انسان هاي کم ظرفيت و کوته انديش، گمان مي کنند که لازمه زهد و تقوا، اين است که خرقه اي پشمينه بر دوش افکنده و زاويه خلوتي را انتخاب کنند و روي از خلق بگردانند تا به خدا نزديک شوند!
اينان گمان مي کنند که تلاش براي تأمين معاش و کسب روزي، مخالف زهد و توکل است، و وظيفه انسان فقط ذکر گفتن و پرداختن به نماز و روزه مي باشد و روزي از هر جا که باشد مي رسد ! ولي برنامه امامان (ع)، و از جمله امام باقر (ع) غير از اين بوده است.آنان، در اوج زهد و تقوا و در نهايت عبادت و بندگي خدا، اهل کار و تلاش بوده اند، و از اين که ديگران روزي آنها را تأمين کنند و خرج زندگي ايشان را بپردازند، بشدت بيزار بوده اند.
محمد بن منکدر يکي از زهاد معروف عصر امام باقر (ع) است که همانند طاووس يماني و ابراهيم بن ادهم و عده اي ديگر، داراي گرايشهاي صوفيانه بوده است.او خود نقل مي کند:
در يکي از روزهاي گرم تابستان، از مدينه به سمت يکي از نواحي آن، خارج شدم، ناگاه در آن هواي گرم، محمد بن علي (ع) را ملاقات کردم که با بدني فربه و با کمک دو نفر از خدمتکارانش مشغول کار و رسيدگي به امور زندگي است.با خود گفتم: بزرگي از بزرگان قريش، در چنين ساعت گرم و طاقت فرسا و با چنين وضعيت جسمي، به فکر دنيا است! به خدا سوگند، بايد پيش رفته و او را موعظه کنم.
به آن حضرت نزديک شدم و سلام کردم.
او نفس زنان و عرق ريزان، سلامم را پاسخ گفت.
فرصت را غنيمت شمرده، به او گفتم:
خداوند، کارهايت را سامان دهد! چرا بزرگي چون شما در چنين شرايطي به فکر دنيا و طلب مال باشد! براستي اگر مرگ در چنين حالتي به سراغ شما بيايد، چه خواهيد کرد!
امام باقر (ع)، دست از دست خدمتکاران برگرفت و ايستاد و فرمود:
به خدا سوگند، اگر در چنين حالتي مرگ به سراغم آيد، بحق در حالت اطاعت از خداوند، به سراغم آمده است.اين تلاش من خود اطاعت از خداست، زيرا با همين کارهاست که خود را از تو و ديگر مردم بي نياز مي سازم (تا دست حاجت و تمنا به کسي دراز نکنم) .
من زماني از خدا بيمناک هستم که هنگام معصيت و نافرماني خدا، مرگم فرا رسد!
محمد بن منکدر مي گويد: پس از شنيدن اين سخنان، به آن حضرت عرض کردم: خداي رحمتت کند، من مي خواستم شما را موعظه کنم، اما شما مرا راهنمايي کرديد. (1)
1- ارشاد مفيد 2/159، مناقب 4/201، کشف الغمة 2/330، الفصول المهمة 213، بحار 46/ .287