6
شهریور

نتیجه رابطه ی حضوری با خدا

گرفتار روزمرّگی‌‌هاشدن از آن‌جا پیدا می‌شود که انسان رابطه‌ی حضوری با خدا را از دست بدهد در نتیجه از هیچ چیز راضی نمی‌شود بدون آن‌که بتواند آن چیز‌ها را ترک کند.

می‌گویند: شخصی شیطان را لعنت‌ می‌کرد، اتفاقاً شیطان برایش متمثل شد و گفت من شیطانم. به او گفت: «خدا لعنتت ‌کند، وقت و عمر من را از بین بُردی، دائماً من را گرفتار انواع هوس‌ها کردی و در نتیجه بهترین فرصت‌‌ها را از دست دادم» با این سخنان، شیطان را بمباران لعنت و نفرین می‌کرد، شیطان هم برگشت و رفت. این طرف هم همین‌طور دنبالش می‌کرد، شیطان برگشت و از او پرسید: «تو که این‌قدر به من لعنت کردی پس چرا به دنبالم می‌آیی؟!» گفت: «چون بی تو خمارم و نمی‌توانم بدون اُنس با تو به سر ببرم.»!

این دقیقاً قصه‌ی بشری است که اُنس با خدا را نمی‌شناسد، هم عمرش را با انواع سرگرمی‌های پوچ ضایع می‌کند و هم نگران است که چرا عمر خود را ضایع می‌کند و هم از این سرگرمی‌ها دست نمی‌کشد، چون نمی‌داند اگر عمر خود را با این سرگرمی‌ها مشغول نکند چه کار کند. اینجاست که تأکید می‌شود اگر بشر بتواند راه دیگری پیدا کند که جنس آن راه، جنس دیگری باشد و عالَم انسان‌ها را عوض ‌کند از این معضل نجات می‌یابد. همین طور که شرط توبه آن است که انسان بنا را باید بر آن بگذارد که شخصیت جدیدی پیدا کند تا توبه‌ی او کارگر بیفتد و دوباره به گناه رجوع نکند.

منبع: خوانده شده از نسخه پی دی اف کتاب خویشتن پنهان، اصغر طاهر زاده، انتشارات لب المیزان،صفحه53

http://ketabrah.ir/go/b10548/52fd65653


free b2evolution skin
5
شهریور

تاثیر ایمان در زندگی مشترک

مولوی می‌گوید: شخصی رفت به در خانه‌ی معشوقش، او از پشت در پرسید چه کسی هستی؟ گفت: «من».

معشوقش در را به رویش باز نکرد، رفت و یک سال خود را اصلاح کرد تا شایسته‌ی ملاقات شود، سال بعد که آمد، باز معشوق او از پشت در پرسید چه کسی هستی؟ گفت: «تو»
گفت:          

                            اکنون چون منی، ای «من» درآ                                           چون نمی‌گنجد دو «من» در یک سرا

این‌که امروز حتی زن و شوهرها نمی‌توانند در کنار همدیگر باشند چون آن عالمی را که باید داشته باشند گم کرده‌اند و فرهنگ غربی، بشر را بی‌عالم کرده است و به جای نظر به خدا، نظر به منیت‌ها در میان است و شوقِ ارتباط با خدا فعّال و با نشاط نیست تا به راحتی از خطاهای همدیگر بگذرند. در عالَمی که انسان با نور خدا مرتبط شود عبودیت در میان است نه خودبینی و خودپرستی. وقتی توانستیم وارد عالَمی شویم که نه من نظر به خودم داشته باشم و نه شما نظر به خودتان و همه نظر به خدا داشته باشیم یگانگی‌ها به میان می‌آید و این با بندگی خدایی که قلب‌ها متوجه او است محقق می‌شود و نه با بندگی خدایی که فکرها متوجه او می‌باشد.

منبع: خوانده شده از  نسخه پی دی اف کتاب خویشتن پنهان، اصغر طاهر زاده، انتشارات لب المیزان،صفحه56

http://ketabrah.ir/go/b10548/52fd656


free b2evolution skin
25
مرداد

پیام آوران انقلاب

تبریک بازگشت آزادگان به وطن

۲۶مرداد سال ۱۳۶۹، ميهن اسلامی شاهد حضور آزادگان سرافرازی بود که پس از سال ها اسارت در زندان های مخوف رژيم بعث عراق، قدم به خاک ميهن اسلامی خود گذاشتند؛ در اين ميان ستاد رسيدگی به امور آزادگان که در ۲۲ مرداد ۶۹ تشکيل شده بود با مساعدت و همراهی ديگر دستگاه ها، تبادل حدود ۴۰ هزار آزاده را با همين تعداد اسير عراقی انجام داد.

آزادگان که با ايمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ايستادند و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پايه اخلاق حسنه بنا نهادند؛ از شکنجه های مزدوران بعث هراسی به خود راه ندادند، آن ها راضی ترين کسان به قضاي الهي بودند. آزادگان کشورمان سينه هايی فراخ تر از اقيانوس داشتند؛ از همه جا و همه کس بریدند و به خدا پیوستند؛ آزاده ناميده شدند چون از قيد نفس و نفسانیات رهايی يافته بودند.

آری ۲۶ مرداد ماه؛ سالروز ورود غیور مردانی است که در دوران هشت سال دفاع مقدس در عرصه میدان جنگ دلیرانه از کیان کشور دفاع کردند و در هنگامه اسارت نیز صبورانه مقاومت ورزیدند و لحظه ای در برابر دشمن زبون سر به نشانه تسلیم خم نکردند. آنان نه تنها در اسارت دشمن نبودند، بلکه دشمن در اسارت روح بزرگ واعتقاد راسخ آنها بود.

آزادگان سرافرازپیام آوران انقلاب بودند، غریبانه و مظلومانه در میان کینه توزی دشمنان و تلخ کامی دوران اسارت، صدای آزادی و استقلال وطن را سر دادند و در راه تثبیت ارزش های متعالی دینی، استقرار و تداوم نظام جمهوری اسلامی ایران تا پای جان ایستادند.

آنان با ایمانی راسخ، اراده هایی پولادین و صبری مثال زدنی و با رهایی از قید و بندها، تمام هستی خویش را در طبق اخلاص نهاده و با تحمل سخت ترین شرایط نماد سرافرازی، آزادگی، پایمردی، عزت و شرف این ملت شدند. آزادگان دلاور و سرافراز با الهام از مکتب انسان ساز اسلام و سيره ائمه اطهار و با درس گرفتن از زندگی انقلابی و حماسه ساز حضرت زينب (س) که اسوه صبر و پايداری بود، توانستند دوران دشوار اسارت را پشت سر گذارند و شکوه مقاومت و سرافرازي را بر صحيفه درخشان ايران اسلامي ثبت کنند. بي شک سال ها محروميت اين سرو قامتان تاريخ باعث شد که آنان امروز بيش از هر فرد ديگری در مسير سبز موفقيت گام بردارند و الگو، اسوه و افتخار ميهن خويش باشند.

گزیده ای از سخنان رییس دانشگاه ایلام و رییس دانشگاه علوم پزشکی ایلام


free b2evolution skin
22
مرداد

زندگی باطعم سوهان و زعفران

قطار قم_مشهد

آیا شما هم از دوران «خردسالی» تاکنون، مزه سوهان «قم» و زعفران «مشهد» در ذائقه نوستالژیک تان باقی مانده است؟ شما هم در حرم قم و مشهد گم شده اید؟ و گویی دستِ مهربانی شما را پیدا کرده و به آغوش گرم مادر و پدر رسانده است.

این روزها که دهه کرامت نام گرفته و چشمی به قم و چشمی به مشهد داریم دوست دارم باز هم در حرم گم شوم تا دستی مهربان، دست مرا بگیرد و مرا به خویشتن بازگرداند.

چندی پیش داشتم در متون دینی جستجویی می کردم تا قدری از ویژگی های امام هشتم پیدا کنم، ابتدا واژه هایی که از او در ذهن داشتم را پی گرفتم: «رئوف»، «غریب»، «سلطان» و…

در ادامه از میان آن همه ویژگی و شاخصه که وجود داشت یک ویژگی را مشترک و بسیار برجسته (بین خواهر و برادر) دیدم و آن «رأفت»، «توجه به محرومین و مستضعفین» و «دستْ گیری از ضعفا» بود و اگر در یک کلام آن را خلاصه کنیم «معین الضعفاء» بود.

و ما چه بی رحمانه مناسبت هایی که بایستی به بازخوانی و تحقق عملی این ویژگی ها در خود و جامعه باشد را تبدیل به یک مناسبت دولتی می کنیم و حداکثر آن را به چای و شربت و مولودی خوانی محدود می کنیم.

سنت زیبای دهه کرامت با تکیه بر ویژگیِ «معین الضعفاء» می تواند از بخشنامه ها و بودجه های دولتی فاصله بگیرد و به جنبشی اجتماعی تبدیل شود و با پهن کردن سفره های کرامت در حاشیه شهرها و مناطق محروم لااقل یک دهه مطمئن باشیم کسی سر گرسنه بر بالین نمی گذارد.

در این میان رهبر خردمند انقلاب، الگوهای بسیاری برای این مهم ارائه کرده اند از «اردوهای جهادی» تا « عاشقان کوچه گرد» و…
دهه کرامت می تواند فصلی برای همدلی و دگرخواهی باشد دهه ای که همه باهم بدون توجه به هرگونه خط کشی با تأسی به امام مهربانی ها با هم مهربان تر باشیم.

ایران ما از این افتخار برخوردار است که بر پای سفره کرامت فرزندان و ذریه امام هفتم(ع) باشد و چه لطیف و زیباست که این سرزمین به «دیار کرامت» و «خدمت» شهرت یابد و این مهم نمی شود جز اینکه بازخوانی در کلام و سیره رضوی(ع) و گفتمان رهبری در توجه به مردم در عرصه اجتماعی داشته باشیم. می شود از خانه خودمان از خانواده خودمان آغاز کنیم قهرها را تبدیل به آشتی کرد و با همدلی به سمت خدمت به مستضعفان و محرومان شتافت.«اردوهای جهادی»، « عاشقان کوچه گرد» و… را به عنوان یک نقشه راه مدنظر قرار دهیم و از قم تا مشهد و از آنجا تا سراسر ایران، هر کدام از ما به نیت یگانه امامی که در خاک وطنمان مضجع دارد کار خیر انجام دهیم.


free b2evolution skin
22
مرداد

زیارت با معرفت

زیارت با معرفت

سرمایه هامون چکار کنیم؟! چکار کردیم!!
تو همین زمان های نزدیک ما تاجر ثروتمندی حرم امام رضا(ع) مشرف شده بود…چند روزی زیارت رفته بود اما دریغ از یه قطره اشک…انواع زیارت رو میخوند ولی میدید خبری نیست و حالی درش پیدا نمیشه..دید که فایده نداره بلیط برای برگشت گرفت…چند ساعت به پرواز مونده بود و داشت تو خیابون میرفت ، پیرمردی دید گاری دستی دستش گرفته و بارش خیلی سنگینه و نمیتونه اونو ببره…جلو رفت و بهش کمک کرد و گفت کمتر بار بزن که بتونی ببری!! گفت ای آقا من دختر دم بخت تو خونه دارم و منتظر جهزیه اس و خانومم گفته تا پول جهزیه رو جور نکردی به خونه برنگرد…به ذهن تاجر جرقه ای زد و با پیرمرد به خونش رفا و دید راست میگه و زیر بار زندگی خم شده… یه چک کشید و هم پول جهزیه دختر رو داد و هم سرمایه ایی برای پیرمرد … پیرمرد گفت که چیزی ندارم که بهت بدم اما امیدوارم امام رضا جزای خیر بهت بده… موقع برگشت برای اخرین زیارت که میرفت چشماش مثل چشمه میجوشید و طعم زیارت با معرفت رو چشید…

وقتی سرمایه هامون رو در راه خدا خرج کردیم، این نتیجه رو هم میگیریم که زیارت با معرفت هم نصیبمون میشه…


سمت خدا/استاد عالی/۸۹/۷/۲۵


free b2evolution skin
22
مرداد

دلتــنگی از نوع مــــادرانه

دلتنگی های مادرانه

باز هم تنها هستم روزها میگذرد و خبری از طعم مادری در وجودم نیست……

خدایا کمکم کن از این آزمایش سربلند بیرون بیایم. به خدا  برای یک زن محروم شدن از لذت شیرین مادری دردناکترین دردهاست.

وقتی که مادری را میبینم که چه عاشقانه یگانه فرزندش را در آغوش میگیرد و با تمام وجودش بوسه های شیرینش را که از تمام وجودش جان میگیرد نثار گونه های شیرین فرزندش میکند دلم برای نداشتن چنین حسی و انتقال آن به فرزندم به درد می آید.و چندین سال در حسرت چنین لذتی…..

خدایا عجز و لابه هایم هر روز بیشتر و بیشتر می شود تا اینکه روزنه های امید در زندگی ام بسته نشود. امید دارم به رحمت و کرمت.

خدایا در این دهه کرامت کرامت بی مثال خود را شامل حالم کن. دلتنگ و تنهایم به نجواهای دلم گوش بده و مرا دریاب..

یا رب العالمین درک نکردن احساس دلنشین مادری صبورم کرده

این روزها عجیب صبر میکنم میدانم که خیلی خوب است . خدایا فقط نگاهت را از زندگیم نگیر که از درون آشوبم .

از تو سلامتی و عزت در جهان که نه بیشمار جهانی از صبر میخواهم .

خدایــــــا آشوبــــــم، آرامــــــشم تویـــــی.


free b2evolution skin
22
مرداد

وظایف زنان از نگاه بانوی ایرانی

وظایف زنان از نگاه بانوی ایرانی

بانو امین که هم اکنون در کنار پدرش آرمیده در سال ۱۲۶۵ در خانه این مرد سخاوتمند و مومن به دنیا آمد. حاج سید محمدعلی امین‎التجار اصفهانی اهالی اصفهان بود که همراه همسر متعبد و خیرخواه خود زهرا دختر حاج سید مهدی و سه فرزند پسرش روزگار می‌گذراند. بر خلاف رسم آن زمان که خانواده‌ها فرزندان دختر را برای آموزش به مکتب یا مدرسه نمی‌فرستادند، به خواست مادر این دختر که سیده نصرت بیگم امین نام داشت از چهارسالگی برای آموزش قرآن و فراگیری خواندن و نوشتن راهی مکتب شد.

وی در مورد کودکی خود می‌گوید: «من در زمان کودکی و اوایل جوانی بسیار مایل و حریص به مطالعه کتاب‏های علمی و گوش دادن به مواعظ دینی بودم و هرگاه نزدیکان من مشغول تفریح می‌‏شدند، من به مطالعه علمی و گوش دادن به مواعظ دینی مشغول می‌‏شدم و آن‌ها بیشتر اوقات به من اعتراض می‌‏کردند و می‌‏گفتند: چگونه تو مشغولِ مطالعه می‌‏شوی و تفریح را‌‌ رها می‌‏کنی؟ این کار عاقلانه نیست؛ بلکه از بطالت و کسالت است و من به جهت اشتیاق شدیدی که به مطالعه داشتم سخنان ناروا و استهزاهای آنان را تحمل می‌‏کردم و چنان خود را می‌‏یافتم که گویا از امور لهو و مزخرف دنیا اعراض دارد و به این‌ها انس نمی‌‏گیرد؛ بلکه قلبم به چیز دیگری بستگی دارد. هرگاه از یک عالم یا واعظی چیزی از اوصاف حق تعالی می‌‏شنیدم قلبم به سخن او میل مفرطی می‌‏نمود. گویا سرتاپا گوش می‌‏شدم».

پس از این تعلیم و تعلم توقف ناپذیر، وی که بانو امین لقب یافت در پانزده سالگی با پسرعموی خود حاج میرزا ملقب به معین التجار یکی از بازرگانان سر‌شناس و معتبر اصفهان ازدواج کرده و صاحب ۸ فرزند می‌شود اما انجام وظایف خانه‌داری و مادری و درد از دست دادن ۷ فرزند مانع از ادامه تحصیل وی نشد. نقل است که دو فرزند کوچک بانو امین در دوران جنگ جهانی اول به فاصله چند روز فوت کردند؛ و آیت الله حاج میر سید علی نجف آبادی استاد وی که برای تدریس به خانه بانو امین می‌رفت، تصمیم می‌گیرد کلاس درس را برای سه روز تعطیل کند، سیده نصرت بیگم امین علت این تعطیلی کلاس را جویا می‌شود و استاد می‌گوید: «من شرمم می‌‎شود که بچه‌تان تازه از دنیا رفته برای درس بیایم» و وی پاسخ می‌دهد: «من پیش خدا شرمم می‌شود که سه روز است چیزی نخوانده‎ام. خدا یک چیزی به من داد خودش هم گرفت.»

ادامه »


free b2evolution skin
21
مرداد

جای خالــــــــــــــی پــــــــدر..

سلام مهربونم

 با گذشت یک سال هنوز باور کردنش سخته واسم

مطمئنم اگر تو هم جای من بودی همینقدر ناراحت میشدی خوشحالم که تو جای من نیستی چون داغ از دست دادن عزیز رو به دل کشیدم میدونم خیلی سخته تحملش.

بزار واست حال و روزمو توصیف کنم ..

هر روزه این روزهای جدایی مثل اینه که هزاران بار تو اوج جوونیت بمیری خدا رو شکر تو عذاب این روزها رو نکشیدی .

مامان خیلی ناراحته چون تو رو از دست داده و من ناراحتترم چون هم تو رو از دست دادم هم شاهد از دست رفتن مامانم.

بابا خوش به حالت تو میتونی ما رو ببینی شاید کمتر دلتنگی کنی اما منو مامان حتی نمیتونیم تو رو ببینیم خیلی دلتنگتیم.به نظرت چند سال …؟

1 سال..؟ 20 سال..؟ 30 سال…؟

چند سال باید دلتنگت باشیم؟

اما پایان شب سیه سپید است.بالاخره این چشم انتظاری ها تمام میشه یه روزی به آغوش هم می رسیم.بخدا قسم تنها امیدم واسه ادامه ی زندگی همین فکر است که یه روزی دوباره می بینمت و الان تنها کاری که میکنم اینه که عکس هاتو هر روز ببینم و بوسه به عکس هات بزنم .هر وقت بیام سر مزار شاخه گلی پرپر بکنم… نه بابا جون بهتره بگم طراوت جوانیم رو هر 5 شنبه پرپر میکنم.اشک نمی ریزم به چهره ی مامان لبخند میزنم اما تو خلوتم از غصه  روزی هزار بار میمیرم.

این روزها خیلی گوشه گیر شدم .زبون من شده همین قلم مینویسم به امید اینکه شاید تهی بشم .تا باز هم بتونم قوی باشم آخه باید سنگ صبور مادر داغدارم بشم.

این روزها خیلی نگرانشم نگران حال مامانم.هر روز شکسته تر میشه به صورتش نگاه میکنم چین و چروک داره نقاش چهره ی مهربونش میشه.دست هاشو با دستم میگیرم میفهمم خیلی ضعیف شده .

تا الان هیچ وقت اینقدر بهش خیره نشده بودم چقدر مامان بهت شباهت داره وقتی نگاهم میکنه تو عمق نگاهش نگاه تو رو احساس میکنم انگار این تویی که روبه روی منی.

بابای مهربونم خیلی دوستت دارم خیلی خوشحالم که تو پدرمی …خیلی بزرگی خیلی گلی خیلی مهربونی همیشه به وجودت افتخار میکنم .یه چیزی رو هیچ وقت فراموش نکن اینکه حتی اگه واسه دنیا قهرمان شناخته نشده باشی اما برای من همیشه قهرمانی.

قول میدم سر بلندت کنم .قول میدم به یاری خدا باعث افتخارت باشم….

خدایا توکل میکنم به شما .. کمکم کن .


free b2evolution skin
7
مرداد

دانلود کتاب"زن در آیینه جلال و جمال" از آیت الله جوادی آملی

برای دانلود کتاب در قالب pdf روی تصویر کتاب (بالا)کلیک کنید.

برای مطالعه نسخه متنی با قابلیت کپی برداری از متن کتاب  “زن  در آیینه جلال و جمال” اینجا را کلیک کنید.

معرفی کتاب:

کتاب زن در آئینه جلال و جمال، در سه بخش، از عظمت و جایگاه زن سخن به میان آورده است و در بخش پایانی هم به شبهات مطرح، پاسخ گفته اند.

بخش نخست این کتاب که عنوان زن در قرآن را به خود اختصاص داده است، جایگاه و نقش زنان را از منظر قرآن در خانواده و اجتماع، بررسی می کند.در این قسمت از کتاب زن در آئینه جلال و جمال بیان شده است که منشأ پیدایش تمامی زنان و مردان یکی است و به همین دلیل همان گونه که مردان می توانند به عالی ترین مرتبۀ کمالات نایل آیند، زنان نیز از این امر مستثنا نیستند و علاوه بر آن عنوان می کند که از نظر قرآن، تفاوتی بین زن و مرد نیست. در این بخش کتاب زن در آئینه جلال و جمال، با اشاره به آیه 10تا 12 سوره تحریم، به زنان الگو از منظر قرآن پرداخته شده است؛ زنانی همچون مریم، آسیه زن فرعون و … . ایشان همان گونه که الگوی زنان هستند، الگوی مردان نیز قرار دارند.لازم به ذکر است که در همین بخش تنها تفاوت زن و مرد، شکل ظاهری آن ها طرح شده است؛ البته برخی معتقدند که علاوه بر تفاوت جسمی زن و مرد، روان آن ها نیز با هم متفاوت است که البته این روان، متفاوت از روح است.

نویسنده در بخش دوم این کتاب که با عنوان زن در عرفان از آن نام برده شده است، عرفان را به دو بخش کلی عرفان نظری و عرفان عملی، تقسیم کرده است.

در عرفان نظری عنوان شده که همه چیز در جهان هستی تجلی گاه آیات خداوند است اما در عرفان عملی، راه های عملی رسیدن به کمال را برای یک زن، شرح می دهد.در بخش عرفان کتاب زن در آئینه جلال و جمال نکته ای طرح شده است که زنان به دلیل برخورداری از عاطفه و احساس بالا، حرکت در مسیر سلوک الهی و رسیدن به کوی جلال و جمال برایشان هموارتر است.همچنین در این بخش عنوان شده که از نگاه قرآن، گرچه زن و مرد در ظاهر با هم متفاوتند، اما در حقیقت و پیشگاه خداوند، با یکدیگر تفاوتی ندارند.

بخش سوم این کتاب، زن در برهان، بیشتر روی این نکته تأکید دارد که از نظر فلسفی، و از جهت روحی بین زن و مرد تفاوتی نیست؛ علاوه بر این، از نظر عقلی هم تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد.در دیگر قسمت های مهم این بخش، از حضور زن در صحنه سیاسی سخن به میان آمده است و برای نمونه به زنانی که در طول تاریخ نقش هایی سیاسی، ایفا کرده اند، اشاره می شود؛ مانند سوده همدانی که به گونه ای با معاویه برخورد می کند که او را در مقابل استدلال های خود تسلیم می کند.

آیت الله جوادی آملی در این بخش از کتاب زن در آئینه جلال و جمال، با انتقاد از کسانی که زن را به این معنی محجوب می خواهند که او را از صحنه های سیاسی و اجتماعی محروم کنند، به این مسأله می پردازد که اگر زن این گونه از امتیازات اجتماعی محروم شود، نمی تواند به شخصیت وجودی خود دست یابد، حال آن که زنان می توانند به لحاظ اجتماعی و سیاسی، استعدادهای درونی خود را ظاهر سازند.در این بخش عنوان شده است که باید شرایط رشد و کمال زنان هم، همانند مردان فراهم شود؛ چرا که اگر در هر شرایطی، زمینه های رشد فراهم باشد، زنان می توانند همپای مردان به کمالات برسند.

در بخش چهارم و پایانی این کتاب، که عنوان حل شبهات و روایات معارض به خود گرفته است، به حل منطقی روایات متشابهی که احیاناً شبهه هایی را در این زمینه به بار آورده، پرداخته شده است.در این بخش با اشاره مجدد به انتقاد آیت الله جوادی آملی از کسانی که با تعریف خاصی از محجوب بودن زن به معنای این که زن باید خودش در حجاب و نامش تنها در کتاب باشد، تا عظمت او ظهور کند، بیان شده است که هنر این است که زن از قدرت های سیاسی و اجتماعی برخوردار باشد و در پیشگاه خداوند، خضوع کند.

در صفحه 298 بخش پایانی کتاب زن در آئینه جلال و جمال، سخنی از آیت الله جوادی آملی وجود دارد که ایشان می گویند، اگر کارهایی که زنان ابوذر گونه در طول تاریخ، جنگ ها، و صحنه های سیاسی اسلام، ده ها بار گفته می شد و به صورت فیلم های تبلیغی در می آمد و کتاب هایی در این زمینه نوشته می شد، مشخص می شد که زن ها در پیشبرد مسائل نظامی در صدر اسلام، همچون ابوذر و مالک اشتر، در صحنه بوده اند.


free b2evolution skin
5
مرداد

اوضاع پوشش در جامعه ی اسلامی

راستش خیلی وقته که دارم فکر می کنم چی شد که اوضاع پوشش در جامعه ی اسلامی ما به این سمت و سو رفت…بنظرم علت اینکه چرا دختران ما به این سمت می رن خیلی پیچیده اس اما چیزایی که به ذهن من می رسه اینه:

*در باب آموزش چرایی و چگونگی حجاب در سنین کودکی کم کاری میشه!وقتی کسی تا 8سال و 11 ماه بچه اش رو بدون هیچ ضابطه ای میاره بیرون،1 ماه بعد نمی تونه بهش بفهمونه که باید با حجاب بیاد بیرون!بعد بچه عادت می کنه به اینکه میشه مکلف بود و حجاب رو رعایت نکرد … هیچ اتفاقی هم(در خیال اون)نمی افته … و بچه با همین تز بزرگ میشه!

*گروه دیگه خانواده هایی که سخت گیری های زیادی می کنند و همه چیز رو ممنوع می دونن...وقتی بچه بزرگ میشه و به سنی میرسه که احساس استقلال ولو دور از چشم خانواده می کنه،خب سعی می کنه چند برابر حدمعمول خودش رو در معرض نمایش بگذاره!

*مدارس ما و کتاب های آموزشی و معلم های آموزش و پرورش ما که کلا مقوله ی حجاب رو کنار گذاشتند …

*رسانه های فرهنگ ساز.اگر کلا ماهواره رو بذاریم کنار وبنا رو بر این بذاریم که هیچ کس از فیلتر شکن استفاده نمی کنه … !!!!و از دنیای تبلیغات وحشتناک غرب بدور هست همین رسانه ی ملی خودمون نقش عجیبی در تخریب حجاب داره!وقتی در تمام برنامه ها و فیلم ها آدمای فقیر وسطح پایین چادری هستند وآدم های پولدار و تحصیلکرده کم حجاب … تو ذهن بچه ها اینطوری نقش می بنده که چون الگوی من تحصیلات و باکلاسی هست پس باید پوشش من هم مثل اون ها باشه!

*بالا رفتن سن ازدواج!بی تعارف تعریف و تمجیدی که از جانب یک جنس مخالف بر ظاهر انسان ، تاثیرگذار هست از جانب یک هم جنس شاید خیلی مهم نباشه!در بین افرادی هستند که زیادی به این نیاز توجه می کنند که شاید منشا روانی هم داشته باشه …

*انسان ذاتا طرفدار زیبایی و در پی اون خوش پوشی هست...بنابر این باید به یک نحوی به این نیاز درونی پاسخ داده بشه…وقتی شما پوشش درستی ارائه نمی دید نباید انتظار داشته باشید مردم راحت طلب خیلی خودشون رو درگیر پیدا کردن پوشش زیبای محجبه بکنند(چون طبق همون نکته ی ابتدایی که گفتم،قلباً به حجاب معتقد نیستند)فرضاً در لبنان یک کارخانه ی تولید پوشاک هست که صرفا لباس محجبه برای کودکان9 تا 12-13 سال تولید می کنه!!!

*باید قبول کنیم غیر یک قشر محجبه ی شیک پوش که الحمدلله روز به روز داره به تعدادشون افزوده میشه پیشتر ها کم بودن … یعنی :افراد خوش لباس مذهبی!!!وقتی درصد بالایی از جامعه این چنین افرادی باشن کسی که دنبال خوش پوشی هست فکر می کنه حجاب در تقابل با خوش تیپی هست!تو دنیای امروز تا خودت رو همپای دنیای طرف مقابلت نشون ندی ازت حرف نمی پذیره!…یا حتی اصلا پای حرفات نمی شینه…یادمه یک شب در اردوی بچه های ورودی نشستیم به گپ و گفت … معمولا سعی می کنم با بچه هایی که ظاهرا خیلی قرابتی با ما ندارن همنشین باشم…بعد ازشون پرسیدم بچه ها اولین ویژگی من که باعث شد باهام رفیق بشید چی بود؟جوابای جالبی دادن…
از بچه ها پرسیدم مگه حجاب در تعارض با خوش پوشیه؟

یکی از اونطرف گفت:به ما که اینطوری گفتن!

و همین شد که بحث در باب حجاب کلید خورد و حرف زدیم و بحث کردیم و دوستان دیگه هم آمدند به کمک و خداروشکر شب بابرکتی شد و خیلی چیزها با چهارچوب دقیقش مشخص شد!*غرض از گفتن این موضوع فقط تاثیری بود که پوشش ما بچه مذهبی ها می تونه در اثرگذاری حرف هامون داشته باشه و اشتباهات و بدعت هایی که در دین هست رو می تونه برطرف کنه!*

این ها تحلیل هایی بود که از اوضاع امروز جامعه بنظرم رسید … نظر شما چیه؟!
#دختر_مسلمان


free b2evolution skin
2
مرداد

فرماندهی امام جعفر صادق علیه سلام در جنگ نرم

آن چیزی که سبب شد تا امام جعفر صادق (ع) در طول زندگی خود از حرکت های سیاسی خودداری کند؛ این بود که آن حضرت می دانست شروع هر نهضت سیاسی و نظامی، نهضت علمی امام را تحت تاثیر قرار خواهد داد و امروز نیز ضرورت دارد که همانند زمان امام صادق در مقابله با جنگ نرم بایستیم. امام صادق با توجه به شرایط آن دوره بر لوازم جنگ نرم همچون ضرورت های فرهنگی و تبلیغی تاکید کرده و آن را بر عرصه های دیگر ترجیح می دادند.

امام جعفر صادق (ع) در چنین شرایطی به تربیت شاگردان اقدام کردند و حتی در مواردی که از آن حضرت سوال می کردند؛ امام صادق (ع) در همان مجلس پاسخ را به شاگردان خود واگذار می کردند که امروزه از این افراد به عنوان ˈافسران جنگ نرمˈ یاد می کنیم و این افسران پاسخگوی شبهاتی بودند که نه تنها از ناحیه فرقه های مختلف اسلامی بلکه از سوی یهودیان، مسیحیان و سایر ادیان مطرح می شد.گر چه در نقل معروفی اشاره شده که امام ششم (ع) چهار هزار شاگرد داشتند اما باید توجه داشت که این شاگردان در یک مقطع تاریخی نبودند بلکه شامل کسانی می شود که در طول دوران تبلیغ امام صادق(ع) از محضر امام استفاده می کردند.از طرف دیگر شاگردان آن حضرت شامل گروه های مختلفی بودند و حتی برخی از آنان مذاهب دیگری داشتند. مثلا گفته می شود که ابوحنیفه یکی از شاگردان آن حضرت بود در حالی که با امام هم مذهب نبوده است.گاهی این پراکندگی شاگردان سبب اذیت امام نیز می شد؛ به گونه ای که امام صادق (ع) در آن شرایط نمی توانستند هر مطلبی را با شاگردان خود در میان بگذارند.
برخی از یاران امام که شاگرد آن حضرت بودند؛ کارهای علمی خوبی نیز انجام می دادند اما تاریخ، شاهد مبارزات سیاسی آنان نبوده و حتی برخی از این شاگردان که امام نیز آنان را تایید می کرد؛ افرادی عارف و پرهیزکار بودند ولی هیچگاه دیده نشد که آن حضرت به آنان ماموریت سیاسی داده باشد. امام صادق (ع) در زمانی زندگی می کرد که حکومت ظالم بنی العباس به تثبیت پایه های ظلم خود پرداخت. چون در این دوران، حکومت توانست بر همه مناطق اسلامی سیطره یابد و بنابر این بنی عباس هر حرکتی را زیر نظر داشت و از تشکیل حرکت های مخالف حکومت جلوگیری می کرد.نکته مهم در دوره زندگی امام صادق (ع) این بود که آن حضرت به دنبال نهضت علمی بودند که پدر بزرگوارشان امام باقر(ع) آغاز کردند و اگر می خواستند به مبارزه با حکومت عباسی بپردازند؛ نهضت امام پنجم ناتمام می ماند.با تاکید بر اینکه نتیجه تلاش های امام باقر(ع) در زمان امام صادق(ع) شکوفا شد؛ به همین دلیل امام جعفر صادق (ع) اعتقاد داشت هر نوع مبارزه سیاسی و ماجراجویی که سبب دخالت گروه های مختلف شود؛ این نهضت علمی را دستخوش مشکلات می کند.
با توجه به جایگاه امام ششم (ع) در میان شیعیان که تنها مرجع پاسخگویی به شبهات مختلف و مسایل علمی بودند و از طرف دیگر بیشترین هجمه های علمی در دوران حکومت های اموی و عباسی بود؛ لذا امام به تقویت نهضت علمی و جنگ نرم پرداختند.با توجه به نشانه های موجود در فضای جهان اسلام و کشورهای اسلامی، امروز می بینیم که دنیای غرب و جبهه مخالف اسلام هجوم بزرگی را به و جود آورده که به تعبیر رهبر معظم انقلاب یک جنگ نرم بر علیه اسلام است و در چنین موقعیتی جنگ سخت پاسخگوی هجمه دشمن نیست.شرایط موجود در دنیا به گونه ای است که پرداختن به هر نوع جنگ سخت باعث می شود تا فرصت کار تبلیغاتی و معرفی اسلام از سوی مسلمانان سلب شود. اگر چه امام صادق (ع) نسبت به سایر ائمه (ع) یاران بیشتری داشتند اما ترجیح می دادند کار علمی و فرهنگی در اولویت باشد. البته در میان شاگردان آن حضرت، افراد انگشت شماری وجود داشتند که در صورت قیام امام علیه حکومت ظلم، به یاری آن حضرت می شتافتند و آن حضرت را تنها نمی گذاشتند.البته این فرضیه در زمان ائمه دیگر نیز مصداق داشت. یعنی اگر امام رضا (ع) نیز قیام می کردند یارانی وجود داشتند که آن حضرت را یاری کنند اما این مساله که تعداد یاران امام برای شروع قیام کافی بود یا نه، مساله بسیار مهمی است.

گزیده ای از سخنان حجت الاسلام و المسلمین ˈحسن عامریˈ با خبرگزاری ایرنا


free b2evolution skin