9
آبان

التكبر مع المتكبر عبادة

کتاب تعلیم تربیت در اسلام

در نهج البلاغه جمله اى هست كه ممكن است همين جمله را كسى طرح بكند. مى فرمايد: خيار خصال النساء شرار خصال الرجال . بهترين خصلتها و خويهاى زنان همان بدترين خصلتهاى مردان است، يعنى چيزهايى كه براى زن بهترين خصلت است، براى مرد بدترين خصلت است. سه چيز را ذكر مى كند: الزهو ( تكبر ) و الجبن. ( جبان بودن، ترسو بودن ) و البخل ( بخيل و ممسك بودن ). مى دانيم كه تكبر يك خلق بسيار بد معرفى شده است و حتى از نظر روانى يك نوع بيمارى روانى تلقى مى شود.

اينها كه براى مردها بدترين خلق و خويهاست، در نهج البلاغه مى گويد بهترين خلق و خوى زن است و زن بايد اين خلقها را داشته باشد. اين چطور مى شود؟ بعد حضرت توضيحى مى دهند كه اين توضيح مشكل را حل مى كند.

فاذا كانت المرأة مزهوة لم تمكن من نفسها. زن وقتى كه متكبر باشد، مرد بيگانه را به خود راه نمى دهد، و به عبارت ديگر ميان خود و ميان مرد بيگانه حريم و دور باش ايجاد مى كند.

به ما گفته اند: التكبر مع المتكبر عبادة. يعنى با متكبر تكبر كردن عبادت است. مقصود اينست كه اگر كسى متكبرانه رفتار مى كند شما طورى عمل نكنيد كه او را به تكبرش تشويق كنيد، بلكه در مقابل آدمى كه متكبرانه رفتار مى كند متكبرانه رفتار كنيد تا دماغش به خاك ماليده شود و ديگر تكبر نداشته باشد. تكبر با متكبر عبادت است. نه اينكه بخواهد بگويد خود تكبر به عنوان يك حالت روانى كه خودپسندى و خود بزرگ بينى است[ ممدوح است و] اگر در مقابل يك آدم متكبر قرار گرفتى تو هم واقعا خود بزرگ بين باش. بلكه مى خواهد بگويد تو هميشه بايد متواضع باشى، روحت هميشه بايد متواضع باشد،  ولى رفتارت با يك آدم متكبر، متكبرانه باشد تا دماغ او را به خاك بمالى. پس در اينجا تكبر با متكبر به عنوان(( خلق )) توصيه نشده است، تكبر به عنوان يك رفتار كه شبيه رفتار يك آدم متكبر است توصيه شده است .

دستور داده شده است كه در ميدان جنگ متكبرانه رفتار كنيد، يعنى رشيد و بى اعتنا راه برويد، درست مثل يك آدم متكبر، كه اميرالمؤمنين ظاهرا در جنگ خندق بعد از آنكه عمرو را كشت، وقتى كه از ميدان به طرف مسلمين مى آمد قدمها را آهسته برمى داشت و خودش را خيلى رشيد گرفته بود و متكبرانه مى آمد. پيغمبر اكرم فرمود: اين نوع، راه رفتنى است كه خداوند جز در اين موقع آن را مبغوض مى دارد.

اين رفتار متكبرانه است ولى اسلام خود تكبر را در ميدان جنگ هم مبغوض مى دارد و در همه جا مبغوض مى دارد. هيچيك از افرادى كه وارد فقه الحديث هستند نگفته است كه خود تكبر به عنوان يك خلق و خوى و يك حالت روانى استثناء پذير است، در ميدان جنگ خوب است، در غير ميدان جنگ بد است، در كجا خوب است، در كجا بد .

پس (( تكبر )) در اين موارد يعنى رفتار متكبرانه. اينجا هم در مورد زن - به قرينه اينكه مى گويد: (( لم تمكن من نفسها )) - نمى گويد زن خوب است متكبر باشد مطلقا حتى با زنان ديگر . نه، زن با زنان ديگر نبايد متكبر باشد. با محارم خودش چطور ؟ با شوهرش، با پدرش، با برادرش، با عمويش، با دايى اش. بديهى است كه با اينها نيز نبايد متكبر باشد . انسان هم كه دو جور خلق نمى تواند داشته باشد. آدم يا متكبر است يا متكبر نيست. اين حديث مى گويد زن در مقابل مرد نامحرم رفتارش متكبرانه باشد. البته (( زهو )) كه اينجا آمده با كلمه (( تكبر )) كمى فرق دارد , يعنى رفتارش بزرگ منشانه باشد، آن تواضعها و فروتنيهايى كه مثلا يك مرد در مقابل مرد ديگر يا يك زن در مقابل زن ديگر و يا يك زن در مقابل يك مرد محرم از خود نشان مى دهد كه قدم شما روى چشم، دل ما را روشن كرديد، تشريف بياوريد و از اين قبيل، براى زن شايسته نيست كه در مقابل مرد نامحرم از خود نشان دهد و اينهمه خودش را كوچك كند .

زن در مقابل يك مرد نامحرم كه قرار مى گيرد بايد خودش را بگيرد . و لهذا مى فرمايد كه اگر زن با يك مرد نامحرم اينطور رفتار بكند  آن نامحرم هميشه ميان خودش و آن زن يك حريم و يك دور باش قائل مى شود. پس اين تكبر مربوط به رفتار شد نه مربوط به خلق. خود حديث نشان مى دهد كه اگر زن اينجور باشد مرد نامحرم را بر خود متمكن نمى كند. ما يك اصلى را هميشه گفته ايم كه اسلام به طور كلى مى خواهد يك حريمى - هم عملى مثل آنچه كه در مورد پوشش گفته است و هم اخلاقى مثل آنچه كه در اين جور موارد مى گويد - ميان مرد و زن نامحرم وجود داشته باشد و اين حريم جلوى آن اشتعالى را كه خطر آن هميشه وجود داشته و دارد مى گيرد .

پس اين رفتار متكبرانه است نه خود تكبر .

منبع: خلاصه از صفحات 114-110 کتاب تعلیم تربیت در اسلام، استاد مرتضی مطهری،انتشارات صدرا، چاپ76


free b2evolution skin
9
شهریور

پنج وادی خود سازی در کلام مجتهدی تهرانی

صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر به دوام      ناتمامان جهان را كند اين پنج تمام

این شعر یک کتاب اخلاق است. یعنی اگر کسی بخواهد آدم بشود، باید به این شعر عمل کند.

صمت؛ یعنی سکوت .یعنی اگر در جمعی هستی، افراد حاضر هر چه می گویند، بگویند تو ساکت باش. ولی اگر کار به غیبت رسید، شما جلوی آنها را بگیر یا بلند شو برو.

جوع؛ یعنی گرسنگی. انسان باید همیشه حالت گرسنگی داشته باشد. خوب است که انسان همیشه اشتها به غذا داشته باشد و گرسنه باشد.

سهر؛ یعنی شب زنده داری یعنی انسان قبل از اذان صبح از خواب بلند شود. قرآن بخوانید. خواندن قرآن ، زنگار را از دل انسان پاک می کند.

عزلت؛ یعنی دوری جستن از مردم دنیا. از مردم دنیا دوری کنید. از کسانی که اهل غیبت و دروغ و تهمت و … هستند، دوری کنید، ولی با کسانی که انسان های صافی هستند، معاشرت داشته باشید.

با بدان کم نشین که صحبت بد           گر چه پاکی تو را پلید کند
آفتابی بدین زیبایی را                     لکه ی ابری نا پدید کند

ذکر به دوام؛ یعنی اینکه انسان به طور دائم ذکر بگوید. به یاد خدا باشد.

كسي كه اين پنج صفت را داشته باشد ديگر در دنيا و آخرت،سعادتمند است.

منبع: خوانده شده از کتاب در محضر مجتهدی،مولف: محمودی گلپایگانی،انتشارات لاهوت، 1386، ج2، صفحه 107


free b2evolution skin
6
شهریور

نتیجه رابطه ی حضوری با خدا

گرفتار روزمرّگی‌‌هاشدن از آن‌جا پیدا می‌شود که انسان رابطه‌ی حضوری با خدا را از دست بدهد در نتیجه از هیچ چیز راضی نمی‌شود بدون آن‌که بتواند آن چیز‌ها را ترک کند.

می‌گویند: شخصی شیطان را لعنت‌ می‌کرد، اتفاقاً شیطان برایش متمثل شد و گفت من شیطانم. به او گفت: «خدا لعنتت ‌کند، وقت و عمر من را از بین بُردی، دائماً من را گرفتار انواع هوس‌ها کردی و در نتیجه بهترین فرصت‌‌ها را از دست دادم» با این سخنان، شیطان را بمباران لعنت و نفرین می‌کرد، شیطان هم برگشت و رفت. این طرف هم همین‌طور دنبالش می‌کرد، شیطان برگشت و از او پرسید: «تو که این‌قدر به من لعنت کردی پس چرا به دنبالم می‌آیی؟!» گفت: «چون بی تو خمارم و نمی‌توانم بدون اُنس با تو به سر ببرم.»!

این دقیقاً قصه‌ی بشری است که اُنس با خدا را نمی‌شناسد، هم عمرش را با انواع سرگرمی‌های پوچ ضایع می‌کند و هم نگران است که چرا عمر خود را ضایع می‌کند و هم از این سرگرمی‌ها دست نمی‌کشد، چون نمی‌داند اگر عمر خود را با این سرگرمی‌ها مشغول نکند چه کار کند. اینجاست که تأکید می‌شود اگر بشر بتواند راه دیگری پیدا کند که جنس آن راه، جنس دیگری باشد و عالَم انسان‌ها را عوض ‌کند از این معضل نجات می‌یابد. همین طور که شرط توبه آن است که انسان بنا را باید بر آن بگذارد که شخصیت جدیدی پیدا کند تا توبه‌ی او کارگر بیفتد و دوباره به گناه رجوع نکند.

منبع: خوانده شده از نسخه پی دی اف کتاب خویشتن پنهان، اصغر طاهر زاده، انتشارات لب المیزان،صفحه53

http://ketabrah.ir/go/b10548/52fd65653


free b2evolution skin
5
شهریور

تاثیر ایمان در زندگی مشترک

مولوی می‌گوید: شخصی رفت به در خانه‌ی معشوقش، او از پشت در پرسید چه کسی هستی؟ گفت: «من».

معشوقش در را به رویش باز نکرد، رفت و یک سال خود را اصلاح کرد تا شایسته‌ی ملاقات شود، سال بعد که آمد، باز معشوق او از پشت در پرسید چه کسی هستی؟ گفت: «تو»
گفت:          

                            اکنون چون منی، ای «من» درآ                                           چون نمی‌گنجد دو «من» در یک سرا

این‌که امروز حتی زن و شوهرها نمی‌توانند در کنار همدیگر باشند چون آن عالمی را که باید داشته باشند گم کرده‌اند و فرهنگ غربی، بشر را بی‌عالم کرده است و به جای نظر به خدا، نظر به منیت‌ها در میان است و شوقِ ارتباط با خدا فعّال و با نشاط نیست تا به راحتی از خطاهای همدیگر بگذرند. در عالَمی که انسان با نور خدا مرتبط شود عبودیت در میان است نه خودبینی و خودپرستی. وقتی توانستیم وارد عالَمی شویم که نه من نظر به خودم داشته باشم و نه شما نظر به خودتان و همه نظر به خدا داشته باشیم یگانگی‌ها به میان می‌آید و این با بندگی خدایی که قلب‌ها متوجه او است محقق می‌شود و نه با بندگی خدایی که فکرها متوجه او می‌باشد.

منبع: خوانده شده از  نسخه پی دی اف کتاب خویشتن پنهان، اصغر طاهر زاده، انتشارات لب المیزان،صفحه56

http://ketabrah.ir/go/b10548/52fd656


free b2evolution skin
8
خرداد

غفلت در کلام امام خمینی ره

غفلت در کلام امام خمینی ره

امام خمینی ره در مورد غفلت بیان عجیبی دارد ، ایشان وی فرماید:
اگر چیزی در نظر انسان قیمت نداشته باشد ، کم کم از نظرش می افتد و آن را فراموش می کند .
ما که در کار دنیایی کمتر فراموشی می گیریم ، چون نفس ما آن را بزرگ می شمارد ودایم متذکر آن است .
مثلا اگر کسی به ما وعده دهد ، فلان روز ، هنگام ظهر ، مبلغ زیادی به شما خواهم داد ، هرگز آن روز و آن وعده را فراموش نمی کنیم .
اکنون این سستی در امور دینی برای چیست ؟ چون ایمان به غیب نداریم و پایه یقین و ایمان سست است .وعده ی خدا و انبیا را با جان و دل قبول نکرده ایم . پس در نظر ما تمام اوضاع الهی و دینی ، پست و سست است و این سستی ، کم کم تغافل می آورد .

منبع: چهل حدیث ،ص495، کانال تلگرامی هاتف ملکوت

 


free b2evolution skin
6
خرداد

خدایی شدن زوجها از نگاه مرحوم دولابی

خدایی شدن زوجها از نگاه مرحوم دولابی
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: تقوا زینت و لباس مومن است.
ببین مومن کیست که لباس او تقواست؛ «وَ لباسُ التَّقوی ذلک خیر».
خیلی لباس دارید.
خدا برای من و شما خیلی لباس آفریده است، در رنگ‌ها و اسم‌های مختلف.
اخلاقیات همه لباس هستند.
لباس خوب با لباس چرک فرق می‌کند.
نیت خوب با نیت بد خیلی فرق می‌کند.
وقتی لباس‌های خوب دارید و شاکر می‌شوید خدا چند برابر می‌کند.
لباس‌های قیمتی زیاد داریم که خدا به ما نشان نداده است.
خدا و ائمه(ع) برای شما لباس‌های خوب زیاد بریده‌اند.
خدا نشان داده است و شما دارید لذّت می‌برید.
آن جا که با خدای خود خلوت کردی لباس تقواست، لباس غفران است، لباس عفو و گذشت است.
لباس رأفت و رحمت نسبت به همسر و فرزندان است.
لباس رأفت و رحمت در زن‌ها بیش‌تر از مردان است.
می‌گویند: مردی که مورد رحمت زنش قرار می‌گیرد عرش خدا را سیر می‌کند و راه برایش باز می‌شود.
یعنی وقتی زنش ترّحم کند و بگوید: این مرد من، هم زحمتکش است و هم اخلاق خوبی دارد و چیزی به من نمی‌گوید و مرتب دور هم بنشینند و از همدیگر تعریف کنند ملکه‌شان می‌شود و راه برایشان باز می‌شود و قافله‌ای خدایی می‌شوند.
اگر بخواهی تشر بزنی و بگویی غیبت است تازه بدتر می‌شود البته اگر نمی‌توانی و به قلب تو سرایت می‌کند؛ مثلا شما هم دشمن آن شخص می‌شوید، نباید گوش داد.
اگر به کسی نمی‌گویی یا فتنه نمی‌کنی یا او را نمی‌شناسی، اشکال ندارد.
دو مرتبه می‌گوید و کار اصلاح می‌شود.
ان شاء الله خدا به همه شما قوّت بدهد که مصیبت دیگران را علاج کنید.
خدا این کار را دوست دارد.
ببینید پیغمبران چقدر زحمت کشیدند؛ با کفّار و اشقیا نشستند تا کلامی را به ما حالی کنند.
شما هم یک مقدار بچشید.
اگر کسی زیر دست شماست و کلامش مطابق قاعده نیست و می‌توانید طاقت بیاورید او را از خود نرانید.
ولی اگر نمی‌توانید احتیاط کنید تا خودتان آلوده نشوید.
من در صورتی می‌توانم کسی را که در حال غرق شدن است نجات دهم که خودم غرق نشوم.
* منبع:
کتاب طوبی محبت – ص 199
مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی

 


free b2evolution skin
26
اردیبهشت

لباس یا سمباده

نمی دانم شما هم جزو آن دسته از آدم هایی هستید که وقتی چشم تان به دوست و فامیل و آشنایانتان می افتد، رادار مخفی تان شروع می کند به چرخیدن و اولین چیزی که بر ذهن و زبان تان جاری می شود عیوب فرد مقابل است یا نه؟

مثلا وقتی یک سیب قرمز خوشرنگ را می بینید آیا رادارتان فقط روی آن لک کوچک متمرکز می شود و تمام وجود سیب را در آن لک کوچک خلاصه می کنید؟ گاهی این خصلت در ما به چشم می آید که وجود کسی را فقط در کاستی هایش خلاصه می کنیم و به خاطر یک لک کوچک، یک سیب قرمز را دور می اندازیم. همچنان که این رفتار در برخی از زوج ها هم دیده می شود. بعضی از ما به جای اینکه عیوب هم را تا حد امکان نادیده بگیریم، عیب را مثل یک بادکنک دست مان می گیریم و تا آنجا که می توانیم زیر جلد عیب می دمیم و آن قدر این بادکنک را فوت می کنیم تا زندگی مان در دست مان کاملا بترکد.


زوج هایی که لباس اند زوج هایی که سمباده

در قرآن حکیم روی این حقیقت انگشت گذاشته شده که: همسران لباس یکدیگرند و یکدیگر را می پوشانند. این کلام وحی، نکات دلنشینی را در زمینه پوشاندن عیوب همسران بازگو می کند، که عمل به آن بسیاری از زندگی ها را دگرگون و شیرین می نماید. از آن جایی که لباس برای پوشاندن عیوب بدن نیز مورد استفاده قرار می گیرد، همسران فهیم در جهت پوشاندن عیوب همسر خود دقت لازم را دارند.هیچ فردی نمی تواند ادعا کند که من یگانه و بدون نقصم. همه ما در عین حال که دارای توانایی و استعداد ویژه ای هستیم، کاستی ها و نقایصی در بسیاری از مهارت های دیگر داریم. برخی از این کاستی ها خود را در زندگی زناشویی نشان می دهد و زن و شوهر متوجه این نقص در همسر خود می شوند.

حال اگرما همین نقیصه را دستاویزی برای خندیدن، مسخره کردن یا گرفتن امتیازی خاص قرار دهیم، یکی از بزرگترین اشتباهات را در زندگی زناشویی خود مرتکب شده ایم. اشتباهی که به قیمت از دست دادن اعتماد و مهر همسر، نسبت به ما تمام می شود. در چنین شرایطی است که همسر ما حاضر نیست تمام رازها و درد دل هایش را با ما در میان بگذارد. چرا که از فاش شدن آن ها از طرف شما پیش دیگران نامطمئن است.

نوعروسی که در پختن غذاهای مختلف مهارت لازم را ندارد، ممکن است در حضور جمع از طرف شوهر مورد تمسخر قرار گیرد. مثلا شوهر بگوید:"ای بابا ما تا وقتی خانه پدری بودیم، می فهمیدیم غذا یعنی چه، حالا شدیم یک پوست و استخوان.” ما باید یاد بگیریم که فرصت بهتر شدن و بهتر عمل کردن را به یکدیگر بدهیم. این بهتر شدن می تواند در رفتار، خصوصیات اخلاقی و عادات یا یادگیری یکسری از هنر و مهارت های زندگی تجلی پیدا کند. همسران موفق همسرانی هستند که نه تنها این فرصت را از طرف مقابلشان سلب نمی کنند، بلکه شرایطی را مهیا می سازند که همسرشان بتواند در آن محیط رشد کند. چرا که معتقدند رشد همسرشان در همه ابعاد و زمینه ها می تواند مایه افتخار و مباهات آن ها نیز باشد. چنین همسرانی مایه آرامش ذهن و روان یکدیگرند. در غیر این صورت مانند سمباده ای می مانند که هر روز روح همسرانشان را سمباده کشیده و خراش می دهند.

منبع: وارث نیوز


free b2evolution skin
17
اردیبهشت

شرم و حیا در کشف الاسرار

 

شرم حصار دين است و مايه ايمان و يقين، و نشان کرم، و خلق در اين مقام بر سه گونه اند: غافلان، عاقلان، عارفان -. غافلان از مردم شرم دارند و ايشان ستمکارانند، عاقلان از فرشتگان شرم دارند ايشان مقتصدانند و عارفان از حق شرم دارند و ايشان سابقانند!


نيز گويند: حيا بر هفت وجه است: نخست حياء جنايت مانند حياء آدم که در زلت افتاد و تاج از وي ربودند و چون متواريان از اين گوشه به آن گوشه مي‏شد و خطاب آمد که اي آدم آيا از ما فرار مي‏کني؟ گفت نه خدايا، از تو شرم دارم! دوم حياء تقصير، چون حيا فرشتگان که گفتند: خدايا ما حق عبادت تو را بجاي نياورديم و مقصريم و شرم داريم سوم حياء اجلال که اسرافيل از عظمت خداوند بالها بهم زد و شرم داشت چهارم حياء کرم چون حياء پيغمبر که وقتي صحابه بر او وارد مي‏شدند نمي خواست بگويد بيرون رويد! و خداوند وحي فرستاد که اصحاب وقتي غذا در خانه تو خوردند از آنجا بيرون روند پنجم حياء حشمت چون حياء علي وقتي که با حضور علي و فاطمه يک نفر صحابي پرسشي مربوط به زناشوئي از پيغمبر کرد! ششم حياء استحقار چون حياء موسي که گفت خدايا من در امر دنيا پرسشي دارم ولي از ذکر آن شرم دارم! هفتم حیا حق تعالی( چنانکه در خبر آمده  که خداوند از بنده ای که دست بسوی او دراز کرده حیا میکند).

منبع: دیده شده از کتاب داستانهای عرفانی محبوبه جامعی ص 97

 


free b2evolution skin
17
اردیبهشت

نقش محبت

حکایت کنند: مردی را زنی بود که یک چشم آن سپید بود و مرد بواسطه زیادی محبت از آن عیب بی خبر! چون محبت کم شد، زن را گفت:این سپیدی چشم کی پدید آمد؟ گفت: آنگاه که محبت من در دل تو کم شد!

منبع: دیده شده از کتاب داستان های عرفانی  نوشته محبوبه جامعی


free b2evolution skin
25
اسفند

باغبان عمرت باش...


آب اگر گذرش به گلها برسد، می‌تواند تبدیل به گلاب شود اما اگر با آلودگی‌ها همراه شد تبدیل به فاضلاب می‌شود. انسان دقیقا ویژگی آب را دارد. کسانی هستند در این عالم که نقش گلها را بازی می‌کنند البته به استثنای کسانی که تظاهر می‌کنند و اگر کسی با این آدم‌های متظاهر به گل بودن نشست و برخواست کند حتما تمام آنچه را هم که دارد از دست می‌دهد. اگر انسان با اولیاء حق عجین بشود، قطعا عطر و بوی آنها را خواهد گرفت. در نگاه قرآن کریم انسان مرغ مهاجری است که روزی از این عالم پر می‌کشد اما متاسفانه از این کوچ و رحلت خود غافل است. بهار عمر انسان خزان هم دارد و همه ما باغبان عمر خود هستیم آه از آن روزی که باد اجل گل رعنای وجود انسان را با خود ببرد. روزگار مانند راهزن عمل می‌کند امروز راه همسایه را می‌بندد و فردا هم نوبت توست.
حجت الاسلام رنجبر؛ / سمت خدا/  94/12/16

 


free b2evolution skin
29
بهمن

هلهله قدسیان...

جوانا ره طاعت امروز گير ، که فردا جواني نيايد ز پيش

ببينيد گلاب همان آبي است که مدتي روي گل نشسته و طعم و رايحه گل پيدا کرده است. لذا هرجا باشد ، بوي گل مي دهد . با استشمام آن ، انسان ياد گل مي افتد . قرآن هم مثل گل است . هر کس با قرآن مانوس باشد ، بعد از مدتي سخن و کلامش رنگ و بوي قرآن مي گيرد . سعدي با قرآن مانوس بوده است . بخاطر همين در جاي جاي بوستانش ، وقتي ابياتش را مرور مي کنيم ، به ياد آياتي از قرآن مي افتيم . نمونه اش هم همين بيت است . قرآن ما را به طاعت الهي دعوت ميکند . اطيعو الله و اطيعو الرسول . سعدي هم همين را مي گويد . سعدي اين راهم اضافه مي کند که فصل طاعت ، جواني است . البته هميشه ميشود اطاعت کرد . مثل ميوه ها است . در همه فصل ها مي توانيم آنرا مصرف کنيم . اما در فصل خودشان ، يک طعم ديگر و آثار و خواص ديگر دارد . بخاطر همين هم مي گويند : ميوه ها را درفصل خودش مصرف کنيد . مثل ازدواج است . د رهر سن و سالي ميشود ازدواج کرد ولي در فصل جواني ، ازدواج معني دارد . در فصل زايش و زندگي معني دارد . در پيري اتفاق نمي افتد و اگر هم بيفتد حالت معجزه دارد .

بهترين فصل طاعت الهي ، جواني است . کساني که در کار گلاب گيري هستند مي گويند : گلها را در همان اول وقت صبح که شکفته ميشود ، بايد چيد . زيرا عطر و رايحه آن بيشتر از بعد ازظهر است . هميشه مي توان گل را چيد ولي بهترين وقتش ، همان اول صبح است . طاعت الهي را هميشه مي توان انجام داد ولي بهترين وقت و فرصتش همان وقتي است که سعدي روي آن تاکيد دارد . البته طاعتي هم اثرگذار است که کامل باشد . بي کم و کاست باشد . وقتي به يک خانمي مي گويند : حجابت را رعايت کن يعني يک تار مو را هم بيرون نينداز . حالا نگويند با يک تارمو آدم به جهنم نمي رود .بله با يک تار مو بيرون انداختن کسي به جهنم نمي رود ولي با اطاعت نکردن به جهنم مي رود . تو اطاعت نکردي . مثل اينکه به شما بگويند : در گاوصندوق را ببند و شما يک سانت در آن را باز بگذاري . شما اطاعت نکرديد . در بازي فوتبال لازم نيست دو دست شما به توپ بخورد تا هند بشود . کافي است نوک انگشت بخورد و هند بشود . قانون الهي هم همانطور است . پس اين طاعتي را که ميگويد ، طاعت صد درصد و بي چون و چراست .

آدم بايد به خدا بگويد : بله و به غير خدا بگويد : نه . وقتي ما اين کار را کرديم با مثبت و منفي توليد نورمي شود . اولين چيزي که به حاجي ميگويند، لبيک است . يعني بله . از اين به بعد فقط به خدا بله بگوييد . اگر انسان فقط به خدا بله بگويد ، شوري در فرشته ها ايجاد ميشود . شما در مراسم عقد و عروسي ديده ايد ، وقتي عروس بله مي گويد ، چه هلهله اي ميشود . انسان هم وقتي به خدا بله مي گويد، يک هلهله اي در بين فرشته ها ايجاد ميشود . به قول حافظ همين که انسان آماده شنيدن مي شود ، قدسيان در آنجا هلهله و شادي مي کنند . اين تمثيل يک حقيقت است .


منبع: سخنرانی حجه الاسلام رنجبر


free b2evolution skin