حجاب درقاب رسانه
4. اگر برنامه نسبتاً مدوّن و سياست اصولي نيز در دستگاهها و رسانهها وجود داشته، تا کنون اين سياستها کمتر ضمانت اجرايي داشتهاند؛ به خصوص محصولات رسانه ملي که عملاًٌ جذابترين و پرمخاطبترين رسانهاست، عمدتاً بر اساس طرحها و ايدههاي سليقهاي و شخصي برنامهسازان تهيه شدهاند.
در رسانه ملي، حرف آخر را نويسندگان و سازندگان برنامهها ميزنند و تشکيلاتي هم براي هدايت و ارزيابي مسئوليت آنان وجود ندارد. شايد بتوان گفت سياستهاي سيما در زمينه عفاف و حجاب مشخص است، ولي اين سياستها به بخش توليد برنامهها راه نيافتهاند؛ در نتيجه انتقادها و پيشنهادها در اين زمينه بيپاسخ ماندهاند.
5. تهران محور بودن رسانهها در اين زمينه و بسياري از مقولات فرهنگي اجتماعي، از ديگر آسيبهاست. رسانهها از جمله صدا و سيما، معمولاً تهران را محور برنامهسازي خود قرار ميدهند. در بسياري موارد اين مسئله باعث ميشود که روند تغيير برخي از هنجارها به ناهنجارها و ارزشها به ضد ارزشها در کل کشور تسريع شود. در واقع تهران به دليل شرايط خاص، بسيار سريعتر در معرض ناهنجاريها از جمله «بدحجابي» قرار ميگيرد و چون محور برنامههاي رسانهها تهران است، فضاي حاکم بر شهر تهران به ديگر شهرها منتقل ميشود.
6. جداسازي حجاب از عفاف و حيا، يکي از آسيبهاي ديگر است. وقتي صرفاً محور مباحث حجاب باشد و نه عفاف، آنچه از آموزشها و برنامههاي تبليغي رسانه حاصل ميشود، آن چيزي نيست که قلب و ذهن را تحت تأثير قرار دهد. «عفت» حالتي نفساني و دروني است که با فطرت انساني سازگار است و يکي از نمادهاي آن، حجاب است که به عفاف و حيا صورت و شکل ميدهد و حتي گاهي در عمل، عفت که حالت نفساني و دروني است، با حجاب به تعارض ميرسند.
به عنوان مثال، چادر يک نَه بزرگ به نامحرمان است. لذا عقلاً نميتوان پذيرفت که خانمي چادر به سر کند، ولي در عين حال رفتارهاي باز، مراودات مستمر و طولاني مدت و ارتباطات سهل الوصول با نامحرمان را داشته باشد. چگونه است که مجريان يا بازيگراني که چادر دارند، در عين داشتن حجاب، روابط غيرمتعارف و غير شرعي با نامحرمان را دارند؛ مانند گپ زدن با ميهمانان مرد برنامهها و همکاران تلويزيوني، همصحبتشدن طولاني با مردان نامحرم در نقشهاي مقابل، يکي به دو کردنها، شوخيها و گفتن حرفهاي شبه عاشقانه و حتي عاشقانه و عاطفي؟ معلوم نيست خانمي که در ارتباطات کلامي و غيرکلامي خود، به حداقل هنجارها و عفاف قناعت ميکند، چگونه در گزينش نحوه پوشش، حجاب حداکثري را برميگزيند؟[1]
7. امروزه اکثر نشريات عمومي در طرحهاي روي جلد يا صفحات حساس و پرخواننده و نيز در کتابها و از همه مهمتر برخي برنامههاي نمايشي تلويزيون، سينما و تئاتر به روال نشريات و فيلمسازان خارجي، براي جذب مخاطبان از تصاوير زنان زيبا با آرايشهاي تند و غليظ بهره ميگيرند و آن دسته از نشرياتي که تا حدودي ميخواهند حرمت نگه دارند، از تصاوير دختران خردسال و غيربالغ ولي با آرايشهاي زنانه استفاده ميکنند.
اين نوع نگاه ابزاري به زن، که حقيقتاً با روح حجاب و عفاف کاملاً مغاير است، در واقع بازگشت خزنده و پنهان و کمرنگ همان رسانههاي قبل از انقلاب و خارجي است.
8. غالباً در داستانها، رمانها، تصاوير، فيلمها و سريالها، نقشهاي منفي و مشاغل سطح پايين جامعه مانند مستخدمه و … براي زنان چادري اختصاص مييابد، ولي زناني که حجاب کاملي ندارند، به عنوان زنان تحصيل کرده، موفق، مؤثر و اجتماعي قلمداد ميشوند. بدين شکل که پوشش چادر اختصاص به زنان فقير، بيسواد، مستخدمه، سالخورده و زنان درمانده مانند زنان بيوه و همسر مردان معتاد نشان داده شده يا از آن به عنوان پوششي براي حضور در قبرستان، مجالس عزا، زندان و غيره استفاده شده است!
2. سياستها و راهکارها
سلام دوست عزیز ،بدبختی ما از جایی شروع میشه که رسانه ملی متخلفان و عقب مانده های اجتماعی و فقرا و …چادری و با حجاب نشون میده و ثروتمندان و متفکرانو دانشمندان و …در فیلمها بدون حجاب ممنون ب خاطر مطلب خوبتون.
Talabeh2014.womenhc.com
سلام دوست عزیز
خوب بود ولی خیلی طولانی
با تشکر از تلاش شما
در پناه حق
یادمان باشد که پادشاهان با زور نتوانستند چادر از سر زنان بردارند اما مردان با بی غیرتی بر داشتند
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب