­مدار باشیم با دقت در حادثه عاشورا در می یابیم که تمام رفتارها و گفتارهای شهدای کربلا در مسیر فرهنگ و ادبیات ولایی است، در این زمینه حتی می توان به رجزخوانی های شهدای کربلا نیز اشاره کرد که سرشار از حمایت و پشتیبانی از ولایت است. در صحنه کربلا به تعبیری، همه باید فدای ولی خدا شوند تا درخت نوپای دین رشد کند و آنچه در آنجا مشاهده می‌شود، دقیقاً ترسیم عینی و ملموس ولایت مداری است. البته باید اعتراف کرد که آنچه امروز به عنوان روح عاشورا منتقل شده و بر ان تاکید می شود، بیشتر جنبه حماسی و ظلم ستیزی این حادثه است، در حالی که موضوع ولایت‌مداری یکی از مبانی اصلی و جریان ساز در عاشورا است که باید بیش از پیش بر آن تاکید کرد.

امروزه متاسفانه شاهد زندگی‌های «پارتنری» هستیم، زندگی‌هایی که طرفین هیچ تعهد اخلاقی و حقوقی نسبت به یکدیگر ندارند.شکستن مرزهای عفاف خانواده برابر با شکستن مرزهای اخلاقی در جامعه است، در واقع صدها شبکه‌ ماهواره‌ای بر روی حیازدایی کار می‌کنند و اگر حیا از رفتار آدم زدوده شد، یقینا انسان به سمت رفتارهای ناهنجاری و غیراخلاقی سوق می‌‎یابد.

اولین روزنه طعمه برای به مقصود رسیدن عفاف‌زدایی و حیازدایی در شبکه‌های ماهواره‌ای و برنامه‌ریزی‌های دشمن از روزنه زن است آنها می‌گویند اگر زن را درست نشانه بگیریم، به مقصود خواهیم رسید. اگر جامعه‌ای از سلامت روحی و فکری برخوردار نباشد، قطعا آن جامعه را می‌توان به بن بست سیاسی و اقتصادی کشاند فردی که سالم نباشد، هر کار ناهنجاری را از او می‌توانیم شاهد باشیم.

برنامه‌ریزی جهان غرب در جهت هویت زدایی، دین زدایی، خانواده‌ ستیزی و خانواده گریزی است و بر اساس این محورها به تولید فیلم و برنامه‌ می‌پردازند.هدف از ایجاد فیس بوک برای غرب این است که با عکس‌های ارسالی بفهمد که ذهن و فکر مردم به کدام سمت است که از آن سمت به ایران ضربه وارد کنند.
باید دقت کنیم که دشمن از طریق رسانه‌ها به شکلی نرم ذهن‌های ما را تسخیر می‌کنند؛ باید مواظب باشیم که اگر ذهنمان به تسخیر درآمد، کرامت و عزت وطن‌مان را هم میتوانیم، تقدیم کنیم.باید از رسانه‌ها در جهت مفید استفاده کرد، مخصوصا قشر دانشجو و طلبه در جامعه اولویت دارند، باید اطلاع یابی درست از موضوعات داشته باشیم باید درست تحلیل کنیم تا اطلاعات درست و صحیحی در اختیار دیگران بگذاریم .

برچسب زدن یکی از این اهداف است؛ از واژه‌هایی که بار معنایی منفی دارند به مردم و کشور خاصی می‌چسباند و به انها نسبت می‌دهند.از دیگر ابزارهای مهم مورد استفاده دشمن در جنگ نرم که بیشتر مورد استفاده شبکه‌های ماهواره ای است؛ بحث شایعه است. تاکتیک بعدی تاکتیک قطره چکانی است؛ یعنی اطلاعات را به صورت یکجا نمی‌دهند و به صورت تیکه تیکه در اختیار ما قرار می‌دهند و مردم را تشنه شنیدن خبر و وابسته به منبع خبری می‌کنند و حساسیت‌ها سنجیده می‌شوند.تاکتیک بعدی حذف و سانسور است، سانسور در مواقعی خوب است و در بعضی مواقع بد است و بار منفی دارد، سخنرانی بعضا از شخصیت‌ها که توسط بعضی رسانه‌های غربی سانسور شده و به صورتی پخش می‌شود که به نفع آنهاست.

فرهنگ‌سازی در جامعه ضرورت دارد ما قطعا نمی‌توانیم معادل هزینه‌ای که غرب برای تغییر فرهنگ جامعه ایران از طریق ساخت سریال‌های مختلف صرف می‌کند برای ساخت فیلم هزینه کنیم تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که جامعه در مقابل پدیده ماهواره واکسینه شود و بتواند از خود دفاع دینی و معرفتی کند.

در جمهوری اسلامی هیچ وقت خود نظام و دولت مبلّغ شعار «فرزند کمتر ‌زندگی بهتر» نبوده‌اند. متولیان طرح کنترل جمعیت در سال‌های دهه 60 از جمله آقای دکتر مرندی می‌گویند که ما هیچ وقت شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» را تبلیغ نکردیم و گفتیم قرار بر این نیست که شعار زمان شاه را تبلیغ کنیم، اما نوعی کنترل جمعیت وجود داشت و اقداماتی انجام شد.در آن دوره در بسیاری از بیمارستان‌ها گاهی بدون اطلاع افراد، زن یا مرد را عقیم می‌کردند و آن فتوای امام را آنطور که باید رعایت نمی‌کردند. فتوای امام این بود که عقیم کردن اگر قابل بازگشت باشد و فرد طالب این کار باشد اشکالی ندارد اما اگر قابل بازگشت نباشد مشروع نیست. در بسیاری از بیمارستان‌ها بدون اطلاع افراد، آنها را عقیم می‌کردند در حالی که قابل بازگشت نبود یعنی کارهای حرام انجام می‌دادند. مثلا زنی را که چهار فرزند به دنیا آورده بود بدون اطلاع او عقیم می‌کردند و می‌گفتند دیگر کافی است.ما در سال 71 به تعادل جمعیتی رسیدیم و باید تدبیری می‌شد که این تعادل حفظ شود اما از این موضوع غفلت شد تا امروز که احساس کردیم شتاب رشد جمعیت کاهش یافته است. البته هنوز هم جمعیت ما در خطر نیست اما روند فعلی نشان می‌دهد که در آینده با پیری جمعیت و کاهش جمعیت جوان مواجه می‌شویم که این خطری برای کشور است.
البته کاهش جمعیت ریشه اقتصادی هم دارد اما ریشه فرهنگی آن قوی‌تر است. شاید گاهی سبک زندگی ما به سبک زندگی غربی میل پیدا کرده است، در نتیجه جوانان قطع نظر از موانع اقتصادی دیر ازدواج می‌کنند و شاید این تفکر ازدواج دیر هنگام برای برخی جوانان نوعی تجدد و روشنفکری به حساب بیاید. یا اینکه اختلاط و روابط بین دختر و پسر بیشتر شده و ممکن است برخی جوانان برای ارضای غریزه جنسی خود احساس نیاز به ازدواج نکنند زیرا دسترسی به جنس مخالف دارند و اینها سن ازدواج را بالا برده است.افزایش تعداد دختران در دانشگاه‌ها و طولانی شدن دوران تحصیل آنها را از دلایل تمایل دختران به ازدواج دیرهنگام دانسته و همه اینها در کاهش جمعیت و تغییر سبک زندگی نقش دارد و من معتقدم گرایش به فرهنگ غربی باعث افزایش طلاق شده و تمام اینها می‌تواند در کاهش جمعیت موثر باشد.در حال حاضر در نظر خیلی از افراد داشتن فرزند زیاد نشانه عقب‌ماندگی و داشتن فرزند کمتر نشانه تجدد و امروزی بودن است، این دید باید اصلاح شود و باید کار فرهنگی وسیعی انجام داد تا سبک زندگی‌مان به سبک زندگی اسلامی نزدیک‌تر شود.

روشن است که در مورد حجاب باید کار فرهنگی در خانواده، آموزش و پرورش، دانشگاه، در مساجد و منابر توسط روحانیت و در صدا و سیما انجام شود. اما طبیعی است هر قدر هم کار فرهنگی انجام شود باز کسانی هستند که ممکن است حجاب را رعایت نکنند. نباید فکر کنیم اگر کار فرهنگی در بهترین سطح انجام شود همه حجاب را رعایت می‌کنند.عده‌ای هستند که گرایش به فرهنگ غربی دارند و عده‌ای هم روی هوا و هوس به سمت بدحجابی سوق پیدا می‌کنند. میل به خودنمایی و تبرج در زنان یک امر ذاتی است و آنها از این کار لذت می‌برند. همان‌طور که میل به چشم‌چرانی، ذاتی مرد است و خداوند این دو جنس را اینطور آفریده برای اینکه نسل بشر ادامه داشته باشد اما خداوند به عنوان خالق ما ضوابط و مقرراتی را هم درباره پوشش، اختلاط زن و مرد و آداب نگاه کردن و مانند اینها اعلام کرده تا حد اعتدال در این موضوع رعایت شود. بحث این است که هر قدر کار فرهنگی صورت گیرد قطعا عده‌ای هستند که حجاب را رعایت نمی‌کنند. به هر حال مردم بعضا ماهواره تماشا می‌کنند، عده‌ای به دنیای غرب رفت و آمد دارند و عده‌ای هم به دنبال هوا و هوس خود هستند. اگر کسی آمد و فضای جامعه را خراب کرد، با چنین پدیده‌ای چه باید کرد؟ آیا وظیفه مردم است که با هم در بیفتند؟! ممکن است کسی هم با زبان نرم تذکری بدهد ولی این کافی نیست. اگر افرادی با وضع بسیار ناهنجار، نه موارد جزئی، در سطح جامعه ظاهر شوند دولت اسلامی وظیفه دارد آن بخش از امر به معروف و نهی از منکر را که مستلزم اعمال قانون است و کار مردم نیست انجام دهد.ما هیچ وقت نگفتیم اگر کسی نقص کوچکی در پوشش خود داشت بازداشت شود، طبیعی است که اینطور نیست و از این موارد هم در سطح جامعه زیاد است و کسی با آنها کاری ندارد اما بحث این است که با موارد خیلی ناهنجار برخورد شود.به عنوان مثال  نسبت به پدیده بانوان ساپورت‌پوش ، ما نمی‌توانیم این نوع پوشش را که بدن زن را نمایان می‌کند آزاد بگذاریم. دولت باید بر این موارد نظارت کند. نقطه شروع این کار هم اماکن دولتی است. باید ضوابطی در وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی، هم برای کارکنان و هم مراجعین وجود داشته باشد و اینطور نباشد که هر کسی با هرنوع پوششی بتواند وارد این ادارات شود و مردم احساس کنند بی‌حجابی و بدحجابی رسمیت پیدا کرده است.اگر مردم احساس کنند دولت در مسئله پوشش اسلامی جدی است خودشان رعایت می‌کنند……

وقتی در خارج از شهر و جاده‌ها نگاه می‌کنید، می‌بینید که مردم روی اعتقادشان حجاب را رعایت می‌کنند و اینطور نیست که رعایت حجاب با اجبار و زور باشد. لذا بحث ما بر سر موارد اندکی است که گاهی در تهران و شهرهای بزرگ به چشم می‌خورد و نباید آنها را کوچک گرفت زیرا ممکن است به جایی برسیم که دیگر نتوان جلوی این مساله را گرفت.از نظر روانشناسی زن، رقابت بین خانم‌ها موضوعی پذیرفته شده است و ما نباید اجازه دهیم این فضا ایجاد شود. در اوایل انقلاب با خانمی مصاحبه کردند که از جمهوری اسلامی به خاطر اجباری شدن حجاب تشکر می‌کرد و می‌گفت ما در زمان شاه باید هر روز صبح ساعتی را به خودمان می‌رسیدیم زیرا در اداره میان بانوان رقابت وجود داشت اما اکنون لباس فرمی وجود دارد و پوشش مشخصی برای کارکنان ادارات در نظر گرفته شده است و ما راحت شدیم.اگر بناست امکان التذاذات جنسی را در جامعه فراهم کنیم و به عبارت دیگر تحریکات جنسی آزاد باشد آن وقت مثل غربی‌ها می‌شویم یعنی از آن طرف هم باید اماکنی داشته باشیم که مردم به خواسته‌هایشان برسند، نمی‌شود بگوییم حریک آزاد باشد و از آن طرف ارضاء ممنوع، زیرا عقده روانی ایجاد می‌شود؛ یا باید وضعیت را اروپایی کنیم یا اسلامی، چیز بینابینی نداریم که بگوییم تحریک آزاد و ارضاء ممنوع است. اینها عقده‌های روانی در جوانان ایجاد می‌کند.

بیانات علی مطهری عضو کمیسیون فرهنگی مجلس

ای زینب! ای زبان علی در كام! ای رسالت حسین بر دوش!ای كه از كربلا می آیی و پیام شهیدان را در میان هیاهوی همیشگی قدّاره بندان و جلادان همچنان به گوش تاریخ می رسانی .تو خود شهیدی هستی كه از خون خویش كلمه ساختی، همچون برادرت كه با قطره قطره خون خویش سخن می گوید.ای زینب! با ما سخن بگو . ای زن!ای كه مردانگی در ركاب تو جوانمردی آموخت!
زنان ملت ما، اینان كه نام تو آتش عشق و درد بر جانشان می افكند، به تو محتاج اند. بیش از همه وقت.

اعتقاد قلبی و ایمانی به ظهور، باور به اینکه امام عصر (عج) با ظهورشان جهان را پر از عدل و داد می‌کند، و اینکه پس از حضور امام در راس حکومت، میراث جهان، از آن مستضعفین است، از جمله اساسی‌ترین باورهایی است که باید در خود تقویت کنیم. باید ایمان داشته باشیم که امام زمان (عج) با قدرت الهی یاری می‌شوند و پس از ظهورشان اسلام به همه سرزمین‌ها نفوذ می‌کند و جهانی می‌شود.

خروج امام به خواسته بشر متکی نیست و نشانه آن هم اقدامات اولیه امام حسین (ع) در ترک مدینه و رفتن به مکه قبل از رسیدن نامه‌های کوفیان است. امام قیامش را شروع کرده بود اما نامه‌ها و درخواست‌های مردم کوفه هم بی‌تاثیر نبود، حجت را بر ایشان تمام کرد و به مسیر قیام جهت دادحال سوال می‌شود پس در قضیه ظهور تلاش ما چه فایده‌ای دارد. باید گفت که ما به عنوان منتظر حقیقی در هدفگذاری ظهور و قیام ولیعصر (عج) می‌توانیم موثر باشیم. باید نقش خود را بیابیم، و مثل مردم کوفه که در قیام امام نقش جزئی داشتند، در جهت دهی قیام ایشان تاثیرگذار باشیم.به هر حال وعده الهی محقق می‌شود و ظهور میسر خواهد شد اما باید بدانیم ما کجای این پازل هستیم. حتما باید مواظب باشیم در این جریانات اشتباه کوفیان را مرتکب نشویم تا حادثه کربلا تکرار نشود و امام زمانه تنها نماند.تجربه کربلا که با هزینهٔ سنگینی چون به مسلخ رفتن امام حسین (ع) بدست آمد، تجربه گران بهایی است و متذکر می‌شود که هیچ‌گاه امام را نباید تنها گذاشت.با اشاره به دعوت خصوصی امام حسین (ع) در راه کربلا از افراد خاص از جمله نامه دو خطی و کوتاه ایشان به حبیب ابن مظاهر می توان تصریح کرد که امروز امام زمان (عج) نیز غریب و تنهاست و به ما که پیرو مکتب تشیع هستیم، چشم امید دارند. امام مهیای قیام است و این مائیم که باید زمینه‌ها و آمادگی‌های فرج را در خود ایجاد کنیم تا که امام زمانه‌مان برای ما نامه بنویسد.

برای عبرت گرفتن از عاشورا و اتصال آن به زمینه سازی برای فرج و رسیدن به کاروان امام عصر (عج) باید ببینیم زندگی و کار و درآمدمان چطوراست، آیا شایستگی همراهی با ایشان را داریم یا خیر. باید همه هدفگذاری زندگی‌هایمان بر مدار ظهور حجت خدا باشد.

سخنرانی حجت الاسلام حججی قمی در دانشگاه اصفهان

نحله‌ای به نام فمینیسم اسلامی

دختران و بانوان پاک ایرانی هر لحظه و هر ساعت با تضادها و الگوهای متناقضی در تقابل فرهنگی و تنازع ذهنی هستند. بعضاً دیده‌شده دختران با خود می‌گویند «خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد» و با این مغالطه آشکار در محیط‌های حقیقی و مجازی جلوه‌گری می‌کنند. قشر فرهیخته نیز به تفسیر زن‌مدارانه از اسلام می‌پردازند و نوعی از «فمینیسم اسلامی» را مطرح می‌کنند، تا جایی که امروزه به اعتقاد بسیاری از جامعه‌شناسان، مکتب فمینیسم در جوامع اسلامی ریشه دوانده است و دیگر نمی‌توان منکر این قضیه شد.

شاید به همین دلیل است که هر سال پایان‌نامه‌های بسیاری با موضوع «فمنیسم، سنت، مدرنیته، آزادی‌خواهی زنان، برده‌داری مدرن، خشونت و برده‌داری جنسی، انتخاب دختر شایسته سال جهان و …» در کشورمان نوشته می‌شود.

حال سؤال اینجاست که آیا می‌توان با ارائه الگوهای متناسب با جامعه اسلامی، تمایلات ذاتی بانوان را در مسیر صحیح هدایت کرد و به آنان زیبایی پوشیده‌بودن و معراج مرد از دامن زن را یادآور شد؟

بانوان ایرانی در جدال میان سنت و مدرنیته

بسیاری از بانوان در جوامع اسلامی بالاخص کشور عزیزمان ایران با ابهامات و سؤالات فراوانی درباره حجاب مواجه هستند و در جدال میان سنت و مدرنیته قرار دارند. البته وقتی تصاویر پر رنگ و لعاب مراسم انتخاب دختر شایسته سال(!) با چند کلیک در فضای قابل مشاهده است، از دخترانی که بدون ارائه الگوی مناسب رها شده‌اند، نباید انتظار زیادی داشت.

تجمل‌گرایی، عمل‌های زیبایی و تب تند لاغری، هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود و این سه نمی‌خواهند نه بانوی سنتی ایرانی را رها کنند و نه دختر روشنفکر امروزی در دانشگاه را.

رخنه بی حد و حرص تفکرات فمنیستی و جایزه وسوسه‌انگیز این مسابقات با لباس‌های فاخر چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کند. و دختران را به این فکر وا می‌دارد که با جلوه‌گری و نادیده‌گرفتن برخی محدودیت‌‌ها، می‌توانند دختر شایسته سال شوند!

فمینیسم و هر آنچه که از بین برد

استاد شهید مرتضی مطهری با اشاره به آغاز نهضت فمینیسم می‌نویسد: «نهضتی که در اروپا برای احقاق حقوق پایمال شده زن صورت گرفت به دلیل آن که دیر به این فکر افتاده بودند، با دستپاچگی و عجله زیادی انجام گرفت. احساسات مهلت نداد که علم نظر خود را بگوید و راهنما قرار گیرد. از این رو تر و خشک با یکدیگر سوخت. این نهضت یک سلسله بدبختی‌هایی را از زن گرفت و حقوق زیادی به او داد و درهای بسته‌ای را باز کرد اما در عوض، بدبختی‌ها و بیچارگی‌های دیگری برای خود زن و برای جامعه بشریت به وجود آورد».

دختر شایسته سال یا عزادار مصیبت عاشورا؟

«فمینیسم» امروز گریبان زنان دنیا را گرفته است و در این بین بانوان عفیف ایرانی نیز بین آموزه‌های اسلامی و دنیای پر زرق و برق فمنیستی معلل مانده است. گاهی می‌خواهد شایسته‌ترین دختر سال جهان باشد و با بهترین آرایش‌ها و گران‌ترین عمل‌های زیبایی و پوشیدن برندهای مشهور در محفلی بدرخشد و گاه در ایام محرم در عزاداری‌ها به یاد حضرت زینب‌سلام‌الله‌علیها و صبر، عفت و کمال این بانوی بزرگوار، اشک ماتم از دیده می‌چکاند.

بانوی ایرانی در تقابل با سنت و مدرنیته معلل مانده و این وظیفه نهادها و سازمان‌های فرهنگی و مذهبی کشور است که با ارائه برنامه‌ها و ایده‌های ناب و به روز و معرفی نمونه‌های باورپذیر، قابل اجرا و پرجاذبه زندگی اسلامی‌ایرانی، این چالش را مرتفع کنند و یقین را با شک بسیاری از دختران و زنان ایرانی جایگزین نمایند.