شعار انحرافی جهت ایجاد امنیت...
عقیدهی هر کس برای خودش محترم است و باید نزد دیگران نیز محترم شمرده شود، اما در ایران [اسلامی] چنین نیست؟!این یک شعار انحرافی است که جهت ایجاد امنیت برای ترویج عقاید انحرافی در میان ملتها و به ویژه ملل مسلمان طرح و ترویجش کرده و میکنند.
ممکن است عقیدهی هر کسی برای خودش محترم باشد، اما هیچ دلیلی ندارد که نزد دیگران نیز محترم شمرده شود. و چه بسا عقیدههای فاسد، منحط و مخربی وجود دارد که باید مغبوض دیگران قرار گیرد تا جامعه به انحطاط کشانده نشود. لذا این شعار به ظاهر لیبرالی را مطرح کردند تا هر مانعی را از سر راه ترویج این عقاید منحرف بردارند.
عدهای بر عقیدهی ماکیاولی هستند و بر این باورند که هدف وسیله را توجیه میکند و برای رسیدن به هدف، انسان میتواند به هر شیوهای [از جمله ظلم و جنایت در حق دیگران] متوسل شود! عدهای دیگر (لیبرال دمکراسی) معتقدند که انسانها در سه دسته درجه بندی شدهاند و انسانهای هر درجه باید در راه منافع و لذایذ انسانهای درجهی بالاتر قربانی شوند. در این عقیده امریکاییها و بخشی از اروپاییها درجه یک قلمداد شده و آفریقاییها و آسیاییها و به ویژه مسلمانان انسانهای درجه سه خوانده میشوند. عدهای تحت عنوان آزادیهای فردی و اجتماعی معتقدند که باید هر فسادی را که هوس کردند به انجام رسانند، اگر چه دامنهی این فساد دیگران را در بر گرفته و یا اساسا انسانیت و بشریت را به انحطاط بکشاند…، آیا اینگونه عقاید محترم بوده و باید نزد دیگران محترم شمرده شوند؟!
«أُوْلَئكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلَئكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ» (آل عمران، 87)
ترجمه: جزای اينگونه افراد اين است كه لعنت خدا و عموم ملائكه و مردم بر آنان خواهد بود.
دقت شود که چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی، معمولاً عقیدهی باطل برای معتقد به آن نیز محترم نیست، اما از دیگران احترام به عقیدهی خود را انتظار داشته و مطالبه میکنند تا آسودهتر به امیال خود برسند.
برای اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید.
حقیقت دین در سیاست زدگی
ائمه معیار و محور دین هستند؛ بنابراین توصیه ما این است کسانی که اهل افراط و تفریط اند خود را باید به این معیارها و محورهای حقیقت برسانند. «ولایت فقیه» از باب ورثه الانبیاء است،برخی خیال می کنند ولایت یک امر اعتباری و قراردادی است، درحالی که ولایت یک امر تکوینی است و کسانی که محور دینداری را در خود حفظ کنند، ولایی اند.
این نهضت بیداری اسلامی در جوانان این کشورها برای این است که این جوانان تئوری انقلاب اسلامی و انسانی را از این کشور دریافت می کنند. در کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز به خاطر همین عنصر دینی بودن انقلاب ماست که بر علیه نظام سرمایه داری و جنبش وال استریت تظاهرات می کنند. برخی روشنفکران غربزده می گویند ما هیچ وقت حکومت دینی نداریم درحالی که حکومت یعنی مدیریت انسان ها و چون دین فطرتا با انسان است، پس نمی توان دین را از سیاست جدا کرد.
اخلاق، عدالت و امنیت اجتماعی سرمایه هایی هستند که لازمه در به دست آوردن حکوت دینی است و و برای حفظ اینها نیز به ایمان نیاز داریم .برای نماینده شدن دست به هرکاری نزنیم تا به کرسی قدرت برسیم. ایمان باید در جامعه حرف اول را بزند نه ثروت؛ امامتاسفانه آن قدر برخی به دنبال باند بازی هستند که از بدیهیات اخلاقی و ارزش های دین غافل می شوند.
اگر غفلت کنیم این انقلاب که میراث امام راحل است متزلزل خواهد شد؛ بنابراين باید با سلاح ایمان مواظب باشیم و نگذاریم سیاست زدگی آنقدر برما چیره شود که بدیهیات اخلاقی و دینی را فراموش کنیم، هر چند که گاهی هم متوجه نیستیم و ضررهایی را متوجه نظام و انقلاب می کنیم از آنجا که آبروی افراد به مثابه احترام انسان به کعبه است متاسفانه برخی سایت ها و روزنامه ها با تخریب شخصیت ها و توهین ها به راحتی سخنان افراد را تحریف و چهره ها را تخریب می کنند.
دنیا در حال تغییر جدید است و گرایش بشریت امروز به سمت دین است؛ بنابراين الان فرصت خوبی برای ارائه ارزش های دین مبین اسلام به جهانیان است تا دنیا به حقیقت دین برسد.
منبع: برگرفته از سخنان حجت الاسلام غرویان عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی
آزادی عقیده
قسمتی از متن شبهه:
قابل تامل:
اﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ” ﻣﻐﻠﻄﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ” ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡﮔﺬﺍﺷﺖ ” ﯾﺎ ” ﺑﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎﯼ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ .” ﻫﻤﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ .
ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺷﻤﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺳﻮ ﺑﺎ ﺍﺻﻮﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺯﯾﺴﺘﯽ ﺑﺸﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ .
ﻫﺮ ﻣﻌﺘﻘﺪﯼ، ﺑﺎﻭﺭ ﻭ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻥ ﻫﺎﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﻭ ﻗﻄﻊ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻭ ﮐﻮﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻗﺒﺎﯾﻞ ﺁﺩﻣﺨﻮﺍﺭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﺴﻞ ﮐﺸﯽ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻭﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﺳﯿﺪ ﭘﺎﺷﯿﺪ , ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻗﺒﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﮐﺮﻩ ﺭﺍ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺩﺭﺍﺭ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺠﻮﯾﺰ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
” ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ ﺍﺻﻮﻝ ﺯﯾﺴﺘﯽ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﺸﺮﯼ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﻠﮑﻪﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺍﺳﺖ.
و …
پاسخ:
1- نویسنده متن فوق می گوید: “ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺷﻤﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺳﻮ ﺑﺎ ﺍﺻﻮﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺯﯾﺴﺘﯽ ﺑﺸﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ .” ” آزادی ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ ﺍﺻﻮﻝ ﺯﯾﺴﺘﯽ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﺸﺮﯼ” یعنی چه؟ آیا می توان تعریف ثابت و استانداردی برای آزادی بشری پیدا کرد؟
2- نویسنده دچار تناقض شده است. از طرفی می گوید آزادی و از طرف دیگر می گوید نباید به عقیده دیگری احترام گذاشت. اگر آزادی زیستی و بشری را مبنا گذاشته اید، چگونه می توانید جلو آزادی دیگری را بگیرید و عقیده او را رد کنید؟!
3- از نظر اسلام این به جهل انداختن است نه خدمت به آزادی. باور و عقیده صحیح در زمینه حقایق اصلی هستی از سوی پروردگار متعال برای بشر بیان شده است تا او راه صحیح زندگی را پیدا کند و از حیرت و سرگردانی نجات یابد.
4- شهید مطهری در این باره چنین نوشته است:
«فرق است میان آزادی تفکر و آزادی عقیده . آزادی تفکر ناشی از همان استعداد انسانی بشر است که می تواند در مسائل بیندیشد . این استعداد بشری حتما باید آزاد باشد . پیشرفت و تکامل بشر در گروی آزادی است; اما آزادی عقیده خصوصیت دیگری دارد و می دانید که هر عقیده ای ناشی از تفکر صحیح و درست نیست . منشا بسیاری از عقاید یک سلسله عادتها و تقلیدها و تعصبهاست . عقیده به این معنا نه تنها راه گشا نیست که به عکس، نوعی انعقاد اندیشه به حساب می آید. آزادی عقیده در معنای اخیر، نه تنها مفید نیست; بلکه زیانبارترین اثرات را برای فرد و جامعه به دنبال دارد .
http://lib.motahari.ir/Content/831/120
5- فکر باید کاملا آزاد باشد تا بتواند به حقیقت دست پیدا کند و این همان چیزی است که اسلام با خطابهایی چون «افلا تتفکرون » بر آن تاکید و اصرار فراوانی دارد . به علاوه، اسلام با هر چیزی که فکر انسان را در بند می کشد و از حرکت آزادانه آن جلوگیری می کند، مانند تقلید کورکورانه، جهالت، پیروی از هوا و هوس و افرادی که افکار را منحرف می کند، بشدت مبارزه می کند .
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/91243/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D8%AA%D9%81%DA%A9
ریشه بدعت گذاری در دین
قرآن میگوید وقتی سیل جریان پیدا کند، آن که حرکت می کند و نیرو دارد آب است، اما شما کف را میبینید. اگر آب نبود، کف یک قدم هم نمیتوانست برود ولی روی آب سوار میشود و از نیروی آب کمک میگیرد.
همانا آغاز نابسامانیها، هواهای نفسانی است. بجای اینکه خدا را پرستش کنند، هواهای نفسانی را پرستش میکنند و دنبال خواسته هایشان میروند. و بعد احکامی بدعت گذارده میشود. بدعتی را در لباس دین وارد میکند.اگر حق و باطل مخلوط شوند، عده ای آن را حق محض میبینند، بعد به آثارش نگاه میکنند میبینند آثار بد دارد و زبانشان دراز میشود که این دین شما هم خراب از آب درآمد. دیگر نمی دانند این خرابیها مال باطل است نه مال حق.
وقتی عثمان بر اثر انحرافهایش، در خطر کشته شدن بود، معاویه هیچ کمکی به او نفرستاد. چون او با عثمان کار نداشت، او دنبال ریاست خودش بود. دید اگر عثمان کشته بشود، مرده اش بیشتر به نفع اوست تا زنده اش.!
فورا پیراهن عثمان را بر دروازه شام آویزان کرد و رفت بالای منبر و شروع کرد به اشک تمساح ریختن که ایهاالناس خلیفه مظلوم پیامبر را کشتند. معاویه روزها از مردم اشک گرفت و از مظلومیت خلیفه پیامبر گفت و آیه خواند/أسراء سی و سه
آن وقت مردم را جمع کرد و به جنگ علی علیه السلام آمد. معاویه خودش نیرو نداشت، از نیروی پیغمبر استفاده کرد.
امام باقر علیه السلام فرمودند: سی هزار نفر جمع شده بودند که جد ما حضرت حسین علیه السلام را بکشند و کل یتقرب الی الله بدمه. هر یک با کشتن او به خدا تقرب میجستند. چون میگفتند یزید خلیفه پیامبر است و حسین بن علی بر او خروج کرده، باید با او جنگید.
منبع: نبرد حق و باطل به ضمیمه تکامل اجتماعی انسان در تاریخ از استاد مطهری
نتیجه کار افتادگی قوای قلبیه
سر اینکه انسان به مبدا و معاد معتقد است ولی حب به دنیا دارد، این است که این مفاهیم جزء واردات قلبیه او نشده. شهوت مانع گردیده و راه را برای ورود این اعتقادات عقلی به قلب بسته است. اینکه میبینید بین عمل و اعتقاد افراد تفاوت وجود دارد برای این است که عمل از دل بیرون می آید نه از عقل و اعتقاد.
قلب مجموعه ای از قواست. دارای قوه شنوایی، بینایی، ذائقه، بویایی و حتی لامسه است. وقتی انسان دچار لذتهای گسترده مادی و بی بند و باری نفسانی شود، حجابی بر روی قلب خواهد آمد که موجب از کار افتادن این قوای قلبیه میگردد. لذا هرچه مسائل حکمت آمیز به او بگویی اصلا به گوشش فرونمیرود. به تعبیر قرآن صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاٰ يَعْقِلُونَ هرچه به آنها بگویید نمیفهمند.
برگرفته از کتاب رسائل بندگی رساله دوم حب دنیا از مجتبی تهرانی
زیان آورترین تحریف
من گمان نمیکنم در جهان، تحریفی به اندازه این تحریف به بشریت زیان وارد کرده باشد: آدم از میوه آن درخت خورد و به همین دلیل از بهشت رانده شد. از خود قرآن و روایات اسلامی برمیاید که آن میوه ممنوع، به جنبه حیوانیت انسان مربوط میشود. یعنی امری بوده از مقوله شهوات (حرص، حسد، طمع، تکبر…). آدم از آدمیت خودش تنزل کرد و به آنها نزدیک شد
در تورات، تحریف آمده اینطور جلوه داده که آن درخت مربوط میشود به انسانیت آدم نه حیوانیت. دو کمال وجود داشت و خدا میخواست از انسان دریغ کند، یکی معرفت و دیگری جاودانه بودن. گفتند پس معلوم میشود بین دین و معرفت، تضاد هست. کم کم در اروپا رایج شد که: من جهنم با چشم باز را ترجیح میدهم به بهشت با چشم بسته. یک مسأله فوق العاده مهم در اروپا مسأله تضاد علم و دین است. اما قرآن هرگز چنین حرفی نمیزند.
قرآن مسأله نزدیک شدن آدم به آن درخت را بعد از داستان وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْمٰاءَ كُلَّهٰا… ذکر کرده است. یعنی آدم پیش از آنکه به بهشت برود چشمش باز شده بود و همه حقایق عالم را آموخته بود .آدم را از آن جهت بیرون کردند که از آدمیت خارج شد. با آنهمه علم و معرفت، اسیر هوسش شد. ولی تورات میگوید از اول به او گفتند شناخت پیدا نکن. چون شناخت پیدا کرد، به او گفتند برو بیرون. هنوز که هنوز است در دنیا این موج مطرح است که یا علم یا دین!
برگرفته از کتاب شناخت از متفکر شهید استاد مطهری
راه تشخیص بودن در صراط مستقیم..
فکر نکنيد که با يه چيز ساده رو در رو هستيد
خيلي زرنگه و هميشه از نقطه روبه رو ميزنه…
بذاريد يه مثال بزنم. يه عارف يا يه شخص روحاني که هيچوقت شيطان بهش نميگه برو زنا کن يا… خنده داره اصلا…شما شيطانو چي فرض کرديد؟ یکی از راه های شيطان برای عارفان اینکه از طريق غرور ضربه ميزنه…
به همين راحتي… دقيقا از روبه رو ميزنه..
تويي که قرار شده گناه نکني و دورشو خط بکشي شيطان اول مياد وسوسه ميکنه ولي اگه جواب نداد سريع راه کارشو عوض ميکنه و مياد از روبه رو بهت ميزنه. اکثر کسايي که بعد چند ماه توبه رو ميشکونن بخاطر اينه که شيطان از روبه رو بهشون ضربه زده…
مثلا کسي که چند سال از توبش ميگذره غرور برش ميداره و باعث ميشه کم کم کم کم تو گناه بيوفته دوباره…
از روبه رو ميزنه یعنی اینکه شیطان توی کارهات ریز میشه، ازکوچکترین چیزها شروع میکنه واز همونجا ضربه میزنه. گناه رو واست کوچيک جلوه میکنه،کم کم تا اینکه لحظه ها رو به غیر یاد خدا تبدیل میکنه… خیلی ملعونه.
ما بايد هميشه در صراط مستقيم و زير سايه قرآن بمونيم تنها راه اينکه بفهميد تو صراط مستقيم هستيد يا نه اينه که به نمازاتون توجه کنيد...(باخدا چطوری حرف میزنی؟) اگه نمازاتون سر سري شده بدونيد که داريد کج ميريد ولي اگه نمازاتون با حضور قلبه بدونيد مسيرتون درسته و داريد خوب پيش ميريد.کسی که از یادخدا دور شد به فنا میره.
يه چي ديگه هم بگم… محبت غير خدا با خدا تو دل جا نميگيره… يا خدا يا غير خدا…
براي اينکه بتونيد به خدا برسيد بايد خودتون رو براي خدا خالص کنيد.
خدا توی سوره ص از زبان شیطان میگه:
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ(82)إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ (83)
ابلیس گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد مگر بندگان خالص تو را!»
اخلاص یعنی این که عملی رو که انسان انجام میده، فقط به خاطر خدا باشه، انگیزههای مادی و غیرمادی توی اون دخالت نداشه باشه، عادت به اخلاص با تمرین کردن، نصیب انسان میشه.مثلاً گفتن بسمالله ابتدای هر کار، زمینه خالصشدن اون رو فراهم میکنه.
زیبایی اسلام 3
در پست قبلی به عوامل شکل دهنده عزت دراسلام پرداختیم که در ادامه به دیگر عوامل می پردازیم.
اطلاعت ازخدا
عامل ديگرعزت اسلامي اطاعت انحصاري ازخدا و ازکساني است که مجري فرمان خدايند و مسلمان نبايدازکساني که برخلاف فرمان خدا فرمان ميدهندپيروي کنند،خداوندپيامبرش رافرستادتابندگانش راازاطاعت انسان ها به فرمانبرداري خودش هدايت کند و قرآن کريم به صراحت مي فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْکُم؛اى کسانى که ايمان آورده ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را! نساء(4)آيه59.
اسلام مي فرمايدازخدا و پيامبرش و اجرا گران فرمان خداوندي اطاعت کنيدچرا که فرمان خداوندبصورت تشريع اسلامي و تضمين الهي درمحيط اجتماعي مسلمين لازم الاجراست و قانوني طبيعي و فطري است پس مردم رابه کمال وعزت مي رساند و ازپيروي مکاتب غيراصيل که پديده دماغ انسانهاي ناقص است بازمي دارد و به خواري و نکبت و پستي نمي کشاند.
—————————————————————————-
عامل ديگر شکل دهنده عزت دراسلام
ترس واميد
صفحات: 1· 2
زیبایی های اسلام2
در پی بررسی امتیازات اسلام که در پست قبلی به یکی ازآن ها پرداختیم در ادامه به دیگر امتیازات اسلام میپردازیم:
اسلام دين عزت
عزت به معني پيروزي،چيرگي و توانايي است و دربرابرذلت که معنايش خواري و بيچارگي و پستي و ناتواني است قرار دارد هر انساني به حکم فطرتش مي خواهد از ذلت بگريزد و به عزت برسد و عزيزشود ولي درشناخت عزت به اشتباه مي افتد و حتي گاهي ذلت را به جاي عزت مي گيرند و يا براي رسيدن به عزت خيالي خود به هزاران ذلت و پستي تن ميدهد.
اسلام عزت را درشخصيت و آزادي و استقلال و علم و ايمان يعني به حقايق ثابت و عالي ميداند و همه عزتهاي پاک و خالص و اصيل را درپيشگاه خداي عزيز و حکيم ميابد و مي فرمايد(فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَميعًا….تمام عزت براي خداست)
پس براي عزت يابي بايدبه سوي اورفت و از او کمک گرفت که عزتش بيکران و پايان ناپذيراست و با اجراي فرمانش مي توان به عزت رسيد،عزتي اصيل که هرگزآغشته به ذلت نيست….
درطول تاريخ مومنان پاکدلي که عزت را درپيشگاه خدا يافتند و فرمان خدا و پيامبرش را گردن نهادندبراي هميشه عزيز و پيروز و نامدار و جاويد ماندند.مومناني چون بلال،ابوذر،سلمان،عمارو…همه عزيزاني بودندکه عزت را دراسلام يافتند و براي هميشه درنزدخدا و مردم عزيزشدند حجربن عدي تيزي شمشير را بر گردن خود احساس کرد و گودال گور را در برابرش ديد ولي به ذلت بي ايماني تن نداد و عزتي جاويديافت و معاويه ي به ظاهر عزيز که درکاخ سبز دمشق بر مسندخلافت غرو ر آميزش نشسته بود در دلش احساس ذلت مي کرد،ذلت دربرابر انبان شکم و غول جهل و ديو فريب و عفريت تعصب جاهلي…
…………………………..
عوامل شکل دهنده عزت دراسلام
اساسي ترين عامل ارتباط بامنشاء و سرچشمه ي عزت خداوندي نيايش است و انسان براي برکناري ازهرذلتي حق ندارد دربرابر غيرخدا نياز برد و نيايش کند.نيايش و پرستش و حمد و عبادت مخصوص ذات خداونداست و هر مسلمان درهنگام نمازبايدبگويدالحمدالله رب العالمین و اين آيه مقدس را تکرار و به خود تلقين کند که ستايش درانحصار ذات پروردگار و صاحب جهان و جهانيان است و فقط بايد او را بپرستد و از او ياري بخواهد و بگويد اياک نعبد و اياک نستعين …
اينجاست که مسلمان باايجادپيوندي هميشگي با خداي عزيز براي هميشه عزت مي يابد و عزيز مي شود و ديگر دربرابر غيرخدا به پستي و خواري و بيچارگي نمي افتد و شخصيت والاي انسانيتش را حفظ مي کند….
برگرفته از پیچ زیبایی اسلام
حکمت بلا در زندگی...
متن شایعه
” هیچگاه درک نکردم چرا کافری که بیمار می شود، دچار عذاب الهی شده و مسلمانی که بیمار می شود درچار آزمون الهی شده …! مرض که یکیست ! شاید تفاوت در نگرش انسانهاست … جهل نرم ترین بالشی است که انسان می تواند سر خود را روی آن بگذارد و بخوابد ….. “
پاسخ شایعه
1. صرف درک نشدن یک مطلب دلیل اشکال آن نیست .بلکه باید تحقیق کرد حکمت را فهمید .
2. حدیث زیر از امام رضا (ع) می باشد.
بیماری برای مؤمن مایه تطهیر و رحمت است و برای کافر مایه عذاب و لعنت، و بیماری همواره گریبان گیر مؤمن است تا آن که دیگر هیچ گناهی در وجود او باقی نماند.(بحارالانوار، ج 78، ص193)
3. صرفنظر از جایگاه دینی و مذهبی که برای حضرات معصومین (ع) قائلیم ، همگان ایشان را به عنوان بزرگترین عالمان می شناسند .
http://farhangi.um.ac.ir/portal/?q=node/18204
4. حکمت بلا در زندگی انسان :
* ایجاد حالت تضرع و خشوع و فروتنی در انسانها
* امتحان و آزمایش بندگان
* بازتاب و پیامد گناهان انسان
* ارتقاء درجه و رتبه
* بیدارشدن از خواب غفلت
* عذاب الهی (به دلیل تكذیب آیات و نشانه های الهی و فرستادگان او)
5. بیماری نوعی بلا و رنج و در راستای آزمایشات الهیست که با عنایت به حکمتهای مختلف “بلا"، مشخصا برای توجه بیشتر یا مکافات بی توجهی به خداوند و فرامین اوست .
6. برخورد انسان با آزمایشات و بلاها نقش مهمی دارد که عذاب باشند یا مایه کفاره گناهان و رشد :“ما شما را به وسیله شرور یعنی بدی ها و بیماری ها و خیرات و نعمت ها امتحان می كنیم” (سوره انبیاء آیه 35)
7. اگر انسان زمان آزمایش و بلا ، متوجه خدا شود و صبر و رضا پیشه کند این “بلا” از مواردیست که مایه رشد و کمال او خواهد بود .
8. اگر انسان در برابر بیماری، طریق كفر و ناسپاسی پیشه گیرد و به قضا و قدر الهی اعتراض كند، اجری نخواهد داشت و موجب كفاره گناهش نخواهد شد.* حال اگر پیش از این کافر نیز بوده تنها عذابی بر عذابهایش اضافه شده است .
http://www.pasokhgoo.ir/node/94020
9. در رد استدلال پایانی نویسنده که گفته : بیماری که یکیست ! باید گفت : بنزینی که ماشینی را به آتش می کشد با بنزینی که سبب حرکت آن می شود نیز یکیست ! بستگی دارد چگونه مورد استفاده واقع شود.