24
آبان

سفیر بزرگ عاشورا در شام


پنجم ماه صفر61 سالروز شهادت حضرت رقيه(س) دختر سه ساله امام حسين(ع) است. نام شريفش رقيه، فاطمه و زينب است. پدرشان اباعبدالله الحسين و مادرشان ام‌اسحاق است. ولادت آن حضرت در مدينه بود و در سن سه سالگي يا بيشتر در محرم 61 هجري قمري با پدر بزرگوارشان به کربلا آمد.
مصائب و شدائدي را که رقيه(س) از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام متحمل مي‌شود، آنچنان تلخ و دهشتناک است که وجدان هر انسان آزاده و صاحبدلي را مي‌آزارد و قلب و روح را متأثر و مجروح مي‌سازد. تحمل گرماي شديد کربلا همراه با تشنگي، حضور در صحنه شهادت خويشاوندان، اسارت و ناظر رفتارهاي شقاوت آلود بودن، آزار و شکنجه‌هاي جسمي و روحي فراوان، دلتنگي براي پدر در خرابه شام و … نشانگر مصائب عظمايي است که يک کودک خردسال با جسم و روح لطيف خود با آن مواجه شده است.

رقيه(س) برهان بزرگ ديگري است بر حقانيت قيام امام حسين(ع) که تنها کسي مي‌تواند چنين به مبارزه و مقابله با ستم برخيزد که مقصدي الهي داشته باشد، و رقيه(س) برهان بزرگ ديگري است بر مظلوميت عترت پاک پيامبر(ص) و رسواکننده سياهکاراني است که داعيه جانشيني رسول خدا(ص) را سر دادند. رقيه(س) فاتح شام و سفير بزرگ عاشورا در اين سرزمين است.
بعد از ورود اهل بيت امام حسين عليه السلام به شام، آنان را در خرابه‌اي نزديک کاخ سبز يزيد جاي دادند. روزها آفتاب و شب‌ها، سرما به شدت آنان را اذيت مي‌کرد. علاوه بر آن، نگاه مردم شام که به تماشاي خرابه نشينان مي‌آمدند، داغي جان سوز بود. روزي حضرت رقيه عليهاالسلام ، به جمع شاميان که در حال برگشتن به خانه‌هاي خود بودند، اشاره کرد و ناله‌اي دردناک از دل برآورد و به عمه‌اش گفت: اي عمه، اينان کجا مي روند؟ آن حضرت فرمود: اي نور چشمم اينان ره سپار خانه و کاشانه خود هستند. رقيه گفت: عمه جان مگر ما خانه نداريم، و زينب عليهاالسلام فرمود: نه، ما در اين جا غريبه هستيم و خانه اي نداريم، خانه ما در مدينه است. با شنيدن اين سخن، صداي ناله و گريه رقيه بلند شد.


* رقيه و خواب پدر

سختي‌هاي اسارت، رقيه عليهاالسلام را به شدت مي رنجاند و او يک سره بهانه بابا را مي گرفت، شبي در خرابه شام و در خواب، پدر را ديد، چون از خواب برخاست و چشم گشود، خود را در خرابه يافت و از پدر نشاني نديد. از عمه سراغ پدر را گرفت و زينب عليهاالسلام بسيار گريه کرد و رقيه عليهاالسلام نيز با عمه گريست. آن شب باز صداي عزاداري زنان اهل بيت بلند شد؛ مجلسي که نوحه سرايش رقيه عليهاالسلام بود. از سر و صداي اهل بيت، يزيد از خواب بيدار شد و پرسيد چه خبر است؟ به او خبر دادند که کودکي سراغ پدرش را گرفته است. يزيد دستور داد، سر پدرش را براي او ببرند.

اين دستور يزيد نشان از رذالت و شقاوت طينت او بود و برگي ديگر از دفتر مظلوميت‌هاي بي شمار اهل بيت را گشود.

* پرواز به سوي پدر

وقتي به دستور يزيد، سر پدر را براي رقيه عليهاالسلام آوردند، رقيه سر را در بغل گرفت و عقده‌هاي دل را باز کرد و هر چه مي خواست با سر بابا گفت. آن شب رقيه عليهاالسلام ، گم شده خود را يافته بود، اما بي نوازش و آغوش گرم. پس لب‌هايش را بر لب‌هاي بابا گذاشت و آن قدر گريست تا جان به جان آفرين تسليم کرد. پشت خميده زينب عليهاالسلام شکست، رو به سر برادر فرمود: آغوش بگشا که امانتت را باز گرداندم. ديگر کسي ناله‌هاي شبانه رقيه عليهاالسلام را در فراق پدر نشنيد.

* وداع زينب عليهاالسلام با رقيه عليهاالسلام

وقتي کاروان اسيران کربلا، به مدينه بر مي گشت، غمي جان‌کاه وجود زينب عليهاالسلام را مي‌آزرد؛ چگونه از خرابه و شام دل بکند؟ نو گلي از بوستان حسين عليه السلام در اين خرابه آرميده، شام بوي رقيه عليهاالسلام را مي‌دهد، رقيه‌اي که يادگار برادر بود و نازدانه پدر و در دست زينب عليهاالسلام امانت. زينب عليهاالسلام بي رقيه چگونه به کربلا و مدينه وارد شود؟ غم سراسر شام را گرفته و گريه‌ها، باز هم سکوت شهر را در هم شکسته است.

* شام، حرم يادگار حسين عليه السلام

رقيه کوچک و يادگار حسين عليه السلام ، پس از رحلت در خرابه شام، همان جا مدفون گرديد، کم کم مقبره‌اي به روي قبر بي‌چراغ او ساخته شد و بارگاهي براي عاشقان شد. حرمش، ميعادگاه عاشقان دل سوخته اباعبداللّه است. بوي حسين، از هر گوشه‌اش روح و جان را مي نوازد. نيازمندان، دست حاجت به سويش دراز مي‌کنند و خسته دلان بار سنگين دل را در کنار او مي گشايند. زيارت حرم و بارگاهش آرزوي هر دل داده‌اي است. آرامگاه‎‎‎ ملکوتي‎ دخت‎ سه ساله امام‎‎ سوم شيعيان‎ در شام‎ کنار باب‎ \"الفراديس\"مابين‎ کوچه‌هاي‎ تاريخ‎ي و پرازدحام‎ دمشق‎ است‎‎ که‎‎ هر ساله بسياري‎ از شيفتگان‎ اهل‎ بيت(ع) را از مناطق‎ مختلف‎ جهان‎ به‎ سوي‎ خود جلب‎ مي‎ کند.

…………………………………………

پي نوشت:

[1] کامل بهائي، ج 2

[2] اللهوف، سيد بن طاووس

[3] مقتل ابن مخنف

[4] سرگذشت جانسوز حضرت رقيه (س) ص 9 به نقل از معالي السبطين، ج 2


free b2evolution skin
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو] 

ای داغ غمت لاله به باغ دل ما

نام تو رقیّه جان، چراغ دل ما

دلسوختگان غم خود را دریاب

بگذار تو مرهمی به داغ دل ما

1394/08/28 @ 10:34
نظر از: مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود [عضو] 
5 stars

سلام دوست و همراه بزرگوار
گر مادرت به فصل جوانی خمیده شد
من از سه سالگی شده ام مثل مادرت….
در پناه توجهات آقا امام زمان عج موفق باشید .
محبان جعفریه شاهرود

1394/08/27 @ 11:56
نظر از: محمدی [عضو] 

سلام
اجرک الله

1394/08/25 @ 12:59
نظر از: مدرسه علمیه فاطمیه شهرکرد [عضو] 

یا حضرت رقیه

1394/08/25 @ 11:42


فرم در حال بارگذاری ...