نصیحت دوستانه
سه واقعیت محض:
۱- هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه اش شوخی نکن… حرمتها \"شکسته\” میشود.
۲- هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن… تبدیل به \"وظیفه\” میشود.
۳ - هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش عشق نورز \"بی ارزش\” میشود…!
سه واقعیت محض:
۱- هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه اش شوخی نکن… حرمتها \"شکسته\” میشود.
۲- هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن… تبدیل به \"وظیفه\” میشود.
۳ - هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش عشق نورز \"بی ارزش\” میشود…!
1. وجود حامی معنوی
یکی از نیازهای انسان، نیاز به معنویت و نورانیّت باطن است، که در این راستا وجود یک حامی معنوی، پدر روحانی و ارتباط ملکوتی با انسانهای عرشی ضروری به نظر میرسد.
خانوادههای مهدی باور میتوانند به بهترین شکل از وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) به عنوان پدر معنوی و حامی روحانی خود بهرهمند شوند.
حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در توصیف شخصیت امام میفرماید: «فالإمام…الأبُ الشفیق مَفزَعُ العِبادَ فی الدَّواهی…»
امام پدریست مهربان و پناهگاه بندگان در مصائب، سختی ها و گرفتاری هاست. (مجلسی، 1403، 25، 171)
حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) در توقیعی به شیخ مفید (رحمه الله) می فرمایند: «إنّا غَیرُ مَهمَلین لِمُراعاتِکُم و لا ناسینَ لِذِکرکُم…»
ما در رسیدگی و سرپرستی شما، کوتاهی و اهمال نکرده ایم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم. (طبرسی، 1403، 2، 497)
2. وجود ناظر اخلاقی و دینی
در یک جامعه آرمانی و اسلامی، اصل *(ألم یَعلَم بأنَّ الله یَری) (علق/ 14) آیا «آدمی» ندانست که خداوند می بیند؟* کاربرد ویژهای دارد که باعث تقوای فردی برای هرکسی میشود.
در این میان، خانوادههای مهدی باور در کنار این اصل به اصل دیگری نیز معتقدند و آن احساس نظارت مستقیم امام عصر (علیه السلام) بر زندگی و اعمال و رفتار و گفتار آنهاست.
لذا امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه کریمه *«وَ قُل اعمَلُوا فَسیَری اللهُ عَمَلکَُم و رسولُهُ و المُؤمنونَ» یعنی بگو عمل کنید که خداوند و رسول او و مؤمنان (امامان) اعمال شما را می بینند. (توبه/ 105)* مراد از مومنین را ائمه اطهار علیهم السلام معرفی فرمودهاند. (قمی، 1404، 1، 304)
در میان اعضای یک خانواده مهدوی، احساس این نظارت و عنایت حضرت، وجود دارد. لذا در انجام اعمال نیک وخیر با سرعت و شتاب افزونتری بر دیگران اقدام میکنند و به هنگام انجام معصیت و گناه خود را تحت نظر و کنترل حضرتش می بینند و از آن فاصله میگیرند.
امام زمان علیه السلام (ع) در نامه ای خطاب به شیخ مفید (رحمه الله) می فرمایند: «فانّا نُحیطُ عِلماً بِأنبائکُم و لا یَعزُبُ عنَّا شیءٌ مِن أخبارکم.»
ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیزی از اوضاع شما بر ما پوشیده نمیماند. (طبرسی، 1403، 2، 497)
ادامه دارد…
و طلبه نه فقط پرچمدار این نبرد( جنگ نرم) بلکه همه کاره ی این نبرد است مقابله ی حق و باطل پیکار اهل حق است با اهل باطل و این نبرد سالها پیش خون هم چون حسین را بر زمین ریخت ،نبرد نرم هم مثل نبرد سخت دیده بان میخواهد و دیده بان جنگ نرم نه کلاهخود که عمامه به سر دارد.
عمامه اگر چه به وزن گرمی بسیار سبک است،ولی به وزن تکلیفی بسیار سنگین است ، یک طلبه از نقطه صفرتا اوج طلبگی اش قدم به قدم ،لحظه به لحظه ، آنچه که بیش از هر چیز باک بنزینش بدان محتاج است تقواست.
حوزه امروز تنها جایی است که نه به ظاهر آدمها به قلب آدمها مشتری است ، فیلتر حوزه اگرچه همچون من را هم از خود رد کند باکی نیست أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ، آزمایش پشت آزمایش، امتحان پشت امتحان، اینها برای رفوضه کردن نیست برای غربال است، برخی آدرس را اشتباهی آمدند و این یعنی سر درگمی، به تثبیت شده و نشده هم ربطی ندارد، بودند کسانی که سالها فقط آب در هاون کوبیدند نه اثری و نه خبری وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ
رسالت حوزه با گذشت زمان تغییر نمی کند حوزه وظیفه داشت و دارد که بر پای درخت انسانیت آب شرافت بریزد ، ریشه آن را بر خاک عزت بدواند و میوه بشر را از آفات بزداید و این زمانی حاصل است که خود شریف باشد و عزیزباشد و سالم .
آبروی روحانیت گوسفند قربانی نیست که هرجا پرده نفسمان پر کشید ذبحش کنیم، عبا و قبا یک وسیله نیست یک تابلو است ، طالبان حقیقت به رنگ و لعاب دل نمی دهند به عمق سخن کرنش می کنند ، حرف هر چه عمیق تر ارادة هم بیشتر.
خروجی حوزه نه فرش است که زیر پا بماند و نه آجر است که لای جرز دیوار را بگیرد، حوزه باید همچون گذشته ورق ورق علم تحویل مشتری دهد افتخار حوزه به ساختمان شیک نیست حوزه به خود می بالد که در تاریخ خود همچون شهید مطهری همچون علامه طباطبایی و هم چون امام را تحویل جامعه داده است ، اگر حوزه عالم به تمام معنا تحویل ندهد با کدام سلاح پرده جهالت را خواهد درید؟ کدام استعمار فکری را خواهد شکست؟1400سال است که ذکر حسین بر لب هاست و حوزه دیده بان نام حسین است ، طلبه تن به رضایت نمی دهد که حسینِ حماسه جایش را به حسینِ اشک بدهد، طلبه بدعت گذار نیست بدعت زداست ، سنگینی حفظ خلوص دین بر گرده ی روحانیت است .
صدای هل من ناصر ینصرنی فقط جایش و زمانش عوض شده و حرف همان حرف سابق است ، امام عصر امروز دنبال یار است کسی که با قدمی و یا با قلمی و یا با کلامی امامش را یاری دهد و این توفیق نصیب هر کس نمی شود جز کسی که کنتور بندگی اش مثل برق و باد بچرخد ، هستند کسانی که پس از عمری رقمهای کنتور بندگی شان هنوز روی صفر است .
اما حرف آخر بین خودمان و صاحبمان، بین خودمان و اربابمان ، بین خودمان و مولایمان :
درزمان ما که هرکالا به هرجا،درهم است نیک و بد،معیوب وسالم،زشت و زیبادرهم است
گرخریداری کند کالای خوب ازبد جدا باتشر گوید فروشنده که آقا در هم است!
مهدیا،یاران خوبت را مکن از بد جدا روسپید و روسیاه ش جان مولا درهم است
از زمانی که چشم باز کرده ایم خودمان را در اردوگاه حضرت دیده ایم و این لشکر سالهاست که منتظر فرمانده است ، سالهاست که همه جور حرفی ، همه شکل صحنه ای و همه نوع تحقیری را با جان و دل خریدیم به امبد بک روز که تو بیایی و درد دل با تو بگوییم .
بگوییم از درد هایی که کشیدیم و داغهایی که دیدیم، از خون دلهایی که خوردیم و دم فرو نیاوردیم و چه نمک هایی که برزخمهایمان نپاشیدند ، چه خارهایی که بر چشممان فرو نکردند و صدایمان را فرو بردیم و دهان بستیم و لب باز نکردیم تا همه را پیش تو باز گوییم .
آقا جان سالهاست که عطر حضورت را از اللهم کن لولیک بعد از نمازمان می گیریم ولی دریغ از این که بدانیم پس از این همه نفس کشیدن زیر سایه ی هدایتت آیا قلم رضایتت پای عملکردمان را امضاء خواهد کرد یا نه ؟ ما به یک امید شب را صبح می کنیم و آن این است که تو اسممان را ته ته ته لیست سربازانت نوشته باشی همین برای ما بس است .
شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است لب تشنه اگر اب نبیند سخت است
ما نوکر و ارباب تویی مهدی جان نوکر رخ ارباب نبیند سخت است
نویسنده : سعید ابراهیمی
قسمتی از متن شبهه:
قابل تامل:
اﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ” ﻣﻐﻠﻄﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ” ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡﮔﺬﺍﺷﺖ ” ﯾﺎ ” ﺑﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎﯼ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ .” ﻫﻤﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ .
ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺷﻤﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺳﻮ ﺑﺎ ﺍﺻﻮﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺯﯾﺴﺘﯽ ﺑﺸﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ .
ﻫﺮ ﻣﻌﺘﻘﺪﯼ، ﺑﺎﻭﺭ ﻭ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻥ ﻫﺎﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﻭ ﻗﻄﻊ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻭ ﮐﻮﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻗﺒﺎﯾﻞ ﺁﺩﻣﺨﻮﺍﺭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﺴﻞ ﮐﺸﯽ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻭﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﺳﯿﺪ ﭘﺎﺷﯿﺪ , ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻗﺒﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﮐﺮﻩ ﺭﺍ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺩﺭﺍﺭ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺠﻮﯾﺰ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
” ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ ﺍﺻﻮﻝ ﺯﯾﺴﺘﯽ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﺸﺮﯼ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﻠﮑﻪﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺍﺳﺖ.
و …
پاسخ:
1- نویسنده متن فوق می گوید: “ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺷﻤﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺳﻮ ﺑﺎ ﺍﺻﻮﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺯﯾﺴﺘﯽ ﺑﺸﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ .” ” آزادی ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ ﺍﺻﻮﻝ ﺯﯾﺴﺘﯽ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﺸﺮﯼ” یعنی چه؟ آیا می توان تعریف ثابت و استانداردی برای آزادی بشری پیدا کرد؟
2- نویسنده دچار تناقض شده است. از طرفی می گوید آزادی و از طرف دیگر می گوید نباید به عقیده دیگری احترام گذاشت. اگر آزادی زیستی و بشری را مبنا گذاشته اید، چگونه می توانید جلو آزادی دیگری را بگیرید و عقیده او را رد کنید؟!
3- از نظر اسلام این به جهل انداختن است نه خدمت به آزادی. باور و عقیده صحیح در زمینه حقایق اصلی هستی از سوی پروردگار متعال برای بشر بیان شده است تا او راه صحیح زندگی را پیدا کند و از حیرت و سرگردانی نجات یابد.
4- شهید مطهری در این باره چنین نوشته است:
«فرق است میان آزادی تفکر و آزادی عقیده . آزادی تفکر ناشی از همان استعداد انسانی بشر است که می تواند در مسائل بیندیشد . این استعداد بشری حتما باید آزاد باشد . پیشرفت و تکامل بشر در گروی آزادی است; اما آزادی عقیده خصوصیت دیگری دارد و می دانید که هر عقیده ای ناشی از تفکر صحیح و درست نیست . منشا بسیاری از عقاید یک سلسله عادتها و تقلیدها و تعصبهاست . عقیده به این معنا نه تنها راه گشا نیست که به عکس، نوعی انعقاد اندیشه به حساب می آید. آزادی عقیده در معنای اخیر، نه تنها مفید نیست; بلکه زیانبارترین اثرات را برای فرد و جامعه به دنبال دارد .
http://lib.motahari.ir/Content/831/120
5- فکر باید کاملا آزاد باشد تا بتواند به حقیقت دست پیدا کند و این همان چیزی است که اسلام با خطابهایی چون «افلا تتفکرون » بر آن تاکید و اصرار فراوانی دارد . به علاوه، اسلام با هر چیزی که فکر انسان را در بند می کشد و از حرکت آزادانه آن جلوگیری می کند، مانند تقلید کورکورانه، جهالت، پیروی از هوا و هوس و افرادی که افکار را منحرف می کند، بشدت مبارزه می کند .
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/91243/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D8%AA%D9%81%DA%A9
الان یه عده دارن از کجاها عکس میگیرن ….
کربلا
نجف
بعد پست میذارن ……
من تو راه نجف ، کربلا …..
همین الان یهویی ……
اما من …..
اتاقم ……
تنهاییم …….
گذرنامه بی مُهر……
و تربت سیدالشهدا ……
دوری از حرم ….
همین الان یهویی ….. :( :( :(
راستی
اربابم….چه خبر از کربلا…؟
چشمم که نه، ولی دلم هر روز و شب و هر لحظه آنجاست…
اصلا راستش را بگم….؟؟؟
یه زمانی کسی میرفت کربلا خیلی تو چشم بود…
ولی الان کسایی که جاموندن بیشتر تو چشمند…
یااباعبدالله(ع)….
پایم که جامانده….
دلم را میفرستم به زیارتت ارباب….
انگار که قسمت نیست….
چشمانم کربلایی شوند….
امسال هم دلم راهی کربلا میشود…
همه دارند به پابوسی \"تو\” می آیند؛
طبق معمول من بی سر و پا جا ماندم…
اربعین بازگشت قافلهای است به کربلا که 40 روز سخت، دشوار و غمبار را پشت سر گذاشته است؛ قافلهای که باید در اوج شکستگی باشد، اما اینک سرفراز و پیروز بازمیگردد؛ شرنگ شکست را در کام عبیدالله و یزید ریخته است. قدرت غاصبانه آنان را به باد انتقاد گرفته و پردههای دروغ، فریب و تزویر را پس زده است تا تماشای حقیقت را ممکن سازد. اربعین تجسم رسوایی ستم است و پیروزی حق مظلوم. «اربعین انتهای جاده اسارت است و ابتدای اسارت ستم. اگر نگاهی از جنس حقیقت آن سوی اربعین را می دید 33 هزار زنجیری را می دید که پیشاپیش آنان یزید، عبیدالله و عمرسعد در سلسله و غل بودند.»
1. اربعین روز پایان حیرت، سردرگمی، بهت و ضلالت است. اربعین، روز باز کردن چشم هاست که در زیارت اربعین می خوانیم و «بذل مهجته فیک لیستقذ عبادک عن الجهاله و حیره الضلاله» حسین خونش را در راه تو بخشید تا بندگان را از جهالت و سردرگمی گمراهانه رها کند.
2. اربعین، عدد کمال است؛ کمال تابستان، چله تابستان است و کمال زمستان، چله زمستان؛ چهل سالگی سن کمال است و نقطه بعثت و برانگیختگی پیامبران؛ اربعین روز رسیدن به کمال است. کمال عاشورا، اربعین است؛ کمال همه رفتن ها، کمال همه تکاپوها و تلاش ها. کربلا در اربعین آینه به قله رسیدگانی است که 40 منزل تا مقصد را یک نفس و هم نفس می پیمایند و در این راه رخوت، سکون و عقبگرد نمی شناسند.
3. در زیارت نامه اربعین می خوانیم: و قد توازر علیه من غرته الدنیا و باع خظه بار ذل الادنی و شری آخرته بالثمن الاوکس و تغطرس و تردی فی هواه و اسخطک و اسخط نبیک و اطاع من عبادک اهل الشقاق و النفاق و حمله الاوزار المستوجبین النار فجاهدهم فیک صابرا محتسبا حتی سفک فی طاعتک دمه
در آن روز، تاریک دلانی مقابل حسین ایستادند که فریب خوردگان دنیا بودند و به فروترین و بی ارج ترین بها خود را فروخته و آخرت خویش را از سر غرور و حماقت به اندک قیمتی به حراج و تاراج سپرده بودند. فریب خوردگانی که واژگون در چاه هوس ها افتاده و خشم حسینعلیهالسلام و پیامبرصلیاللهوعلیهوآلهوسلم را برانگیخته و به پیروی از بی آبرویان و دورویان، جهنم را بر دوش گرفتند و خون حسینعلیهالسلام را که صبورانه و عاشقانه مجاهدت می کرد، ریختند و حرمت حرمش را نامردمانه شکستند. لعنت وبال آمیز و سنگین بر آنان باد.
اربعین، روز برائت و بیزاری از این خصلت هاست. روز نفرت و بیزاری از هواپرستی، خودپرستی و دنیاپرستی است. اربعین روز دیدن ناکامی دنیازدگان است؛ روز فهم قیمت انسان. اربعین درک حظی است که باید از آخرت ببریم و این درک و حظ، بی خط کشیدن بر دنیای فریبناک ممکن نیست.
4. بازگشت به کربلا، نوعی تجدید عهد با شهداست. تکریم و تجلیل شهید و راه شهید است. زیارت شهید، مرور و ذکر راه شهید است.
5. در عاشورا، خداوند میراث همه انبیا را به حسینعلیهالسلام بخشید. (و عطیته مواریث الانبیا) روز اربعین روز بخشیدن این میراث به تاریخ است. عاشورا نمایشگاه بخشش خدا به حسین و اربعین نمایشگاه بخشش حسینعلیهالسلام به انسان و تاریخ است.
6. سلام، پل پیوند با کسی که بر او سلام می دهیم. روز اربعین روز سلام و پیوند با شهیدان و با آرمان شهیدان کربلاست و این سلام، سلام به فداکاری، ایمان، ایثار، خلوص، آزادگی، عزت، امر به معروف و نهی از منکر است.
اربعین روز سلام به صحابه حسینعلیهالسلام است. سلام به جان های صیقل خورده است و این سلام یعنی سلام به معرفت، یقین، عبادت، رادی و آزادی و آزادگی. روز اربعین روز بیعت با خوبی و خوبان است. زیارت است و همراهی و همدلی و همردایی.
اربعین پایان هجران و آغاز وصال است.
روز، روز چشم به حسینعلیهالسلام و راه او گشودن است و رهنمود راه او بودن، هر چند این راه با زخم و درد و طعن و تازیانه و تحقیر و تلخی طی شود.
اربعین همیشه «راهرو» ماندن است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
دشمنان اسلام از چندین راه به مبارزه با باور مهدویت می پردازند که فعلا به دو راه می پردازیم :
1) انکار
2 ) تخریب
انکار
دشمنان می کوشند که جریان مهدویت و موعود اسلامی را جریانی خرافی و پوچ قلمداد کنند.
در این راستا گاهی تبلیغ می کنند که مهدویت یک جریان وارداتی است که از سایر ادیان مانند زردشت به اسلام راه یافته است.❗️
گلدت سیهر که از مستشرقان معروف است می گوید:
«اعتقاد به مسئله مهدویت در ریشه خود، به عناصر یهودی و مسیحی بر می گردد و در آن، پاره ای از ویژگی های مبحث سوشیانس
که مورد اعتقاد زردشتیان است، یافت می شود» [1]‼️
و گاهی ادعا می کنند که این موضوع برای درمان شکست های پی در پی و ناکامی های پیوسته علویان و شیعیان بوده است تا به آینده ای خیالی دلخوش باشند، و گرفتار دلسردی و سرخوردگی نشوند [2]⁉️⁉️⁉️
شیوه انکار، تنها به مرحله فوق محدود نمی شود؛ بلکه گاهی در سطحی پایین تر نیز دنبال می شود و آن، عبارت است از “انکار ولایت مهدی(علیه السلام)".
در این مرحله دشمن با قبول اصل مهدویت به عنوان جریان نجات بخش اسلامی، ادعا می کند که امام مهدی(علیه السلام) متولد نشده است و هیچ دلیلی بر ولادت آن حضرت وجود ندارد.
این در حالی است که مهدویت یک جریان اصیل اسلامی است که در آیات متعدد قرآن کریم و روایات فراوان در کتب شیعه و سنی به اثبات رسیده است و نیز ولادت امام مهدی(علیه السلام) با مدارک تاریخی و روایی بسیاری ثبت شده است.گفتنی است که روش “انکار حقیقت"، درباره انبیای الهی و کتب آسمانی به ویژه نبی گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) و قرآن کریم نیز به کار گرفته شد. مخالفان پیامبر اسلام نیز کوشیده اند که نبوّت پیامبر را انکار کرده، کتاب آسمانی او را بافته های ذهنیش معرفی کنند [3]
اقدام دیگر دشمن، تخریب مهدویت و زشت جلوه دادن ظهور مهدی(علیه السلام) و مخدوش کردن چهره زیبای آن بزرگوار است.
وقتی دشمنان از انکار مهدویت و امام مهدی(علیه السلام) ناتوان می شوند، می کوشند با حمله به موضوعات مربوط به این حقیقت، و القای مطالب نادرست و جعلی، مهدی باوران را در عقیده خود سست کنند.
نمونه روشن آن، معرفی امام مهدی(علیه السلام) به عنوان “پادشاه وحشت” و “عامل خون ریزی گسترده در عالم و ویران کننده مساجد و معابد” است؛ در حالی که مطابق روایات صحیح، آن حضرت، امام مهربانی و صلح و امنیت جهانی است که همه مردم را به حق و عدالت فرا خوانده، آرزوی بزرگ آن ها را در رسیدن به یک زندگی مطلوب و آرمانی، عملی خواهد کرد.
نمونه دیگر تلاش دشمن در این بخش، تحقیر و تمسخر است. مخالفان مهدویت شیعی، ادعا می کنند که مهدی شیعه، قرن هاست در سرداب سامراء بدون آب و غذا به سر می برد و شیعیان در هر صبح جمعه در کنار سرداب، در انتظار بالا آمدن و ظهور اویند. این در حالی است که در تمام کتاب های شیعه هیچ اثری از این دروغ بزرگ نیست.[4 ]
……………………………………
پی نوشت:
1- شرق شناسی و مهدویت، دفتر اول، ص ۱۳۵ و صص ۱۱۱ و ۱۱۰٫
2- همان، ص ۱۹۳٫
3- فَقَلَ إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ. إِنْ هَٰذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ (سوره مدثّر، آیه ۲۴ و ۲۵)
و سرانجام گفت: این (قرآن) چیزی جز افسون و سحری همچون سحرهای پیشینیان نیست. این فقط سخن انسان است (نه گفتار خدا).
[4] تاریخ عصر غیبت، ص ۲۶۴٫
پنجم ماه صفر61 سالروز شهادت حضرت رقيه(س) دختر سه ساله امام حسين(ع) است. نام شريفش رقيه، فاطمه و زينب است. پدرشان اباعبدالله الحسين و مادرشان اماسحاق است. ولادت آن حضرت در مدينه بود و در سن سه سالگي يا بيشتر در محرم 61 هجري قمري با پدر بزرگوارشان به کربلا آمد.
مصائب و شدائدي را که رقيه(س) از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام متحمل ميشود، آنچنان تلخ و دهشتناک است که وجدان هر انسان آزاده و صاحبدلي را ميآزارد و قلب و روح را متأثر و مجروح ميسازد. تحمل گرماي شديد کربلا همراه با تشنگي، حضور در صحنه شهادت خويشاوندان، اسارت و ناظر رفتارهاي شقاوت آلود بودن، آزار و شکنجههاي جسمي و روحي فراوان، دلتنگي براي پدر در خرابه شام و … نشانگر مصائب عظمايي است که يک کودک خردسال با جسم و روح لطيف خود با آن مواجه شده است.
رقيه(س) برهان بزرگ ديگري است بر حقانيت قيام امام حسين(ع) که تنها کسي ميتواند چنين به مبارزه و مقابله با ستم برخيزد که مقصدي الهي داشته باشد، و رقيه(س) برهان بزرگ ديگري است بر مظلوميت عترت پاک پيامبر(ص) و رسواکننده سياهکاراني است که داعيه جانشيني رسول خدا(ص) را سر دادند. رقيه(س) فاتح شام و سفير بزرگ عاشورا در اين سرزمين است.
بعد از ورود اهل بيت امام حسين عليه السلام به شام، آنان را در خرابهاي نزديک کاخ سبز يزيد جاي دادند. روزها آفتاب و شبها، سرما به شدت آنان را اذيت ميکرد. علاوه بر آن، نگاه مردم شام که به تماشاي خرابه نشينان ميآمدند، داغي جان سوز بود. روزي حضرت رقيه عليهاالسلام ، به جمع شاميان که در حال برگشتن به خانههاي خود بودند، اشاره کرد و نالهاي دردناک از دل برآورد و به عمهاش گفت: اي عمه، اينان کجا مي روند؟ آن حضرت فرمود: اي نور چشمم اينان ره سپار خانه و کاشانه خود هستند. رقيه گفت: عمه جان مگر ما خانه نداريم، و زينب عليهاالسلام فرمود: نه، ما در اين جا غريبه هستيم و خانه اي نداريم، خانه ما در مدينه است. با شنيدن اين سخن، صداي ناله و گريه رقيه بلند شد.
درخشندگی تاریخ حماسۀ اصفهان بس شکوهمند است و جلوه گاه بی نظیر آن در عصر معاصر و در طول 8 سال دفاع مقدس چشم نوازتر می باشد.
استانی که بیش از 23 هزار قامت به خون نشسته را به ایران اسلامی هدیه کرده است. پس جای آن دارد که به پاس تمام رادمردیها و ایثارگریهای این خطه یک روز را برای همیشه روز حماسۀ اصفهان نامید.
روزی که باران ، ترنم عاشقانه خود را با غزل رزمندگان در هم آمیخت و دف زد. و عاشقان چرخ زنان سرگشته میدان شدند و رودخانۀ «دویرج» دل خیلی ها را با خود برد.و چه زیبا انتخاب شد روز 25 آبان ماه روزی که بیش از یک هزار کبوتر سینه سرخ در سطح استان و در حدود 3۷۰ پرستو مهاجر در میدان امام بر دوش مردم غزل عشق سرودند.
از جمع حدود 1000 شهید این استان، در این عملیات 700 نفر از شهر اصفهان بودند که بیشتر از 300 نفر آنها در دل امواج غیر طبیعی رودخانه به شهادت رسیدند.در جریان عملیات محرم در آبان ماه 61 تعداد 330 شهید در یک روز به اصفهان آورده شدند، چون در گلستان شهدا برای دفن این تعداد شهید جایی وجود نداشت، جلسه ای با حضور هیأت اجرایی، ریاست دادگاه انقلاب و هیأت امنای گلستان شهدا برگزار شد و طی مذاکره با صاحبان منازلی که درجنوب مقبره «یوشع نبی» قرارداشت، مقرر شد آنان به یک مجتمع مسکونی متعلق به بنیاد مسکن و هتل کوثر که در اختیار بنیاد شهید بود انتقال داده شوند. کار انتقال و تخریب منازل با کمک جهاد سازندگی و شهرداری و مردم صورت گرفت و 330 قبر برای شهدای عملیات محرم آماده گردید. فردای آن روز با تشییع با شکوه شهدا در قطعه های مربوط دفن شدند. البته به صاحبان منازل مسکونی نیز زمین معوض داده شد و منازل آنان را ساختند.
واندکی از عملیات محرم :
رمز عملیات محرم یا زینب (س) وهدف عملیات آزادسازی جنوب دهلران بود.تاریخ شروع عملیات ۱۰/۸/۶۱که این عملیات در سه مرحله صورت گرفت .قسمت عمده ای از یگانهای شرکت کننده در این عملیات از اصفهان بودند. این عملیات بوصرت مشترک بین سپاه وارتش و جهاد سازندگی انجام شد .
سخنان تاریخی امام خمینی (ره) به مناسبت تشییع ۳۷۰ شهید دراصفهان :
در کجای دنیا جایی را مثل اصفهان پیدا می کنید که چند روز پیش 370 شهیدش را تشییع کردند. همین ملت شهید داده همچنان بر خدمت خود به اسلام ادامه می دهند
بخشی از سخنان امام خامنه ای در سالروز ۲۵ آبان در جمع مردم اصفهان:
من لازم میدانم در همین زمینه – مناقب اصفهان ،مردم اصفهان – چند جمله ای عرض کنم،اینها شناسنامه ی این مردم مومن وغیرتمند وایستاده پای کار به حساب می آید. مردم اصفهان در یک روز سی صدوهفتاد شهید را تشیع کردند، خم به ابرو نیاوردند،بماند که همان روز اعزام به جبهه داشتند پشتیبانی داشتند و حرکت کردنداین خیلی مهم است همانطور که امام از این حرکت تجلیل کردند وفرمودند(در آبان سال 61که در یک روز سیصد وهفتاد شهید تشیع شد در همان ماه تعداد شهدای اصفهان بیش از هزار نفراست خوب چه کسی شهید می شودآن کسی که در میدان جنگ است،در میدان خطر است، پیشرو است )
نماز در معنای کلی ابراز نیاز به درگاه خداست و تصویر قنوت یکی از جذابترین تصاویر در این عبادت بزرگ و دارای تمام معنای آن است، آنجا که بنده عاشق، دست نیاز به سوی رب بینیاز بلند میکند و او این دست را از رحمت خویش پر میکند.
*تفاوت انسانها با توجه به خواستههایشان
اما برای فهم مقام قنوت باید به بیان یک تقسیم بپردازیم، شاید در یک نگاه کلی بتوان افراد را با توجه به خواسته های آنان به سه گروه زیر تقسیم کرد: اول افرادی که اصلاً سر و کاری با خدای آسمان و زمین ندارند به این معنا که سرشان به تمامه گرم لذات دنیا است و تمام هم و غم و همتشان در رسیدن به همین دنیای فانی خلاصه میشود.
دسته دوم کسانی هستند که کمی سر خود را بالاتر آوردهاند و خدایی قادر ورای این عالم میشناسند اما چه شناختی که باز انتهای همتشان رسیدن به همان خواستههای دسته اول است و تنها از خداوند به عنوان وسیلهای برای رسیدن به همان خواستهها مدد میجویند.
اما دسته سوم شناختشان از خدا یک شناخت سطحی نیست بلکه با نزدیک شدن به او، عظمت و زیبایی خدای عزیز چشم آنها را خیره کرده است و به تمام معنا طالب آن یار حقیقی هستند، کسی که رهرو قرب خداوند شود، دنیا با ذلت به او رو میکند و چونکه صد آمد نود هم پیش ماست.
*قنوت؛ رستن از پستی خودخواهی
اگرچه خداوند مهربان تمام زیباییها را برای بنده خود خلق کرده است برای او نمیپسندد که جز یار و وصل او را در این مقام طلب کند، در قنوت همچنانکه انسان دستها را به سوی خدا بالا میبرد، زمان بالا بردن خواستهها تا حد طلب کردن جمال حضرت جمیل و رستن از پستی خود خواهی به سوی آسمان خدا خواهی است؛ رسالت قنوت آن است که دست ما را با دامن دوست پیوند بزند و ما را از آنچه هستیم تا آسمانهای جمال و جلال الهی بالا ببرد.
*قنوت عاشقانه
اما دنیای عاشق و معشوق دنیای دیگری است که گاهی لذت هم صحبت شدن با دلدار و گفتن ذکر یار چندان آنان را مست میکند که خود و خواستههای خود فراموش میکنند درحالی که او بیشک رسیدگی و سرازیر کردن باران نعمات خود را بر چنین یارانی فراموش نمیکند.
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
نام محصول |
کد ایرانسل |
کد همراه اول |
کد رایتل |
پیش نمایش |
بهشت دلها حسین | 4419087 | 68132 | 4002944 | کلیک کنید |
ای مشک دلم نشکن | 4419089 | 68134 | 4002946 | کلیک کنید |
فردای قیامت | 4419091 | 68136 | 4002948 | کلیک کنید |
فراق یار | 4419092 | 68137 | 4002949 | کلیک کنید |
تمام زندگیم | 4419094 | 68139 | 4002951 | کلیک کنید |
بی برادر | 4419756 | 68411 | 4002952 | کلیک کنید |
داغ دل داره دلم | 4419757 | 68412 | 4002953 | کلیک کنید |
دشت بلا پرور | 4419758 | 68413 | 4002954 | کلیک کنید |
حضرت عباس | 4419759 | 68414 | 4002955 | کلیک کنید |
هجله ات | 4419760 | 68415 | 4002956 | کلیک کنید |
همراه اول : ارسال کد آهنگ از طریق پیامک به شماره 8989
ایرانسل : ارسال کد آهتگ از طریق پیامک به شماره 7575
رایتل : فعال سازی سرویس با ارسال ON RBT بصورت پیامک به شماره 2020 سپس ارسال پیامک (کد آهنگ+فاصله+ON) بصورت پیامک به شماره 2030
توجه:
قیمت تمامی محصولات 3000 ریال می باشد .