از دیار حبیب
از دیار حبیب رمانی است کوتاه که گوشه هایی از زندگیی حبیب ابن مظاهر یار سالخورده ی حضرت سیدالشهدا(ع) را به تصویر می کشد؛ البته قسمت اعظم آن به شهادت حبیب در کربلا اختصاص دارد و وصف عشق و شیدایی او به امام زمانش. این داستان از اینجا آغاز می شود که حبیب ابن مظاهر و میثم تمار در ملاقاتی مقابل چشم عده ای از مردم، هر یک از عاقبت کار آن دیگری و چگونگی شهادتش خبر می دهند، آنگاه از هم جدا شده و …
بخشهایی از کتاب “از دیار حبیب”
جان در قفس تن حبيب ، بىتابى مىكند. حبيب به حال خود نيست. انگار رخت پيرى پراكنده است، در چشمه عشق، وضوى ارادت گرفته است و يكباره جوان شده است.
جوانى كه خويش را به تمامى از ياد برده است و لجام دل به دست عشق سپرده است.
هيچكس حبيب را تاكنون به اين حال نديده است، گاهى آه مىكشد، گاهى نگاهى به خيام حرم مىاندازد، گاهى به افق چشم مىدوزد، گاهى خود را در نگاه معشوق گم مىكند، گاهى مىگريد و گاهى مىخندد.
اكنون به ديدار اين يوسف وصال، چگونه دست از ترنج بشناسم؟ چگونه خود را پيدا كنم، چگونه خويش را دريابم و در چنگ بگيرم؟
عشق و جنونى كه گريبان حبيب را چاك زده، از خود بيخودش كرده است…
می توانید از اینجا متن کامل کتاب را دانلود کنید
بیایید در ماه محرم، اگر زنجیر می زنیم؛
قبل از آن، زنجیر از پای خود باز کرده باشیم؛
اگر که سینه می زنیم، قبل از آن؛
سینه ی دردمندی را از غم و آه پاک کرده باشیم؛
خوب است اگر اشکی می ریزیم؛
امّا قبل از آن، اشک از چهره ی مظلومی پاک کرده باشیم؛
آن وقت می توانیم با افتخار بگوییم :
یا حسین «ع»
پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون متن کوتاه و زیبایی بود ان شا الله همین طور باشه
التماس دعا
باسلام وقبولی عزاداری خیلی از مطلب بالا استفاده کردم با تمثیلات مهدوی بروزم
پاسخ:
سلام علیکم
ممنون به همچنین
از مطالب جدیدتان استفاده کردم جالب بودند
سلام دوست عزیز
معرفی مفید و کتاب جدیدی بود.
موفق باشید
در پناه حق
پاسخ:
سلام علیکم
ممنون از حضورتان
التماس دعا
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب