8
مرداد

شدّاد، معمار اِرم ...

روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد.
پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید:

ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی
آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟

عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:

۱- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.

۲- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.

در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم.چنان كه در قرآن می ‎فرماید:«إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ؛ ما به آنها مهلت می ‎دهیم تنها برای این كه بر گناهان خود بیفزایند، و برای آنها عذاب خوار كننده ‎ای آماده شده است.»1

منبع:

1-آل عمران: 178؛ منبع روایت: جوامع الحكايات و لوامع الروايات ، ص 365 وهمچنین هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله‏، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ترجمه حسن حسن زاده آملی و محمد باقر کمره ای، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم: 1400ق.، ج‏6، صص 104-106


free b2evolution skin
12
تیر

عدم استفاده ازعبارات مثبت مخرب برای کودکان

10چیزی که نباید به کودکانمان بگوییم!

رفتار ماست که شخصیت فرزندانمان را شکل می دهد و استفاده از اصول روانشناسی در تربیت کودکان باید مد نظر هر پدر و مادری باشد . شما در برابر او مسئول هستید ، پس وقت بیشتری بگذارید و نکات زیر را به خاطر بسپارید.
تحقیقات نشان می دهند که برخی عبارات مثبتی که ما به کودکان می گوییم ، در واقع بسیار مخرب هستند. باوجود اینکه نیت بدی نداریم، اما با بکار بردن این جملات باعث می شویم که کودکان به آنچه که واقعا هستند باور نداشته باشند. بعضی از جملات ما گول زننده اند و باعث می شوند کودک کمترین تلاش ممکن را برای کاری انجام دهد و یا در زمان سخت شدن کاری آن را رها کند.
اینجا یک لیست از 10 عبارتی داریم که شما باید همین حالا از دایره لغات خود حذف کنید. همچنین در کنار این عبارات ما عبارات پیشنهادی به شما معرفی می کنیم که شما با استفاده از این عبارات بتوانید انگیزه درونی و اشتیاق کودک را تحریک کنید.

 

“کارت خوب بود”
این جمله معمولا مکررا برای کارهایی استفاده می شود که کودک در انجامش واقعا تلاشی نکرده، با بکار بردن این عبارت به او یاد می دهید که هرچیزی که مامان یا بابا بگوید ” کار خوب ” است(یعنی فقط در زمانی که پدر و مادر بگویند خوب است)؛ به جای آن بگویید ” تو واقعا برای آن سخت تلاش کردی!” با تکیه روی تلاش کردن ،به او یاد می دهیم که تلاش از نتیجه مهمتر است. این به کودک یاد می دهد که در زمان روبرو شدن با یک کار سخت ، پافشاری بیشتری در انجام آن از خود نشان دهد و به شکست به دید یک گام به سوی موفقیت نگاه کند.

 

” پسر/ دختر خوب”
این جمله در حالیکه جزو عبارات مثبت به شمار می رود اما واقعا تاثیری متضاد چیزی که می خواهیم دارد. اغلب والدین از این جمله برای بالا بردن اعتماد به نفس کودک استفاده می کنند. اما متاسفانه تاثیر آن کاملا برعکس است. وقتی دختر شما جمله ” دختر خوب” را بعد از انجام کاری که شما از او خواسته بودید می شنود، اینطور تلقی می کند که چون کاری که “شما” خواسته اید را انجام داده پس ” خوب ” است. و این سرآغاز این داستان است که کودک از این می ترسد که نکند دیگر ” بچه خوبی ” نباشد و انگیزه و اشتیاق او برای همکاری در سایر کارها از ترس دریافت نکردن همین بازخورد سرد شود. درعوض بگویید : ” زمانی که کمک می کنی واقعا لذت می برم” . این جمله به کودک می فهماند که شما چه می خواهید و رفتار او چگونه روی نظر شما تاثیر می گذارد. شما میتوانید حتی احساسات خود را به او بروز دهید و مثلا بگویید: ” دیدم که عروسکت را به دوستت قرض دادی” این به کودک اجازه می دهد که برای خودش تصمیم بگیرد و بداند که قرض دادن کار خوبی است و به او این حق را می دهد که دوباره همین کار را با انگیزه درونی خود تکرار کند نه به این خاطرکه اینکار را برای خوشایند شما انجام دهد.

 

” چه عکس زیبایی “
وقتی که ما نظر و عقاید خود را درمورد کار هنری کودک تحمیل می کنیم، در واقع این حق قضاوت و اعتبار بخشیدن را درباره کار خودش از او می گیریم. به جای این جمله بگویید:” من قرمز ، آبی و زرد می بینم ! نظر خودت درباره نقاشی ات چیست؟ ” بوسیله مشاهده درعوض بیان ارزیابی خود، به کودک اجازه می دهید که تصمیم بگیرد نقاشی زیباست یا خیر. شاید در نظر او نقاشی ترسناک باشد و اگر از او بخواهید نظرش را درباره نقاشی بگوید ، در واقع از او خواسته اید که کار خود را ارزیابی کند و نیت و مهارتهای خود را که نشان دهنده خلاقیت او در زمان بالغ شدن می باشد را با شما درمیان بگذارد و او را همانند هنرمندی رشد دهید.

 

” اگر تو فلان کار را بکنی من به تو فلان چیز را می دهم”
رشوه دادن به بچه ها مانع مشارکت آنها به سهولت و سادگی می شود. این چنین معاملاتی با کودکان تبدیل به یک سرازیری لغزنده می شود و چنانچه بطور مداوم صورت گیرد،همیشه مجبور به عقب نشینی می شوید . مثلا ” نه! اتاقم را تمیز نمی کنم اگر برایم فلان چیز را نخری". به جای آن از جمله ” از اینکه به من در تمیز کردن خانه کمک می کنی ممنونم ” استفاده کنید . هنگامی که ما قدردانی واقعی خود را نشان می دهیم کودکان انگیزه ذاتی برای کمک کردن پیدا می کنند و اگر فرزندان شما چندان اهل کمک نبودند، به او وقتهایی را یادآوری کنید که کمکتان می کرد. مثلا بگویید:” یادت هست یک زمانی کمکم می کردی آشغالها را بیرون بگذارم؟ واقعا کمک بزرگی بود. ممنونم!” . سپس به او اجازه دهید که به این نتیجه برسد که کمک کردن به دیگران لذت بخش است و یک پاداش معنوی در بر دارد.

” تو خیلی باهوشی”
وقتی به بچه بگویید که باهوش است، فکر می کنیم که اعتماد بنفس و عزت نفس او را زیاد کرده ایم اما باید بدانید که اینگونه ستودن از شخصیت او واقعا تاثیر عکس دارد. با گفتن اینکه او باهوش است، بطور ناخودآگاه این پیام را به او می فرستیم که او فقط درصورتی باهوش است که نمره خوبی بگیرد، کارش را تمام کند و یا بهترین نتیجه را بگیرد . همه اینها فشار زیادی را روی یک کودک وارد می سازد. مطالعات نشان می دهند ،وقتی که کودک حل یک بازی پازل را تمام کرد و به او بگوییم که باهوش است ، حرف ما باعث می شود که او برای حل پازل های سخت تلاش نمی کند. دلیلش هم این است که او نگران می شود که شاید پازل را نتواند حل کند و ما او را باهوش ندانیم.
در عوض سعی کنید به او بگویید که قدر تلاش او را می دانید. با تمرکز کردن روی تلاش بیش از نتیجه، به او اجازه می دهید که بفهمید چه چیزی واقعا برایتان با ارزش است. درست است که حل کردن یک پازل جالب است اما حل پازل های سخت تر به مراتب جالب تر است. در همان مطالعه دیده شده که وقتی که روی تلاش تمرکز می کنیم- ” وای تو واقعا خوب تلاش کردی"- دفعه بعد کودک سعی می کند سعی کند پازل های مشکل تری را حل کند.

 

” گریه نکن “
دیدن گریه بچه ها همیشه راحت نیست اما وقتی که به او می گوییم ” گریه نکن” احساسات او را نادیده گرفته و به او می فهمانیم که اشک هایش برای ما ارزشی ندارد. این باعث می شود که او احساساتش را مخفی کند و در نهایت دچار انفجار عاطفی شده و بیشتر ناراحت شود. سعی کنید به کودک فضایی برای گریستن بدهید مثلا بگویید ” ایرادی ندارد که گریه کنی. هرکسی بعضی وقتها به گریه نیاز دارد. منم همینجا هستم و به تو گوش می کنم.” حتی ممکن است گاهی احساسی که کودک دارد را شما بیان کنید، ” ناراحتی که نمیتوانیم برویم پارک ، آره؟ ” این کمک می کند که کودک احساس خودش را بهتر درک کند و یاد بگیرد که در غالب جملات آنها را بیان نماید. با تشویق او به بیان احساساتش ، به او کمک می کنید که احساسش را تنظیم نماید که جزو توانایی های مشکل هر فردی در سراسر زندگی اش به شمار می رود.

 

” قول می دهم …”
زیر قول زدن واقعا ناراحت کننده است. لحظه سنگینی است و از آنجاییکه زندگی کاملا غیرقابل پیش بینی است، من پیشنهاد می کنم که کلا این واژه را از دایره لغات خود حذف کنید. در عوض سعی کنید که کاملا با کودک صادق باشید. ” می دانم که تعطیلات دوست داری با سارا بازی کنی و ما همه تلاشمان را می کنیم که این اتفاق بیافتد. اما خواهش می کنم یادت باشد که بعضی وقتها اتفاقات پیش بینی نشده ای می افتد، من هم تضمین نمی کنم که حتما این هفته این اتفاق بیافتد.” ولی هر زمانی که میگویید کاری را انجام می دهید مطمئن باشید که از پس آن بر می آیید . سر قول ماندن، اعتماد می آورد و زیر قول زدن ارتباط عاطفی شما را زیر سوال می برد پس مراقب حرفی که می زنید باشید، و تا آنجاییکه ممکن است کاری کنید که طبق حرفی باشد که زده اید.
یک نکته ای که باید درباره این مساله اشاره کرد این است که اگر سر قولتان نماندید ، به آن اذعان داشته باشید و از فرزندتان عذرخواهی کنید. به یاد داشته باشید که شما به او یاد می دهید که درزمان بدقولی کردن چگونه رفتار کند . بدقولی کردن چیزی است که اغلب ما حداقل یک بار دچارش می شویم. حتی اگر برای شما مهم نباشد ولی می تواند برای کودک مهم باشد. پس همه سعی خود را بکنید که الگویی از صداقت برای او باشید و چنانچه موفق نبودید حداقل سعی کنید پا پیش گذاشته و مسئولیت آنرا به عهده بگیرید.

 

” چیز مهمی نیست “
خیلی وقتها اتفاقاتی می افتند که ما احساسات کودک را نادیده می گیریم، ولی باید واقعا مراقب این قضیه باشید. برای کودک اغلب چیزهایی مهم است که برای ما بزرگسالان اهمیت چندانی ندارند. پس سعی کنید همیشه از دید او به قضیه نگاه کنید. با او همدردی کنید حتی اگر مرزی بین خود و او قائلید و یا به در خواست او پاسخ منفی داده اید.
” من واقعا متوجهم که تو آن چیز را می خواهید اما امروز نمی شود آن کار را انجام داد.” یا ” متاسفم که مایوست می کنم ولی پاسخم منفی است” اینها بهتر از پاسخ هایی هستند که شما برای متقاعد کردن او بکار می برید و به او می فهمانید که خواسته های او واقعا اهمیتی ندارند.


” همین حالا دست بردار، وگرنه!”
تهدید کودکان معمولا کار خوبی نیست. اول از همه ، شما به آنها مهارتی می آموزید که واقعا دوست ندارید داشته باشند: استعداد بکار بردن زور یا قدرت حیله گری برای گرفتن چیزی که می خواهند حتی وقتی که دیگران تمایلی به این کار نداشته باشند. دوم، شما خودتان را در یک موقعیت ناشیانه قرار می دهید یعنی مجبور می شوید که از تهدیدهای خود دفاع کنید- قرار دادن یک مجازات سختگیرانه در قبال تهدیدی که در حالت عصبانیت کرده بودید- یا می توانید عقب نشینی کنید و به کودکتان یاد دهید که تهدید شما بدون معنی بوده است. در هر حال، باعث می شوید که نتیجه مطلوب را نگیرید و رابطه خود را با کودک خراب کنید. در حالیکه تهدید نکردن کودک خیلی سخت است، سعی کنید درباره خطرات احتمالی به او هشدار دهید و یا به سمت چیزمناسب تری هدایتش کنید. ” اصلا خوب نیست که برادرت را بزنی. نگران اینم که او تو را بزند و یا او هم در عوض تو را می زند. اگر می خواهی به چیزی آسیب وارد کنید بهتر است آن چیز یک بالش، مبل و یا تخت خواب باشد.” با مطرح کردن یک چنین پیشنهاداتی که امنیت بیشتری هم دارند همچنان به او این اجازه را می دهید که احساساتش را خالی کنید و شما هم بتوانید نقشی در تعیین رفتار او داشته باشد. در نهایت این امر باعث میشود که او خودش و احساساتش را بهتر کنترل کند.

 

” چرا اینکار را کردی؟”
اگر کودک کاری کرده که شما خوشتان نمی آید ، مطمئنا باید با او صحبت کنید. اما تنشی که در آن لحظه به وجود می آید اجازه نمی دهد که او از اشتباهاتش درس بگیرد. و وقتی که شما از او می پرسید ” چرا؟” شما به او فشار می آورید که به کارش فکر کند و آنرا تحلیل نماید که یک مهارت بسیار پیشرفته حتی برای بزرگتر ها به شمار می رود. در زمان برخورد با چنین پرسشی ، بیشتر کودکان حالت تدافعی به خود گرفته و یا سکوت می کنند.
در عوض، یک مسیر ارتباطی با او برقرار کنید و حدس بزنید که او چه احساسی ممکن است داشته باشد و نیازهای اساسی او چه چیزهایی می تواند باشد. مایوس شدی که دوستانت به نظرت گوش ندادند؟ ” با تلاش به درک احساسات و نیازهای او ، ممکن است حتی حس کنید که از عصبانیت خودتان نیز کاسته شده است. ” او دوستانش را کتک زد چون نیاز به فضایی داشت و احساس ترس کرده بود و نمی دانست که با دیگران به چه روشی ارتباط برقرار کند. او تبهکار که نیست فقط یک بچه است”

 

منبع: نويسنده : سايت روانشناسي و مشاوره از مجموعه سايت هاي پرسمان دانشجويي
http://moshavereh.porsemani.ir


free b2evolution skin
3
تیر

ورود امام زمان عج اکیدا ممنوع!!

یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند
هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند
لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود…
برای عروس مهم بود كه چه كسانی حتما در عروسی اش باشند
از اينكه فلانی سفر بود و به عروسی نمي رسيد خیلی خیلی دلخور بود
کاش می آمد …
خيلی از كارت ها مخصوص بودند. مثلا فلان دوست و فلان رئيس …
خودش کارتها را می برد با همسرش! سفارش هم ميكرد كه حتما بيايند
اگر نیایید دلخور میشوم
دلش مي خواست عروسی اش بهترين باشد. همه باشند و خوش بگذرانند
تدارک هم ديده بود
آهنگ و ارکست هم حتما بايد باشند، خوش نمی گذرد بدون آنها!!!؟
بهترین تالار شهر را آذین بسته ام
چند تا از دوستانم که خوب میرقصند حتما باید باشند تا مجلس گرم شود
آخر شوخی نبود که شب عروسی بود
همان شبی که هزار شب نمیشود
همان شبی که همه به هم محرمند

همان شبی که وقتی عروس بله میگوید به تمام مردان شهر محرم میشود

ز فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم
همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست
آهان یادم آمد. این تالار محضر خدا نیست تا می توانید معصیت کنید
همان شبی که داماد هم آرایش میکند. همه و همه آمدند حتی 7پشت غریبه
اما ………………… کاش امام زمانمان “عج” بود
حق پدری دارد بر ما…
مگر می شود او نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید
(آخه امامان پدر معنوی ما هستن)

عروس برایش كارت دعوت نفرستاده بودواصلامنتظرش که هیچ حتی به فکرش هم نبود، اما آقا آمده بود.

ر كه رسيد سر در تالار نوشته بودند:
(ورود امام زمان"عج” اكيدا ممنوع!)
دورترها ايستاد و گفت:دخترم عروسيت مبارک!
ولی اي كاش كاری ميكردی تا من هم می توانستم بيایم…
دخترم من آمدم اما ….

free b2evolution skin
28
خرداد

نماز چه کسانی را نفرین می کند؟

آیت‌الله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیه‌شان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه می‌‌داد که بر دل می‌‌نشست؛ به طوری که حتی هم ‌اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.

اهمیت نماز اول وقت

پس روزگاری می‌آید که مردم شکم‌هایشان خدایشان است، موقع نماز و وقت نماز به دنبال شکم هستند. الان نانوایی‌ها و رستوران‌ها چه خبر است؟ در خانه‌ها بعضی در حال ناهار خوردن هستند و فکر نماز نیستند.

کسانی که نماز را در اول وقت نمی‌خوانند نماز آنها را نفرین می‌کند و می‌گوید خدا تو را ضایع و خراب کند همان طور که تو مرا ضایع و خراب کردی.

به همین خاطر هم هست که این گونه افراد همیشه گرفتار هستند و می ‌گویند آقا من هر کار می‌کنیم نمی‌شود این کار، آن کار. این برای این است که نماز اول وقت نمی‌خوانی و پدر و مادر از دست تو ناراضی هستند.

از ملا می‌پرسند: چرا هر کار می‌کنیم کارمان به سامان نمی‌شود؟[در جواب گفت] برای اینکه نماز اول وقت نمی‌خوانی و نماز هم نفرین‌تان می‌کند.

استاد ما مرحوم آقای برهان ۶۵ سال پیش بر روی منبر می‌گفت و من هنوز یادم هست که می‌فرمود: آن کسی که نماز مغرب را آن قدر دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود چنین کسی ملعون است.

به همین خاطر هم بود که هنوز توی مأذنه گل دسته قم اذان می‌گفتند و وسط‌های اذان بود که آیت‌الله مرعشی نجفی به رکوع می‌رفتند یعنی آن قدر نماز را زود شروع می‌کرد مبادا که ستاره به آسمان بیاید. صبح‌ها هم همین طور اگر کسی آن قدر نماز صبحش را دیر بخواند که آسمان دیگر ستاره‌ای نداشته باشد چنین کسی هم ملعون است.

بنابراین دو نفر ملعون هستند: اول آن کسی که آن قدر نماز مغرب را دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود و دوم آن کسی که آن قدر نماز صبح را دیر بخواند که ستاره‌ای در آسمان باقی نمانده باشد و نزدیک طلوع آفتاب باشد این دو نفر ملعون هستند یعنی از رحمت خدا به دور می‌باشند.

شیخ رجبعلی خیاط می‌گفت: من هر وقت که نماز می‌خواندم نمازهایی مثل نماز امام زمان یا نماز جعفر طیار از خداوند حاجتی می‌خواستم یک روز گفتم بگذار یک بار برای خود خدا نماز بخوانم و حاجتی نخواهم شاعر می‌گوید:

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن/ که خواجه خود روش بنده‌پروری دارد

همان شب شیخ رجبعلی خیاط در عالم خواب دید که به او گفتند چرا دیر آمدی؟ یعنی چه یعنی تو بادید ۳۰ سال پیش به فکر این کار می‌افتادی حالا سر پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و حاجتی طلب نکنی.

ما هر وقت جایی گیر می‌کنیم و اصطلاحا دم‌‌مان در تله‌ای کیر می‌کند می‌گوییم خدا. این شعر را استاد من شیخ اکبر برهان ۶۲ سال پیش در مسجد لرزاده بر روی منبر می‌خواندند و من هنوز به یاد دارم که:

هر وقت که سرت به درد آید/ نالان شوی و سوی من آیی

چون دردسرت شفا بدادم/ یاغی شوی و دگر نیایی

ما هر وقت با خدا کار داریم خدا را صدا می‌زنیم چه قدر خوب است که وقتی هم که کاری نداریم بگوییم خدا.

برگرفته از جهان نیوز

 


free b2evolution skin
27
خرداد

اگر ۴۰روز مصیبت نبینی، ملعونی!

ﯾﻮﻧﺲ اﺑﻦ ﯾﻌﻘﻮب از اﻣﺎم ﺻﺎدق ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم ﻧﻘﻞ ﮐﺮدﻩاﺳﺖ: درﺧﺼﻮص ﻣﻮﻣﻨﺎن، ﻫﺮ ﺑﺪﻧﯽ ﮐﻪ ﭼﻬﻞروز آﺳﯿﺒﯽ ﺑﻪ آن وارد ﻧﺸﻮد، ﻣﻠﻌﻮن اﺳﺖ و دور از رﺣﻤﺖ ﺧﺪاوﻧﺪ. ﮔﻔﺘﻢ: واﻗﻌﺎ ﻣﻠﻌﻮن اﺳﺖ؟ ﻓﺮﻣﻮدند: ﺑﻠﻪ. ﮔﻔﺘﻢ: واﻗﻌﺎ؟ ﺑﺎز ﻓﺮﻣﻮدند: ﺑﻠﻪ.

ﭘﺲ ﭼﻮن اﻣﺎم ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﺮای ﻣﻦ را ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮدند، ﻓﺮﻣﻮدند: ای ﯾﻮﻧﺲ! از ﺟﻤﻠﻪ ی ﺑﻼ و آﺳﯿﺐ ﺑﻪ ﺑﺪن ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺮاش ﭘﻮﺳﺖ و ﺿﺮﺑﻪ ﺧﻮردن و ﻟﻐﺰﯾﺪن و ﯾﮏ ﺳﺨﺘﯽ و ﺧﻄﺎ ﮐﺮدن و ﭘﺎرﻩ ﺷﺪن ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺶ و ﭼﺸﻢ درد و ﻣﺎﻧﻨﺪاﯾﻨﻬﺎ اﺳﺖ، ﻧﻪ ﻟﺰوﻣﺎ ﻣﺼﯿﺒﺖﻫﺎی ﺑﺰرگ. ﻣﻮﻣﻦ ﻧﺰد ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺎﻓﻀﯿﻠﺖﺗﺮ و ﮔﺮاﻣﯽﺗﺮ از آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﺬارد ﭼﻬﻞ روز ﺑﺮ او ﺑﮕﺬرد و ﮔﻨﺎﻫﺎن او را ﭘﺎک ﻧﻨﻤﺎﯾﺪ؛ وﻟﻮ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻏﻢ ﭘﻨﻬﺎن در دلی ، ﮐﻪ او ﻧﻔﻬﻤﺪ اﯾﻦ ﻏﻢ از ﮐﺠﺎ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.

ﺑﻪ ﺧﺪا ﻗﺴﻢ، وﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ از ﺷﻤﺎ ﺳﮑﻪﻫﺎی درﻫﻢ را در ﮐﻒ دﺳﺖ وزن ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻘﺼﺎن آن ﺷﺪﻩ و ﻏﺼﻪدار ﻣﯽﺷﻮد، ﺳﭙﺲ دوﺑﺎرﻩ وزن ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ وزﻧﺶ درﺳﺖ ﺑﻮدﻩ، ﻫﻤﯿﻦ ﻏﺼﻪ ﮐﻮﺗﺎﻩ و ﮔﺬرا…ﻣﻮﺟﺐ آﻣﺮزش ﺑﺮﺧﯽ از ﮔﻨﺎﻫﺎن اوﺳﺖ.

از امام ره نقل شده وقتی یکی از نزدیکان شان از اذیت ها و گریه های بچه اش گلایه کرده بود، امام فرموده بودند کاش جای شما بودم، شما نمی دانید با تحمل این رنج چه اجری می برید.

منبع: اﻟﻮﺳﺎﺋﻞ: ۱۱ / ۵۱۸ ج ۲۱ اﻟﺒﺤﺎر: ۷۶ / ۳۵۴ ج ﻋﻦ ﻛﻨﺰ اﻟﻜﺮاﺟﻜﯽ: ص ۶۳ ﺑﺈﺳﻨﺎدﻩ ﻋﻦ ﯾﻮﻧﺲ ﺑﻦ ﯾﻌﻘﻮب


free b2evolution skin
19
خرداد

6تکنیک کارآمد برای اعتماد به نفس در جوانان

زمانیکه پا به عرصه این دنیا می گذاریم، با اعتماد به نفس / عزت نفس کامل وارد جهان می شوید. یک نوزاد آنقدر اعتماد بنفس / عزت نفس دارد که کافیست با قدری گریه کردن به هر چیزی که می خواهد برسد: غذا، عوض کردن پوشک، ناز و نوازش، ارتباط برقرار کردن، آرامش، در آغوش کشیدن و غیره. اگر نیازهای کودک فوراً برآورده و احساسات کودک بدون هیچ قید و شرطی پذیرفته شود، وی رشد کرده و پیشرفت می کند. اما اگر نیازهای اولیه آنها برای بقای فیزکی و احساسی به صورت ناپیوسته و ضعیف برآورده گردد، اعتماد بنفس / عزت نفس کودک به مرور زمان کاهش پیدا میکند. اگر شرایط فوق کماکان به قوت خود باقی بماند، کودک به مرور زمان احساس می کند به اندازه کافی خوب نیست که دیگران برای او اهمیت قائل نمی شوند. بزرگسالانی که شرایط فوق را در زمان کودکی تجربه کرده اند باید یک بازنگری کلی نسبت به خود داشته و مجدداً اصول اعتماد بنفس / عزت نفس را در خود پایه گذاری نمایند.


1- از خودتان سوال کنید: “بدترین نتیجه چیست؟” بیش از اندازه مسائل را در ذهن خود پر اهمیت جلوه ندهید، پیش از اینکه اتفاقی بیفتد، نگران خوب یا بد شدن آن نباشید.

2- خودتان را از شر نق زدن و صداهای منفی درونی خلاص کنید. این صداهای منفی و منتقد درونی جلوی هرگونه پیشرفتی را می گیرند.

3- زمانیکه قرار است کاری را برای اولین بار انجام دهید، از همین حالا در ذهن خود مجسم کنید که آن کار را با موفقیت به پایان رسانده اید.

4-فردی را پیدا کنید که در زمینه فعالیت شما متخصص است و از کارهای او الگو برداری کنید. رفتارها، نگرش ها، ارزش ها، و اعتقادات وی را در زمینه مورد نظر سرمشق خود قرار دهید.

5- نگرش “چنانکه” را در خود پرورش دهید. طوری از خود واکنش نشان دهید “چنانکه” رفتار و یا ایده ای که آرزویش را دارید، در شما وجود دارد.

6-به خاطر داشته باشید زمانیکه دنبال کاری نمی روید، شانس موفقیت در آن را به طور 100% از دست می دهید. وقتی جسارت به خرج ندهید، به هیچ چیز نمی رسید. برای آنکه به چیزهایی که می خواهید دست پیدا کنید، باید آنها را با تمام وجود خود بخواهید. اگر دائماً به دنبال چیزهایی که می خواهید باشید، مطمئناً به آنها می رسید.

منبع


free b2evolution skin
18
خرداد

، گم شده ای است که پیران به دنبال آن می گردند.

 

جوانى، چراغ روشنِ شب پيرى است.
با زر و زور و تزوير هر چه خواهى، توانى؛ جز بازگشت جوانى.
جوانى، گوهرى است ناشناخته و پنهان، چون گم شود، شناخته می شود نمايان.
جوان اگر بداند، می‏تواند.
شوكت روزگار، عزت برقرار و سعادت زندگانى، محصول باغ جوانى است.
ستاره زيباى جوانى، به سرعت افول مى‏كند.
جوانى، دوره خودباورى و نوآورى است.
گاه خورشيد جوانى، غروبى غم ‏انگيز دارد و افسوسى حيرت ‏انگيز.
قدر جوانى را كسى داند كه دستش از آن دوران تهى است.
اگر بهار جوانى غنيمت شمرده نشود، خزان عمر محنت ‏زا می ‏شود.
در آسمان عمر آدمى، ستاره تابناك جوانى فقط يك‏بار طلوع می كند.
جوانى، گوهر ارزش‏مندى است كه در فراقش بايد گريست.
نعمت جوانى چون در سراشيبى رفتن افتاد، باز نمی گردد.
سعادت دوره پيرى، مديون سلامت دوران جوانى است.
جوانى، هديه ‏اى الهى براى نيل به كمالات و ارتقاى درجات است.
جوانى، چونان مرغى است كه خيلى زود از لب بام زندگانى می ‏پرد.
جوانى، مهم ‏ترين فصل كتاب زندگانى و بهترين بخش حيات انسانى است.
جوان می ‏تواند در پرتو الطاف الهى، از خود به خدا هجرت كند.
نتيجه توجه به جوانان بيدار، زنده ماندن ارزش‏هاى ماندگار است.


free b2evolution skin
15
خرداد

کوتاه ترین راه در نقشه زندگی

ما یک باربه دنیا آمده ایم و یک بار نیز می میریم. نمی توان دوبار زندگی کرد ، پس باید مسیر زندگی خود را به بهترین نحوه ی ممکن پیش ببریم. اما برای داشتن یک زندگی موفق باید نکاتی را دانست و در نظر گرفت. در این مطلب به توضیح این نکات می پردازیم.

کوتاه ترین راه رسیدن به ثروت آن است که قابلیت هایت را بشناسی و برآنها تکیه کنی.

کوتاه ترین راه برای جلوگیری از شکست احتمالی ، مشورت با کسانی است که قبلاً آن راه را رفته اند.

کوتاه ترین راه برای داشتن روانی سالم ، در نظر گرفتن زمانی برای خنده و شادی در هر روز است.

کوتاه ترین راه بری اینکه نخواهی چیزی را به خاطر بسپاری ، نگفتن دروغ است.

کوتاه ترین راه برای رسیدن به آرزوها ، واقع بین بودن است.

کوتاه ترین راه برای غیبت نکردن آن است که عیوب خود را مثل عیب دیگران ، ببینی .

کوتاه ترین راه برای داشتن جسمی سالم ، اعتدال در خوردن است ، نه زیاد و نه کم.

کوتاه ترین راه برای یافتن یک دوست ، توجه به علایق طرف مقابل است.

کوتاه ترین راه مبارزه با ترس ، روبه رو شدن با آن ترس است.

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
5
خرداد

عالم مجازی هم محضر خداست..


صرفا جهت تذکر به خودم!

عالم مجازی هم محضر خداست؛

خواهر من برادر من!

هر حرکتی تو دنیای مجازی انجام میدی مصداقش تو دنیای واقعی رو هم در نظر بگیر.

ببین خدا خشنوده از اون کار یا نه؟

برخوردها اساسی ترین مشکل دنیای مجازی هستند!

برادر من که با قصدی که خودت و خدات می دونین با خانم گرم می گیری،
خواهر من که با عشوه و ناز با آقایون حرف می زنی،

مصداق همین کار تو دنیای واقعی رو هم در نظر بگیر.

به خودت اجازه انجامش رو میدی؟

عالم مجازی هم محضر خــــــــــــداست!

حضور در فضای مجازی یک خلوتی برای آدم درست میکند که می ماند، یک مانیتور و شهرفرنگ اینترنت و یک کاربر تنها و خفا و صفا و …
بکش ترمز دستی را؛
هیچ خلوتی خالی از خدا و نظارتش نیست….
حالا گیریم رفیق ناباب و ذغال خوب هم مهیا بود، پس حیای من و تو کجاست؟
قابلیت(Close) ضربدر ساخته شده برای همین مواقع …
بعضی از سایت ها و لینک ها و گروه ها، دیدن و نگاه کردنشان هم گناه دارد، بالذت و بی لذت هم ندارد…
بگو روشنفکری رو بی خیال و انگشتت را بگذار رو کلید چپ موس و برنامه را ببند ؛
بگذار خدا بداند استفاده از این انگشت را خوب بلدی …



خـــــدایـــــــــــا هر چنــــد وقـــت یکبــــار به ما یـــــــــاد آوری کن:
نامحـــــــــرم نامحـــــــــــــرم اســــــــت…♥♥♥
چه در دنیـــــــــای حقــــــــیقی …♥♥♥
چه در دنیای مجــــــــــــازی …♥♥♥



فعالیت کردن در فضای مجازی و پاک ماندن در آن تقوای دو چندانی میخواهد.

یادمان نرود:

گاهی به گناه به اندازه یک کلیک فاصله داریم…

یادمان نرود:

فضای مجازی هم محضر خداست…

در روز حساب تمام این سایت ها،…تمام کلیک ها ….یاهو مسنجر…آدی ها..

چت روم ها…به حرف می آیند و گواهی می دهند بر کارهایمان….

نکند که شرمنده شویم….امان از لحظه غفلت که خدا شاهد است و بس…..

گاهی روی مانیتور کامپیوتر بچسبانیم ورود شیطان ممنوع….

خدایا …
یاریم کن نگاهم….در این افق فضای مجازی ….
جز برای تو نبیند ….
و انگشتانم …
جز برای تو ….
کلیدی را فشار ندهند ….



free b2evolution skin
31
اردیبهشت

سپاس از خدا


free b2evolution skin
30
اردیبهشت

بهترین تلاش، تلاش برای تغییر خود و نه دیگران است

بیشتر مجالس و نشست های خانوادگی با گفتگوهایی همراه است که برای ایجاد تغییر در دیگران انجام می شود. همه می خواهند دیگری تغییر کند. کسی به تغییر خود نمی اندیشد. شوهر برای تغییر فکر و عمل همسرش تلاش می کند و زن نیز برای متحول ساختن شوهر خود تلاش می کند و این دو برای تربیت و تزکیه فرزندان و… امّا بهترین راه تغییر دیگران، ایجاد تغییر و تحول در افکار و رفتار خود می باشد.

چه خوب وصیتی بوده این وصیت:

بر سنگ قبر کشیشی در کلیسای وست مینستر انگلستان نوشته شده است:

دانشمندی وصیت کرده که بر روی سنگ قبرش این جملات را بنویسند: کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر بدهم، وقتی بزرگ تر شدم، دیدم دنیا خیلی بزرگ است. بهتر است کشورم را تغییر بدهم: در میانسالی تصمیم گرفتم شهرم را تغییر بدهم. آن را هم بزرگ یافتم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را تغییر بدهم. اینک در آستانه مرگ فهمیدم که باید از روز اول به فکر تغییر خود می افتادم آنگاه شاید می توانستم دیگران و بلکه دنیا را تغییر دهم…


free b2evolution skin