29
آبان

مفهوم جبن در رفتار و منش حضرت زینب...

رفتار شجاعانه حضرت زینب

طبق حدیثی که در پست قبلی مطرح شد مبنی بر ترسو بودن زن مسئله جبن نيز آنجا ناظر به مسئله عفاف زن است نه مسئله جبن و شجاعت مطلقا . شجاعت به عنوان خلق روحى كه به اصطلاح معروف يعنى قوت قلب داشتن و نترس بودن و خود را نباختن در مقابل ديگران، براى مرد ممدوح است، براى زن هم ممدوح است. هيچ وقت اسلام نمى گويد كه مرد خوب است شجاع و قوى القلب باشد ولى زن خوب است ترسو باشد. به چه دليل ؟ به دليل اينكه اولا آنچه ما درباب مدح شجاعت و مذمت جبن داريم - كه زياد است - اختصاص به زن و مرد ندارد، هم در مورد مرد است و هم در مورد زن، و ثانيا سيره زنان مسلمين اين است كه هميشه شجاع بوده اند، يعنى زنان شجاع مسلمين مورد تمجيد و تبجيل قرار گرفته اند، چون (( شجاعت )) يعنى نترس بودن و باك نداشتن و اينكه انسان در مقابل خطر كه قرار مى گيرد فكر جان يا مال، او را نترساند و عقب نشينى نكند، فداكار باشد، حاضر باشد از جانش، از مالش و از حيثيتش بگذرد و در مقابل دشمن بايستد .

آن چيزى كه براى زن گفته اند نسبت به آن بايد جبان باشد يعنى عملش جبانانه و محتاطانه باشد، در مورد ترس از جان يا ترس از مال و ثروت نيست،در مورد ترس از عفاف است. آدم شجاع نمى ترسد، مى گويد مى روم، حداكثر كشته مى شوم، كشته هم شدم با افتخار است. زن در مورد كشته شدن همين جور بايد باشد، ولى در موردى كه عفتش در مقام خطر هست يعنى خطر اين است كه عفتش لكه دار بشود، جاى شجاعت نيست , چون شجاعت يعنى فداكارى [،و اگر در اينجا شجاعت به خرج بدهد، يعنى] مى روم بگذار عفتم از بين برود. نه، عفت يك امر شخصى نيست كه به تو بگويند از آن بگذر تا از يك (( خودى )) گذشته باشى. عفت يك امرى است كه تو امانتدار آن هستى. گذشته از عفت،مثل اين است كه فردى كه امين يك شى ء گرانبهايى هست و وظيفه اش اين است كه آن شى گرانبها را به مقصد برساند، در بين راه شجاعتش گل بكند، بجاى اينكه همه كوشش او صرف اين باشد كه شى ء گرانبها را به مقصد برساند، آن را در معرض خطر قرار بدهد .
زن به عنوان يك صاحب عفت , حامل يك امانت بزرگ انسانى است , نه داراى يك امر شخصى كه اگر از آن بگذرد از شخص خودش گذشته , اگر بگذرد به يك امانت انسانى خيانت كرده است .
اين حديث هم كه فقط زن را توصيه مى كند كه رفتارش جبانانه باشد، نمى گويد زن در مقابل زن، زن در مقابل شوهر، زن در مقابل محرم خودش، و زن در مقابل غير مسئله عفت، بلكه مى گويد زن در مقابل مرد بيگانه و در مسئله خاص مربوط به عفت . براى يك زن اين شجاعت نيست كه بگويد : من تنها مى روم ميان خيلى از مردها، هيچ طور هم نمى شود، من شجاع هستم و نمى ترسم. شجاع آن است كه در جاى فداكارى نترسد، يعنى اگر امانت را از او گرفتند بگويد فداكارى كردم، ولى اگر عفت را از تو گرفتند فداكارى نكرده اى،به امانت خيانت كرده اى .

بنابراين مسئله جبن در اينجا كه اميرالمؤمنين توصيه مى كند كه زن بايد محتاط باشد، يعنى رفتارش بايد جبانانه باشد،آن هم نه در مطلق مسائل،نه در مورد خطر جان، نه در مورد خطر مال، نه در مورد خطر حيثيت اجتماعى، بلكه در موردى كه عفت در معرض خطر قرار مى گيرد. اين، توصيه به احتياط كارى زن است .

 

حضرت زينب  سلام الله علیها يك نمونه بسيار عالى اسلامى است و در تاريخ اسلام داستان او به عنوان يك نمونه كامل هميشه نقل شده است لذا اگر براى زن (( جبن )) به معناى يك خوى و خلق اخلاقى خوب بود، حضرت زينب مى بايست از همه زنهاى ديگر ترسوتر و بى شخصيت تر باشد و به اصطلاح معروف سرش از لاك خودش بيرون نيايد . مگر دم دروازه كوفه كسى زينب را مجبور كرده بود كه بيايد سخنرانى بكند ؟ مگر سخنرانى قابل اجبار است ؟ ! يا در مجلس ابن زياد مگر كسى زينب را مجبور كرده بود كه آنچنان در مقابل ابن زياد بايستد - و حتى به او ناسزا بگويد - كه واقعا خطر كشته شدن خودش و كسانش وجود داشت ؟ ! و بالاتر از اين , در مجلس يزيد است با آن طنطنه و دبدبه كه خيلى با مجلس ابن زياد فرق مى كرد , چون اولا ابن زياد حاكم بود و يزيد خليفه , و ثانيا ابن زياد در كوفه بود و يزيد در شام , و شام به اعتبار اينكه مجاور با بيزانس ( قسطنطنيه آن وقت ) بود , معاويه به بهانه اينكه ما بايد شوكت ظاهرى اسلام را حفظ كنيم، دستگاه شام را دستگاه قيصرى و كسرائى و سلطنتى كرده بود كه تواريخ هم نوشته اند يك كاخهاى تو درتو با درهاى تو درتو و فراشها بوده است كه از اين در بايد داخل آن در شد , از آن در داخل آن در … يك بارگاه بسيار عظيم،كرسيهاى زرين آنجا نهاده اند، سفرا و امرا آنجا نشسته اند، يك مجلس فوق العاده با ابهتى . ولى اين زن اصلا اينها را به چيزى نمى گيرد، به يزيد مى گويد : تو حقيرتر و كوچكتر از اين هستى كه من تو را مخاطب خودم قرار بدهم، تو ارزش اينكه من تو را مخاطب خودم قرار بدهم را نيز ندارى.

آيا يك زن ترسو مى تواند اين كار را بكند ؟ نه . در آنجا حداكثر اين بود كه جان زينب در خطر بود. در خطر باشد. از دادن جان كه نمى ترسيد. عزت و شرفش در خطر نبود، برعكس بر عزت و شرفش با اين شجاعت افزوده مى شد .

پس اين تفاوت مربوط به يك وضع خاصى است كه زن دارد و تازه اين تفاوت در رفتار است نه در اخلاق و شخصيت. از نظر شخصيت اخلاقى هيچ فرقى بين زن و مرد نيست، و مى دانيم كه مرد هم اگر در يك شرايطى امانتدار اجتماع باشد، آنجا كه مى خواهد امانت را حفظ كند،ديگر جاى بخشندگى و شجاعت نيست، جاى عمل متواضعانه نيست،آنجا كه امانتدار است جاى عمل متكبرانه و محتاطانه و ممسكانه است.

منبع: خلاصه ای از صفحات 124-114 کتاب تعلیم تربیت در اسلام، استاد مرتضی مطهری،انتشارات صدرا، چاپ76


free b2evolution skin
30
اردیبهشت

دشمنان بیرونی از منظر قرآن

2ـ دشمن بیرونی

 

دشمن بیرونی دشمنی است که دشمنی خود را اظهار می‌کند. این دشمن، بسیار ضعیف است زیرا شناسایی او آسان است. البته هیچ‌گاه نباید دشمن را کوچک شمرد و از او غفلت نمود؛ بلکه همواره باید آماده بود؛ زیرا دشمن همیشه در کمین است و هیچ گاه نمی‌خوابد.

 

 

 

دشمنان بیرونی از منظر قرآن:

 

۱) کافران:

 

«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ اَوْلِیَاء تُلْقُونَ اِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَاِیَّاکُمْ اَن تُوْمِنُوا بِاللَّهِ. . . » (ممتحنه/۱)ای ایمان آورندگان! دشمن من و دشمن خود را دوست خود نگیرید، شما به آن‌ها اظهار دوستی می‌کنید در حالی‌که آ‌ن‌ها به حقیقتی که برایتان آمده کافر شده‌اند و پیامبر و شما را به دلیل ایمان به خدا از شهر بیرون می‌کنند… .

 

۲) منافقان:

 

«وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ». (منافقون/۴)

 

چون منافقان را ببینی، هیکل‌هایشان تو را به تعجّب وامی‌دارد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرامی‌دهی، گویی آنان چوب‌های خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شده‌اند؛ هر فریادی را به زیان خویش می‌پندارند، خودشان دشمن‌اند، از آنان بر حذر باش، خدا بکشدشان! تا کی از حقیقت انحراف یافته‌اند.

 

پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: من از منافق بر امتم هراس دارم، چرا که از زبانش علم می‌ریزد اما در دلش جهل و کفر است. سخنانی می‌گوید که برای شما دلپذیر است اما در پنهان کارهایی زشت انجام می‌دهد

 

3) مرجفان و مجرمان:

 

«لَئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا». (احزاب/ ۶۰)

 

اگر منافقان و افراد مجرمی که در دل‌هایشان مرض است و شایعه‌پراکنان مدینه دست از کارهای زشت خویش برندارند، تو را سخت بر آنان مسلّط می‌کنیم پس جز مدت کوتاهی نمی‌توانند در همسایگی تو در شهر بمانند.

 

4)دوستان دشمن:

 

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ . . .؛ ای مؤمنان از یهودیان و مسیحیان کسی را دوست صمیمی خود قرار ندهید که برخی از آنان اولیاء برخی دیگر هستند و هرکس سرپرستی یا دوستی آن‌ها را بپذیرد از آنان خواهد بود». (مائده/۵۱)

 

در این راستا وظیفه‌ی مسلمانان آن است که اولاً از دشمنان دین خدا برحذر باشند و با آنان دوستی نکنند و ثانیاً به دوستان دشمن دین خدا اعتماد نکنند. چون آن‌ها افرادی هستند که با ارتباط خود با دشمنان خدا زمینه‌ی انحراف افکار و جاسوسی از مسلمانان را ایجاد می‌کنند.

5) مسلمانان متجاوز:

«وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا…» (حجرات ۹)

اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر جنگیدند میان آن دو را صلح دهید و اگر یکی از آن دو بر دیگری تعدی کرد با او بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد. اگر بازگشت میان آن دو به عدالت سازش دهید… .

۶) محاربان (اغتشاشگران - آشوبگران):

«إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (مائده/ ۳۳)

همانا جزای کسانی که با خدا و رسولش می‌جنگد و در زمین به فساد می‌کوشند جز این نیست که یا کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت بریده شود و از آن دیار تبعید گردند. این رسوایی آنان در دنیاست و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت.


free b2evolution skin
2
اردیبهشت

نفس در آینه عقل

نفس در آینه عقل


آینه‌ها سه نوع‌اند:
«ساده» که تصویر هر چیز را همان گونه که هست نشان می‌دهد؛ «محدب» یا «کوژ» که تصویر راکوچک و «مقعر» یا«کاو» که تصویر را بزرگ نشان می‌دهد.


عقل، آینه ساده‌ای است و هر چیز را همان گونه که هست نشان می‌دهد. اما نفس انسان، آینه‌ای است که در آنِ واحد هم مقعر و هم محدب است؛ آنچه را خود می‌پسندد، بزرگ جلوه می‌دهد و آنچه را نمی‌پسندد، کوچک نمایش میدهد.

از تمثیلات آیت الله حائری شیرازی


free b2evolution skin
7
مرداد

گزیده خطبه امام رضا پیرامون غدیر

سید بن طاووس (اعلی الله مقامه) در کتاب شریف “اقبال الاعمال” صفحه ۴۶۴ از حضرت امام رضا (ع) روایت کرده است که حضرت فرمودند:

هنگامی که قیامت فرا می رسد، چهار روز با فخر و مباهات بر خداوند وارد می شوند همانند ورود عروس در شب زفاف بر شوهر. از حضرت سوال شد: آن چهار روز کدامند حضرت فرمودند: روز قربان، روز فطر، روز جمعه و روز غدیر و بدرستیکه روز غدیر در بین آنها مانند ماه است در بین ستارگان و آن روزی است که حضرت ابراهیم خلیل از آتش نجات یافت و به شکرانه اش آن روز را روزه گرفت. و آن روزی است که خداوند در آن روز، دین را کامل کرد و این کامل کردن به سبب نصب کردن امیرالمومنین به عنوان شاخص توسط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است و فضیلت و جلوهای نور آن حضرت را آشکار نمود و آن روز را روزه گرفت. و بدرستیکه آن روز، روز کمال است و روز به خاک مالیدن بینی شیطان و قبولی اعمال شیعیان و دوستان آل محمد صلوات الله علیهم. و روزی است که خداوند به اعمال مخالفین نظر می کند و آن را نابود می گرداند و این قول خداوند است «فجعلناه هباءً منثورا» فرقان آیه ۲۳

روز غدیر روزی است که جبرئیل (ع) امر کند منبری از کرامت الهی در مقابل بیت المعمور (کعبه) نصب شود و در حالی که ملائکه آسمانها اطراف او گرد آمده و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را ستایش می کنند بر منبر رفته و برای شیعیان امیرالمومنین و ائمه (علیهم السلام) و دوستان آنان از فرزندان آدم طلب آمرزش می کند.

و غدیر روزی است که خداوند متعال به ملائکه خود امر می کند قلم نگارش اعمال از محبین اهل بیت (علیهم السلام) و شیعیانش به مدت سه روز، از روز غدیر برداشته شود. و خداوند امر می کند که خطاهای محبین و شیعیان نوشته نشود به برکت کرامت محمد و علی و ائمه معصومین (علیهم السلام). و غدیر روزی است که خداوند مخصوص محمد و آل محمد و صاحبان رحمت (محبین و شیعیان) قرار داده است. و غدیر روزی است که خداوند متعال در حق بنده مومنش وسعت می بخشد در همه انواع رزق برای خانواده و خودش و برادرانش (دینی و نسبی). و آزاد می کند آن ها را از آتش. و غدیر روزی است که خداوند قرار داده است در آن روز سعی شیعیان را مشکور و گناهشان را مغفور و عملشان را مقبول.

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
23
بهمن

-سواد رسانه‌ ای یعنی چه؟!

روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می تواند کمک کند. سواد رسانه ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه».
برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می کردیم. سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی کردن کلمات را یاد می گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه ای از دانش ها در کنار مهارت ها به اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد.

رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.

همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.


free b2evolution skin
17
بهمن

بررسی علمی ناقص بودن عقل زنان در احادیث و روایات

بسم الله الرحمن الرحیم

….ان النساء نواقص العقول … و أما نقصان عقولهن فشهادة الامرأتین کشهادة الرجل الواحد….( خطبه 80 نهج البلاغه)

عقل زنان ناقص است چون گواهی شان در محکمه مساوی نصف گواهی یک مرد است .

…..أبي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ عن النبی أنه قال أَلَيْسَ شَهَادَةُ الْمَرْأَةِ مِثْلَ نِصْفِ شَهَادَةِ الرَّجُلِ قُلْنَ بَلَي قال فَذَلِكِ من نُقْصَانِ عَقْلِهَاَ…..( صحیح بخاری، ج3، ص153)

ابی سعید خدری به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفت: مگر شهادت يك زن نصف شهادت يك مرد نيست (شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد)؟ عرض كردند: آري، چنين است، فرمود: اين بدليل نقصان در عقل است……

برای بررسی یک روایت باید اصول نظام مند زیر را طی کنیم:

1 . بررسی محرز بودن حدیث

2. فهم مفردات حدیث

3. فهم مرکبات حدیث

4. فهم معنای حدیث ( مدلول مطابقی)

5. فهم مراد جدی

با تفکر و عمیق نگری در روایات بالا متوجه برخی امور می شویم :

با رویکرد تصحیح حدیثی می توانیم به صرف اینکه حدیث و روایت در منابع معتبر مانند نهج البلاغه و صحیح بخاری و دیگر منابع معتبر شیعه و سنی آمده و لو سندشان ضعیف است می توانیم بگوییم حدیث محرز و احراز اصل حدیث ثابت می شود و حجت است.

اما با رویکرد تضعیف حدیثی ما موظفیم به دنبال بررسی سند روایت باشیم هر چند حدیث در کتب معتبر حدیثی آمده باشد.

پس برای رعایت انصاف بحث را با رویکرد تصحیح حدیثی پیش می بریم.

ادامه »


free b2evolution skin
3
بهمن

فاطمه الگوی بانوی منتظر...

فاطمیه

در جایی كه امام زمان (عج)حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به عنوان الگوی خویش مطرح می‌فرماید، تكلیف امثال ما در لزوم الگوگیری از آن وجود نورانی مشخص است.

از این رو ابتدا باید ملاحظه كرد این اولین و تنهاترین مدافع ولایت و امامت دارای چه منزلتی است و سیره‌ی عملی آن بزرگوار در مواجهه با حوادث روزگار و مسائل زندگی چه بوده است؛ تا بتوان از آن حضرت در زندگی فردی و اجتماعی خود الگو گرفت.

فضائل…
رابطه‌ی حضرت فاطمه (س)با امام زمانش:
1. معرفت به مقام امامت:

حضرت علی علیه سلام امام زمان حضرت فاطمه سلام الله علیها بوده است؛ از این رو حضرت فاطمه سلام الله علیها در معرفی علی علیه سلام به كسی كه زبان سرزنش به علی علیه السلام گشوده بود، فرمودند:
«… او امام ربانی و الهی، مركز توجه همه عارفان و خداپرستان، فرزندی از خاندان پاكان، گوینده بحق، جایگاه اصلی محور امامت و… است».[1]

«پدران این امت، محمد (ص) و  علی علیه سلام هستند؛ كه كجی‌ها را راست و انحرافات را اصلاح می‌نمایند (اگر مردم اطاعتشان كنند) این دو [حضرت محمد (ص) و امام علی علیه سلام ] آنان را از عذاب جاویدان نجات می‌دهند و اگر با ایشان موافق و همراه باشند، نعمت‌های پایدار خداوند را ارزانی شان می‌دارند.»[2]

این معرفت به امام زمان خود، ویژگی حضرت فاطمه سلام الله علیها است كه آگاه به فلسفه امامت و ره آورد آن می‌باشد؛ از این رو در قسمتی از خطبه‌ی خویش در مسجد مدینه، یكی از فلسفه‌های امامت را خطاب به مهاجران و انصار چنین می‌فرماید: «خداوند اطاعت و پیروی از ما (اهل بیت) را سبب پایداری امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه‌ها قرار داده است.» [3]

2. همراه امامت:

الف) همراهی به عنوان همسر:
دخت گرامی پیامبر(ص) در تمام لحظات عمر شریف خود در انجام وظایف خانوادگی و تربیتی و فراهم آوردن آسایش و آرامش خانه، كمك و همراه امام علی (ع) بود. و كانونی مالامال از محبت و مهربانی برای پرورش فرزندانی چون امام حسن و امام حسین و زینب و ام‌كلثوم سلام الله علیها فراهم آورده بود.

ب) همراهی به عنوان مأموم:

فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از ماجرای غصب خلافت امیرالمومنین علیه سلام تا لحظه‌ی شهادتش هرگز سكوت نكرد و پا به پای امام خود ـ آنجا كه باید از امامت دفاع كند ـ حاضر شد؛ چه آنجا كه بر در خانه‌های مهاجرین وانصار رفت و از آنان یاری طلبید[4] و چه در سخنرانی‌هایش، چه بیت‌الاحزانش، چه وصیتش و… اینها همه نمونه‌هایی از همراهی فاطمه سلام الله علیها با امام زمانش می‌باشد.

برماست تا با سرمشق قرار دادن مبارزات این سرباز حقیقی امام علی علیه السلام به دفاع از فرزندش كه امام عصر ماست بپردازیم و با شناخت موقعیت‌ها و شیوه‌های مناسب از وجود مبارك یوسف فاطمه‌ (عج) دفاع نماییم.

منابع:

[1] . دشتی، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیها السلام، به نقل از ریاحین الشیعه، ج1، ص93.

[2] . همان.

[3] . بحارالانوار، ج3، ص158و معانی الاخبار، ص354 و كشف الغمة، ج2، ص40.

[4] .اختصاص، ص178و بیت الاحزان، ص117


free b2evolution skin
9
دی

مه غليظ و چراغ مه شکن

جوانان امروز در مقابل هجمه های عظیم فرهنگی دشمن بیش ازپیش به مسئله بصیرت و بصیرت افزایی نیاز دارند.بصیرت، داشتن درک روشن، شفاف، و مشخص از حال و آینده است و دلیل این امر شناختن و دیدن میدان هایی است که در آن هستیم.نظام سلطه برای احاطه بر کشورهای مختلف، پروژه ای به نام جهانی شدن را با یک شیب ملایم آغاز کرد که در ادبیات اندیشمندان اسلام از آن به پروژه غربی سازی تعبیر می شود.

با وقوع فتنه 88 و تأکیدی که رهبر بر مقابله با فضای فتنه داشتند، اعلام کردند باید به مسئله روشنگری بیش از پیش پرداخته شود.مسئله ناتوی فرهنگی امروزه چیرگی مرزهای جغرافیایی نیست؛ بلکه ربایش و سست کردن اندیشه ها و فکرهاست، جوانان باید با کسب آگاهی در این زمینه ها به درجه ای از ورزیدگی در مقابله با انواع فتنه ها دست یابند.

در تهاجم فرهنگی، قدرت تفکر از جامعه گرفته می شود و این موضوع، دقیقا در مقابل تبادل فرهنگی قرار دارد که بارها و بارها مورد تایید رهبری بوده است. در  شبیخون فرهنگی هدف خواب است و از جبهه دشمن غافل می شود، در ناتوی فرهنگی مشکل از این هم حادتر شده و کار و اقدام زنجیره ای توسط دشمن پیگیری می شود، ناتو کارش زنجیره ای و سریالی است و تمام ابعاد مبارزه در آن وجود دارد.بصیرت افزایی، درک روشن و درست را برای فرد به ارمغان می آورد اینکه عده ای در فتنه سال 88 لرزیدند علت اصلی آن عدم بصیرت بود، بصیرت افزایی یک آگاهی بخشی سیاسی و اجتماعی است که در آن مردم به درجه ای از پختگی ذهنی می رسند که در فتنه ها راه را گم نکرده و به خطا نمی روند.

چکیده ای از سخنان صادقی جهانی مدیرکل صدا و سیمای قزوین


free b2evolution skin
10
آبان

اربعینی برای طهارت دل..

اربعین ترک گناه

میقات مولی با پرودگارش در چهل روز به دست آمد. حضرت آدم چهل شبانه روز روی کوه صفا سجده و نیایش کرد. بنی اسرائیل برای استجابت دعاهایشان، چهل شبانه روز ضجه زدند و گریستند. علی علیه سلام چهل مرد برای بیعت می خواست تا در مقابل دشمنانش بایستد. چهل روز گوشت نخوردن خلق انسان را تنگ می کند. چهل روز خالص شدن برای خدا، درهای حکمت و رحمت را به روی قلب انسان می گشاید.

دوباره اربعین آمد. در چهلم امام حسین علیه سلام و یارانش مشکی می پوشی و سینه می زنی  و می گریی. این ها همه درست؛ اما شده برای شادی دل مومنی چهل روز تلاش کنی ؟ برای دوری از گناه چطور؟ شده چهل روز بدوی به سمت نور و روشنی و خوبی؟ امروز که اربعین است، بنشین و با امامت پیمان ببند. تو هم می توانی اربعینی برای طهارت دلت داشته باشی.

 


free b2evolution skin
6
مهر

اتحاد روحانی با امام حسین علیه سلام 1

زیارت امام حسین علیه سلام یک عبادت بزرگ است.شاید کمتر عبادتی آن طور که در جوامع روایی ما مطرح است به بزرگی آن باشد. همان طور که سوره‌ای به عظمت سوره‌ی اخلاص یعنی «قُلْ هُوَ اللّه»؛ نداریم. این سوره و آن زیارت، هر کدام جای خاصّی در عبادات دارند و عموما روزهای مخصوص که زمینه‌ ی ارتباط با آسمان معنویت با شدت بیشتر فراهم است، زیارت امام حسین علیه سلام و سوره‌ی «قل هو الله احد» بیشتر توصیه شده است.
به عنوان مثال در اعمال روز عرفه هم توصیه به زیارت اباعبدالله علیه سلام شده و هم توصیه به سوره‌ی اخلاص؛ که مجموعا در آن روز این سوره را سیصد و یک بار می‌خوانید. از طریق خواندن سوره‌ی اخلاص و نظر به حقیقت اَحدی حضرت «الله» باب اتحاد قلب با حق باز می‌شود و حجاب‌های بین انسان و خداوند مرتفع می‌گردند تا یگانگی او را حس ‌کند و از طریق زیارت امام حسین علیه سلام باب اتحاد قلب با انسان کامل که مظهر یگانگی حق است، بر انسان گشوده می‌شود. با قرائت سوره‌ی اخلاص و توجه ‌دادن قلب به مقام حضرت اَحدی، انسان متخلق به اخلاق الهی می‌شود و از پراکندگی شخصیت نجات می‌یابد و با زیارت امام حسین علیه سلام از طریق زیارت عاشورا و یا سایر زیارات، توجه قلب به آدمیت و انسانیت می‌افتد و یک نحوه یگانگی و همسنخی با آن حضرت در جان انسان طلوع می‌کند به طوری که رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم می‌فرمایند: «مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فِی اللَّهِ حُشِرَ مَعَنَا وَ أَدْخَلْنَاهُ مَعَنَا الْجَنَّة»؛هرکس ما خانواده را برای خدا دوست داشته باشد با ما محشور مى شود و او را با خود به بهشت می‌بریم . ولی این همسنخی و یگانگی از طریق فکر واقع نمی‌شود بلکه از طریق توجه قلبی و سیر معنوی در مقام امام محقق می‌شود. زیرا باید این دل را به آن‌هایی داد که قرآن به ما فرموده به آن‌ها مودّت و محبت بورزید.


(برگرفته از کتاب زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین ازاستاد اصغر طاهر زاده)


free b2evolution skin