انقلاب و ضد انقلاب
«انقلاب» و «ضد انقلاب» یک حوزه «گفتمانی» است که در عین حال دارای عینیت اجتماعی است و در هر جایی که از این دو سخن به میان آورده شود، خواه ناخواه وضعیتی مستمر و جاری به تصویر درمیآید و در بستر زمان ممکن است یک جابجایی هم اتفاق بیفتد یعنی فردی انقلابی به جرگه ضد انقلاب بپیوندد و یا فردی که مخالف انقلاب است به مدافع انقلاب تبدیل شود. البته تجربه تاریخی نشان میدهد که به ندرت اتفاق میافتد که فردی که در گذشته ضد انقلاب بوده است، انقلابی شود و فراوان پیش میآید که یک عنصر انقلابی، ضد انقلابی شود. این میتواند دلایل مختلفی داشته باشد.
انقلاب اگر از یک جایگاه معنوی برخوردار باشد، مقدس خوانده میشود و طبعاً کسانی که به دلیل مخالفت با اصول و ارزشها و آرمانهای انقلاب، «ضد انقلاب» خوانده میشوند، دارای هویتی «ضد ارزشی» خواهند بود و دقیقاً این دسته برای اینکه ضد ارزشی دیده نشوند، منکر معنوی بودن انقلاب یا نظام برآمده از آن میشوند اما از یک منظر دیگر انقلاب اگر دارای جایگاه معنوی بود، مخالفت با آن در واقع مخالفت با آرمانهایی است که اکثریت جامعه آنها را قبول دارند و خواهان حاکمیت آنها در صحنه اجتماعی میباشند. با این وصف ضد انقلاب در انقلابهای ارزشی، ضد مردم نیز محسوب میگردند.
انقلاب اسلامی ایران در قرون اخیر تنها انقلابی است که دارای هویتی معنوی و در نتیجه ارزشی است و مخالفت با آن یک اقدام ضد ارزشی و مذموم است کما اینکه نظام برآمده از این انقلاب، تنها نظامی است که در جهان امروز دارای هویتی معنوی است. بسیاری از گروههای راستگرا و یا چپگرا- در معنای متداول در ادبیات سیاسی- از ابتدای انقلاب تلاش کردند تا از انقلاب اسلامی، هویتزدایی ارزشی کنند این اقدام در ابتدای انقلاب در قالب برجستهسازی برخی از وجوه سیاسی که مثلاً انقلاب ما را با هر انقلاب ضد سرمایهداری مشابه میگرداند و یا با برجستهسازی بعضی از جنبههای اجتماعی- نظیر مبارزه با فقر- به عنوان علتالعلل شکلگیری انقلاب اسلامی دنبال میشد و مارکسیستها مهمترین گروهی بودند که در این مسیر گام برمیداشتند که البته به جایی نرسید و مارکسیستها از گردونه توجه اجتماعی خارج شدند.
ضدیت با انقلاب اگر از یک نقطه ضعیف شروع شود حتما در نقطه ضعیف متوقف نمیشود و رو به گسترش میگذارد ما نباید کسانی را که ضعفی دارند به ضدیت با انقلاب متهم کرده و به تعبیری که رایج است افراد را به سمت جبهه مخالف هل دهیم ولی واقعیت این است که انقلابی ماندن یا ضد انقلاب بودن خیلی دست ما نیست. آنانکه به سمت ضدیت با انقلاب سوق پیدا میکنند وقتی در مسیر مخالف قرار میگیرند لامحاله تا آخر راه میروند و ما معمولا قادر به نگه داشتن آنان نیستیم، در استفاده از واژه «ضدانقلاب» درباره آنان نیز اگرچه باید تا میتوان اجتناب کرد ولی در نهایت این خودداری مشکلی را از آنان حل نمیکند«انقلاب» و «ضدانقلاب» در پهنه انقلاب اسلامی خط فارق و جداکننده حق از باطل و ایمان از کفر است و خدای متعال در زمانه ما آن را به مثابه ترازویی فراروی بندگان و عاصیان قرار داده است کما اینکه خداوند متعال برای تمییز و جداسازی خبیث از طیب همیشه شاقولی قرار داده است. دعا کنیم تا آخر انقلابی بمانیم و به سرنوشت کسانی که در نیمه راه به دلیل هواهای نفسانی و اغواهای شیطانی از راه روشن انقلاب جدا شدند، مبتلا نشویم.
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب