بررسی علمی ناقص بودن عقل زنان در احادیث و روایات
بسم الله الرحمن الرحیم
….ان النساء نواقص العقول … و أما نقصان عقولهن فشهادة الامرأتین کشهادة الرجل الواحد….( خطبه 80 نهج البلاغه)
عقل زنان ناقص است چون گواهی شان در محکمه مساوی نصف گواهی یک مرد است .
…..أبي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ عن النبی أنه قال أَلَيْسَ شَهَادَةُ الْمَرْأَةِ مِثْلَ نِصْفِ شَهَادَةِ الرَّجُلِ قُلْنَ بَلَي قال فَذَلِكِ من نُقْصَانِ عَقْلِهَاَ…..( صحیح بخاری، ج3، ص153)
ابی سعید خدری به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفت: مگر شهادت يك زن نصف شهادت يك مرد نيست (شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد)؟ عرض كردند: آري، چنين است، فرمود: اين بدليل نقصان در عقل است……
برای بررسی یک روایت باید اصول نظام مند زیر را طی کنیم:
1 . بررسی محرز بودن حدیث
2. فهم مفردات حدیث
3. فهم مرکبات حدیث
4. فهم معنای حدیث ( مدلول مطابقی)
5. فهم مراد جدی
با تفکر و عمیق نگری در روایات بالا متوجه برخی امور می شویم :
با رویکرد تصحیح حدیثی می توانیم به صرف اینکه حدیث و روایت در منابع معتبر مانند نهج البلاغه و صحیح بخاری و دیگر منابع معتبر شیعه و سنی آمده و لو سندشان ضعیف است می توانیم بگوییم حدیث محرز و احراز اصل حدیث ثابت می شود و حجت است.
اما با رویکرد تضعیف حدیثی ما موظفیم به دنبال بررسی سند روایت باشیم هر چند حدیث در کتب معتبر حدیثی آمده باشد.
پس برای رعایت انصاف بحث را با رویکرد تصحیح حدیثی پیش می بریم.
اگرچه این روایت در نهج البلاغه هم آمده است . اما نکته ی قابل توجه این است که این روایت بر اساس نظر دانشمندان حدیث شناس شیعه جزء روایات مرسل است. یعنی راوی آن نامشخص است . معلوم نیست چه کسی این روایت را از مولا علی علیه السلام شنیده است . به همین علت شیخ حر عاملی - رحمة الله علیه - که از بزرگترین محدثین تاریخ تشیع است این روایت را مرسل معرفی میکند. ( حتی خود سیدرضی مؤلف نهج البلاغه ، این روایت را به عنوان مرسل می آورد . مرسل به معنی دروغ نیست . بلکه به معنی روایتی است که منشأ سندی آن نا معلوم است ).ولی از آنجا که که شهرت عملی جابر ضعف سند است؛ بین شیعه و سنی اصل حدیث بودن ثابت می شود.
فهم مفردات حدیث:
عقل:بازدارنده؛ چون انسان را از هلاکت افتادن و گرایش به هوی و هوس باز می دارد. به عبارت دیگر یعنی قوه مانعه
کمال: تمام شدن چیزی به گونه ای که غرض از آن چیز محقق شودو از قوه به فعلیت برسد.( بالقوه به بالفعل رسیدن)
نقص: زیان، عیب و کاستی ( بالقوه نتواند به بالفعل برسد).
فهم مرکبات حدیث:
زنان ناقص العقل هستند یعنی دارای قوه عقل هستند ولی این قوه عقل به خاطر موانعی به فعلیت کامل نمی رسد.
فهم معنای حدیث( ظاهر حدیث):
ظاهر حدیث عام و مطلق است و هر عقل و نقصانی را شامل می شود.
سوال: آیا مراد جدی معصوم همین ظاهر حدیث است؟
جواب: خیر .پس باید به بررسی قرینه ها پرداخت.
قرینه زمانی:
این روایت (خطبه) ، همانطور که در نهج البلاغه آمده است بعد از جنگ جمل بیان شده است .
اما شرایط و ویژگی های جنگ جمل :
اول اینکه سردسته ی گروه شورشیان ( طغیانگران ) یک زن بود . یعنی عایشه بنت ابی بکر.
دوم اینکه جمعی از سپاهیان لشکر امام علی علیه السلام به دلیل مخالفت و نارضایتی زنان خود از جنگ کنار کشیدند .
با این مقدمه متوجه می شویم که این خطبه در شرایط خاصی بیان شد . با توجه به سطح پایین عقلانیت و درک نازل اجتماعی مردم آن دوره ، جامعه به شدت نیازمند یک عتاب ( تشر ) و شوک بود . و یقیناً برای مردم آن عصر و در شرایط خاص آن زمان ، راهی بهتر از بیان این سخنان برای بیدار کردن مردم نبود.
اما روایات دیگری که ناظر به نقصان عقل زنان هستند چون از لحاظ قرینه زمانی برای ما مجهول هستند پس باید به عموم حدیث استناد کنیم.
با توجه به مطالب بالا نکته دیگری که باید به آن بپردازیم این است که احادیث شخصیه که ناظر به شخص خاصی هستند مورد بحث ما نیستند. ما به بررسی احادیث عام که قرینه ای بر خلاف آنها نداریم می پردازیم که مراد جدی حدیث از این بیان عام چیست؟
برای پاسخ به سوال بالا به بررسی انواع عقل می پردازیم:
عقل نظری و عملی:
عقل نظری: ادراک دانستنی ها
عقل عملی: ادراک باید ها و نباید ها
مراد از عقل در روایات مسلما این دو نوع عقل نیست.
عقل تجربی و فطری:
عقل تجربی: بر اساس تعامل با محیط بیرون، کسب تجربیات جدید قدرت تصمیم گیری را برای ما راحت می کند.
عقل فطری: موهبتی است که خداوند به افراد بشر داده است.
با توجه به تعاریف ارائه شده تفاوت زن و مرد در عقل تجربی است. برای اینکه زنان به دلیل محدودیت طبیعی ارتباطشان با حوادث و رویدادها نسبت به آقایان که در چنین حوادثی غوطه ورندتجربه کمتری دارند. پس در نتیجه افرادی که بیشتر در جامعه حضور داشته باشندمسلما تجربیات بیشتری دارند.
در ضمن زنان در یک دوره ای به خاطر محدودیت های خانه نشینی آنها و اینکه نمی توانستند در جامعه حضور داشته باشند پس مسلما تجربیات کمتری کسب کرده اند.( می تواند مراد جدی امام این نوع عقل باشد).
عقل معاد و معاش
عقل معاد: قدرت معرفت و آگاهی بر اموری که مربوط به آخرت است ( واجبات، محرمات، مستحبات و…)
عقل معاش (تدبیر): امور و مصالح دنیوی خود را بر اساس معارفی که به دست آورده است برنامه ریزی و تدبیر کند.
( مراد حضرت می تواند عقل معاش باشد).
در ضمن عقل معاش با عقل تجربی تفاوتی ندارد. چون برای معاش بهتر باید تجربه بیشتری کسب کرد.
با توجه به این حدیث از امام صادق- علیه سلام- که فرموده اند: «أنقص الناس عقلاً من ظلم دونه و لم یصفح عمّن اعتذرالیه»؛ (بحارالانوار، ج78، ص228)
«کم عقل ترین افراد کسانی هستند که به غیر خود ظلم می نمایند و از آنان که عذر خویش به نزدشان می آورند، نمی گذرند.»
تقسیم بندی دیگری برای عقل خواهیم داشت به نام :
عقل شخصی و جمعی
عقل شخصی : معرفت هر آنچه مربوط به نفس و خود باشد. ( مراد حضرت نیست).
عقل جمعی: با در نظر گرفتن تمام جوانب کار یاعملی و اثراتی که آن عمل در جامعه دارد بتوان به جمع بندی و تصمیم گیری درستی رسید.( مراد حضرت است).
پس عقل جمعی کسی کامل است که تعاملات اجتماعی قوی تری داشته باشد. در محیطی که زنان دارای محدودیت اجتماعی هستند مسلما عقل جمعی قوی ندارند. مثلا در جامعه عرب آن زمان زنان فاقد عقل جمعی بوده اند و این به معنای این است که آنها قوه عقل جمعی را داشته اند ولی موانعی باعث شده که این قوه به بالفعل نرسد.
پس می توان این گونه نتیجه بگیریم با توجه به فضای فرهنگی عرب آن زمان منظور حضرت این نوع عقل باشد.(عقل جمعی، معاش و تجربی کاملا با هم مرتبطند.)
نتیجه گیری کلی:
با توجه به رویکرد تصحیح حدیثی و محرز شدن حدیث از بین معانی عقلی که می تواند مراد جدی شارع باشد یکی از این سه نوع عقل: معاش، تجربی و جمعی است .این سه نوع عقل در صدد بیان این نکته هستند که قوه عقل موجود است ولی موانعی که در فرهنگ عرب بوده باعث شده که این عقول شکوفا نشوند.با توجه به قرینه روایات آخر زمانی (یکی از ویژگیهای جامعه بعد از ظهور، برقراری امنیت است، به گونهای که هر فردی -چه زن باشد یا مرد، کوچک یا بزرگ- در هر زمانی از شب و روز بخواهد به مسافرتهای طولانی به هر نقطهای از جهان برود، از امنیت کامل برخوردار خواهد بود) مراد جدی این احادیث به هیچ وجه تحقیر و توهین آمیز نبوده و مسلما نظر اسلام هم این نیست.
حسن ختام کلام این باشد که هر اندازه که روح لطیف تر باشد به تجرد نزدیک تر است با توجه به روایت امام علی - علیه سلام- : «حَدُّ الْعَقْلِ الِانْفِصَالُ عَنِ الْفَانِی وَ الِاتِّصَالُ بِالْبَاقِی» (تمیمى آمدى عبد الواحد،« تصنیف غرر الحکم و درر الکلم » ص51). بالاترین میزان عقل ، انفصال از فانی و اتصال به باقی است .
اگر نگوییم که زنان به دلیل لطافت روحی خویش، استعداد بیشتری در «فصل» از فانی و «وصل» به بقا دارند باید گفت زنان و مردان در این امر دارای استعداد یکسانی دارند.در آخر باید گفت که معیار برتری عقلانی، عقلی است که روایات ترسیم کرده اند: «العقل ما عُبِدَ بِه الرّحمنُ و اکتُسِبَ به الجَنانُ». (اصول كافى ج 1 ص8). عقل آن چیزى است که به سبب آن خداى متعال عبادت شده و بهشت کسب شود». عقلی که برای عبادت، تقوا، قرب الهی و کمالات معنوی و روحی است، مایه ی برتری است. این نوع عقل نیز به روح انسانی و قابلیت آن باز می-گردد و از این جهت، زن و مرد همانند و مشترکند.
چکیده ای از مباحث مطرح شده در کارگاه عملی «بررسی نقص عقل زنان در احادیث» با حضور استاد بزرگوار حجت الاسلام آقای سلیمیان و طلاب خواهر سطح3 گرایش فقه و اصول مرکز تخصصی النفیسه
سلام دوست خوبم
میگن نقص یعنی تفاوت
عقل زن ومرد متفاوته نه کم وزیاد
سلام احسنت
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب