قضاوت و انواع ایمان
مولای ما امیر المومنین علیه السلام می فرمایند: یک نوعی از ایمان هست که ثابت است، در درون دولتِ وجود احاطه دارد، قطعی است، از کلام امیرالمومنین علیه السلام به دست می آید این ایمان برای همه نیست، چون بلافاصله می فرماید که: بعضی از جنس های ایمان هم این است که بین دل و سینه می چرخد، پیوسته حرکت دارد، عاریتی است، یک وقتی قوی است و یک وقتی ضعیف. یک وقتی می شود به آن تکیه داد اما جا خالی هم می دهد.
* امیر المومنین علیه السلام تکلیف مردم را در ترازوی آن ایمان مستحکم روشن می کند، می گوید در مورد این مردم که ایمان در دولتِ وجودشان حرکت دارد، نوسان پیدا می کند، قضاوت نکنید.
* از جنس هدایت امیرالمومنین سلام الله علیه استفاده می شود که اگر انسان این قضاوت نکردن در مورد ایمان مردم را به تمرین بگذارد، به تدریج دولت وجود خودش دولت مومن می شود، چرا؟ برای اینکه انسان مادامی که در عالم ناسوت هست، در هر دو جهت امکان وقوع حادثه برایش هست، می تواند مومن باشد، متقی باشد، می تواند هم هر آنچه که در دایره دین و ایمان و فضائل به او رسیده همه را یکجا فرو بریزد.
* امیر المومنین سلام الله علیه می فرماید: وقتی خواستی در مورد کسی به قضاوت بنشینید، و بگویید از عمل بد او انزجار دارید، مادامی که نمرده است، قضاوت نکنید، توقف کنید. حد منطقی قضاوت ما در مورد ایمان مردم مرگ است. وقتی مُرد و دستش از توبه قطع شد، و دستش قطع شد از گناه، آن موقع قضاوت شما از ایمان او صحیح است.
* مرز بیزاری جستن یا محبت ورزیدن در بین اهل ایمان مرگ است. تا مرگ نیامده نباید دست اندازی کرد و پیشی جست، خیلی ها بودند به وجود مبارک حر بن یزید ریاحی بد می گفتند، خب کارهای خیلی بدی هم کرد، اعمالی که از حر سر زد، یک دانه اش برای انهدام کل کره زمین زیاد بود، قلب زینب کبری را لرزاند، اصلا کربلا محصول سخت گیری حر بن یزید است، اما او قبل از اینکه قابض الارواح را زیارت ملاقات کند، حسینی شد.
منبع: گزیده ای از سخنان دکتر حشمت الله قنبری استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ اسلام