زبان، رسانه همگانی
وقتي سخن از «آفات زبان» است، در شرايط امروزي ديگر زبان به معناي آن تکّه گوشتي که در کام انسان است و کلماتي از آن خارج ميشود و گوش مخاطب آن را ميشنود، نيست.
هم زبان توسعه يافته، هم مخاطبان گستردهتر شدهاند و هم آفتها به تناسب تحوّل در زبان و تنوع در مخاطب و تغيير در شيوه اطلاع رساني، دگرگون شده است.
امروز، کساني حرف خودشان را از طريق راديو و تلويزيون و سوار بر امواج صوتي و تصويري به گوش و چشم ديگران ميرسانند.
کساني با استفاده از ابزار چاپ و نشر و تکنولوژي پيشرفته مطبوعات، با مخاطبان رابطه برقرار ميکنند.
زبان عدّهاي در عصر حاضر، فيلم و تئاتر و نمايشنامه و قالبهاي هنري است.
افرادي هم پيام خودشان را از دريچه چشم دوربين و در قاب عکس بيان ميکنند.
عدهاي هم از راه نقاشي، طرّاحي، کاريکاتور، گرافيک ، حرف ميزنند و مقصود خود را ميرسانند.
زبان عدهاي هم سايتها، وبلاگها، اينترنت، ايميل، پيامک، بلوتوث، فاکس و … است.
اگر صدق و کذبي در کار است ، در اين قالبها هم وجود دارد و اگر تعظيم و تحقيري پيش ميآيد، با اين ابزار هم صورت ميگيرد و اگر زبان، آفاتي دارد، در گستره همه عناصر و ابزار و قالبهاي بياني که امروز رايج است، قابل بررسي است و اگر مثلاً دروغ، يک آفت بزرگ زبان است، عکس دروغ، خبر دروغ، تحليل غلط، کاريکاتور موهن، نقاشي اهانتآميز، فيلم بد، سايتهاي غير واقعي و مستعار و … هم مشمول آن زشتي و نکوهيدگي قرار ميگيرند.
به تناسب اين موضوع، اندکي از «آفات زبان» به عنوان رسانهاي که در اختيار همه است، بحث ميکنيم.
شناخت «آفات زبان» براي مصونيت از آنها و حفظ جامعه از عوارض سوء «گفتهها» و «نوشتهها» ضروري است و نه تنها يک بحث اخلاقي، بلکه موضوعي اجتماعي به شمار ميرود.
يکي از منابعي که به طور مبسوط به اين مهم پرداخته و آن را از بعد اخلاقي مورد توجه قرار داده است، کتاب نفيس «محجّة البيضاء» از فيض کاشاني است. در اين کتاب، حدود 90 صفحه پيرامون اين مطلب بحث کرده و از نگاه آيات و روايات و منابع اخلاقي و گفتار بزرگان اخلاق و عرفان، به آن پرداخته است و بيست آفت را براي زبان برشمرده است.[1]
آفت زبان از ديد «فيض کاشاني» اين است:
1. آفت سخن گفتن در آنچه به انسان مربوط نمي شود.
2. آفات حرفهاي اضافه و غير لازم.
3. آفت پرداختن به مباحث باطل و نادرست.
4. آفت جدال و مراء.
5. آفت خصومت و دشمني.
6. آفت تکلّف و تصنّع در سخن گفتن.
7. آفت فحش و ناسزاگويي و بددهني.
8. آفت لعن حيوان و جماد و انسان.
9. آفت غنا و آوازهخواني و شعرهاي بيهوده و غنايي.
10. آفت مزاح و شوخيهاي بيثمر.
11. آفت افشاي راز و پردهدري.
12. آفت مسخرهکردن و استهزا.
13. آفت وعدههاي دروغ و بياساس.
14. آفت سخن و قسم دروغ.
15. آفت غيبت.
16. آفت سخن چيني و نمّامي.
17. آفت سخن افراد دوچهره و نفاق پيشه.
18. آفت ستايشگري و تملّق و چاپلوسي.
19. آفت غفلت از خطاهاي ريز در لابه لاي کلام.
20. آفت سؤال عوام از صفات و کلام الهي.
1 . محجّة البيضاء، فيض کاشاني، ج5، ص190 تا 288، چاپ انتشارات اسلامي، جامعه مدرسين.
![free b2evolution skin](images/spacer.gif)
هر بامداد آهویی از خواب بر می خیزد و میداند که از تندترین شیر باید تندتر بدود وگرنه کشته خواهد شد
هر بامداد شیری از خواب بر می خیزد و میداند که باید از تندترین آهو تندتر بدود وگرنه از گرسنگی خواهد مرد
فرقی ندارد آهو باشی یا شیر ، آفتاب که برمی آید آماده دویدن باش …
سلام تبریک وبلاگت منتخب شده
موفق باشی
پاسخ:
سلام ممنون
در پناه حق
سلام دوست عزیز
مطلب زیبایی بود مخصوصا قسمت اول مصداق های آفات
موفق باشید
در پناه حق
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب