19
مهر

شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی


جهاد سه گونه است. جهاد اصغر که نبرد با دشمن بیرونی است. جهاد اوسط که درگیری درونی انسان با خویش بر سر مسائل اخلاقیست. مانند جنگ میان تقوا و طغوا، عدل و ظلم، حق و باطل، صدق و کذب… بسیاری از مردم این جنگ را جهاد اکبر میپندارند ولی برای سالکان کامل، این پایان راه نیست.

جهاد اکبر که نبرد میان عقل و عشق است نه نبرد عقل و شهوت، یا عقل و غضب. در این جنگ عقل میگوید من حق را میفهمم. عشق میگوید فهمیدن حق کافی نیست، بلکه باید حق را مشاهده نمود. کسیکه وجود دوزخ را با برهان ثابت میکند، حکیمی عاقل است نه عارف. در جهاد اکبر هرچه هست، حق، صدق، عدل،… است. ولی باید از میان پاک و پاکتر یکی را برگزید.شهادت طلبی عاشقانه میخواهد نه عاقلانه و حکیمانه. نهضت خونین سالار شهیدان نمونه والا و راستین جهاد اکبر به شمار میرود. مبارزه و تلاشهای شاگرد امام حسین علیه السلام یعنی امام راحل نیز شاخه ای از شجر طوبای قیام آن حضرت است.

هنگام حرکت سالار شهیدان به سوی عراق، محمد بن حنفیه به ایشان عرض کرد: شما امام زمان و پیشوای کنونی من هستید و پیروی از شما بر من واجب است. ولی پیشنهاد میکنم که در شرایط کنونی در مدینه نمانید. نخست به مکه بروید و در صورت آرامش اوضاع در همانجا بمانید. وگرنه به یمن بروید زیرا مردم آنجا روحیه انقلابی دارند. اگر در یمن هم آرامش نداشتید، دیگر در جایی اقامت نکنید زیرا ممکن است دورتان را بگیرند و بر شما بشورند. از آن پس از شهری به شهری سفر کنید.

سالار شهیدان در پاسخ فرمودند: اگر در مشرق و مغرب گیتی و شمال و جنوب آن برایم پناهگاه و جای امنی وجود نداشته باشد، هرگز با این حکومت ننگین سازش نخواهم کرد.

منبع: شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی از جوادی آملی


free b2evolution skin
نظر از: صالحی [عضو] 
صالحی

از روزی که در نهر جانمان فرات سوز و علقمه عطش جاری ساخته اند،از شبی که در پیاله دلمان شربت گوارای ولایت ریخته اند،دلمان یک حسینیه پر شور است.

در حسینیه دلمان، مرغهای محبت سینه می زنند و اشکهای یتیم در خرابه چشم، بی قراری می کنند.

سینه ما تکیه ای قدیمی است، سیاهپوش با کتیبه های درد و داغ، که درب آن با کلید « یا حسین » باز می شود و زمین آن با اشک و مژگان، آب و جارو می شود.

ما دلهای شکسته خود را وقف اباعبدالله کرده ایم و اشک خود را نذر کربلا، و این « وقفنامه » به امضای حسین رسیده است.

صبحها وقتی سفره عزا گشوده می شود، دل روحمان گرسنه عاطفه و تشنه عشق می شود. ابتدا چند مشت «آب بیداری » به صورت جان می زنیم تا «خواب غفلت » را بشکنیم.

زیارتنامه را که می بینیم، چشممان آب می افتد و «السلام علیک » را که می شنویم، بوی خوش کربلا به مشام دل می رسد.

توده های بغض، در گلویمان متراکم می گردد و هوای دلمان ابری می شود و آسمان دیدگانمان بارانی!

1394/07/24 @ 10:43


فرم در حال بارگذاری ...