بی شک معروف ترین صفت امام حسن مجتبی (ص)، سخاوتمندی و کرم آقا بود…یه چند تا مورد رو عامیانه می نویسم تا با اعتقاد بیشتری به آقا بگیم “کریم آل عبا"!
امشب، شب تغییر در ضرب المثل هاست
هر چه گدا کاهل بود آقا کریم است
در تاریخ خیلی از جود حضرت گفتن…منتها الساعه متاسفانه بنده همینا تو ذهنمه:
در تاریخ نقل شده که امام حسن (ص) سه نوبت نیمی از داراییشون و دو نوبت تمام داراییشون رو بخشیدن به فقرا!
در تاریخ اومده که میومدن پیش آقا، تا می خواستن سوال کنن و پول بخوان، آقا می گفتن بنویسید رو کاغذ…من خجالت می کشم وقتی شما حاجتتون رو به زبون بیارید.
اومدن پیش آقا و سوال کردن…در تاریخ اومده آقا این قدر مال و منال بهشون عطا کردن که وقتی خواستن ببرن دیدن نمی تونن خودشون ببرن…رفتن چند تا باربر پیدا کردن…تا خواستن برن آقا فرمودند صبر کنید؛ پول باربرتان هم با من است!
عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم
آقا داشتن رد می شدن دیدن یکی داره تو یه باغی غذا می خوره…طرف یه کم خودش می خورد یه کم می داد به یه سگی که اونجا پرسه می زد…آقا پرسیدند اربابت کیه؟ غلام گفت فلانی. آقا گفتن این باغ مال کیه؟ غلام گفت مال اربابمه. آقا رفتن و بعد از ساعتی برگشتن. رفتن پیش غلام. فرمودند تو و این باغ رو از اربابت خریدم. از این به بعد تو آزادی و این باغ هم مال خودته! تو به این سگ رحم کردی و نذاشتی گرسنه بمونه؛ من هم بهت آزادیت و این باغ رو بخشیدم…
کیه این آقا؟؟؟ کی می تونه بفهمه؟
یه دو بیتی و یه غزل که هر دوشون بسیار بسیار زیبا هستن، تقدیم به محضر امام حسن مجتبی (ص)…
دعا بفرمایید
گذرم بر در میخانه ی مهتاب افتاد
در سرم عطر خوش سیب و مِی ناب افتاد
تا که دیدم همگان ذکر حسن می گویند
باز هم مثل همیشه دهنم آب افتاد
وحید قاسمی
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری افطار رطب در رمضان مستحب است
روز ماه رمضان زلف نیفشان که فقیه
بخورد روزه ی خود را به گمانش که شب است
زیر لب، وقت نوشتن همه کس نقطه نهند
ای عجب نقطه ی خال تو به بالای لب است
شحنه اندر عقب است و من از آن می ترسم
که لب لعل تو آلوده به “ماء العنب” است
منعم از عشق کند زاهد و آگه نبود
شهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است
گر “صبوحی” به وصال رخ جانان جان داد
سودن چهره به خاک سر کویش سبب است
عباس صبوحی
بهشتی باشید