26
اردیبهشت

راه توسعه و پیشرفت چیست؟

راه پیشرفت چیست

هر چند در پاسخ به این پرسش، بسیار گفته اند اما به نظر می رسد، هر پاسخی، بدون مؤلفه های زیر ابتر خواهد بود.
آنچه می خوانید، لوازم اساسی توسعه فردی و پیشرفت عمومی اند که اگر ایران را دوست داریم و خواهان پیشرفت میهن مان هستیم و در عین حال، به توسعه فردی هم می اندیشیم، می بایست به این مقتضیات پایبند باشیم و در ترویج آن بکوشیم:

وطن دوستی

هیچ ملتی به پیشرفت نرسیده است مگر آن که وطن دوستی جزو خصایص اش بوده باشد. دغدغه وطن نداشتن عامل بنیادین عقب ماندگی ملت هاست.
مهم بودن آینده ایران، باید به بخشی از سپهر فکری مان بدل شود. به افتخارات کشور بالیدن و از کاستی هایش شرمگین و غمگین بودن، از مشخصه های فکری وطن دوستی و انجام درست وظایف به عنوان اقدام برای وطن، علامت عملی میهن دوستی است.

دوست داشتن آدم ها

نمی شود به عنوان موجودی اجتماعی، تمام عمر را در میان آدم ها سپری کرد ولی در تمام زندگی نسبت به آنها بی مهر بود. دوست داشتن همدیگر، شیرازه زندگی اجتماعی است.
کارگری که مردم را دوست دارد، پیچ محصول را خوب سفت می کند، کارمند مردم دوست، اگر میسر باشد، کار ارباب رجوع را به فردا موکول نمی کند، روزنامه نگار مردم دوست، دروغ نمی نویسد، راننده مردم دوست، به خودرویی که می خواهد دور بزند، راه می دهد و … .

دوری از مطلق انگاری

مطلق انگاری دانسته ها، در دنیایی که برخی فیلسوفان، حتی ریاضیات را نیز غیرمطلق می دانند، بزرگ ترین آفت بشریت است. تردید در آنچه می دانیم، گام نخست پیشرفت فردی و اجتماعی است. “یقین پیش از تردید"، به هیچ کار نمی آید.

کتاب خوانی

اگر بخواهیم تنها یک فرق عمده بین کشورهای پیشرفته و توسعه نیافته را نام ببریم، می توانیم بگوییم مردم کشورهای گروه اول، مدام کتاب می خوانند و مردمان جهان سوم با کتاب بیگانه اند.

ادامه »


free b2evolution skin
26
اردیبهشت

اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از اسراف

اقتصاد مقاومتی و راهکارهااین مستند خیلی روشن از قرآن داره، جاهای مختلف روایات بسیار زیاد داره و میشه به اینها استناد کرد و جمع کرد و مطرح کرد وضرورت آن را بیان کرد.
هم بحث های منطقی و استدلالی داره و هم بحث های روایی و حدیثی و هم ریشه اصلی و مستقیم از قرآن داره. اصلاح الگوی مصرف یکی دیگر از مطالب مهم است. خیلی از مصائبی که امروز بشر گرفتار آن است در محیط زیست به خاطر افراط درمصرف می باشد . اگر ما متعادل از ذخایر و خزائن الهی که در اختیار ما قرار داده شده استفاده کنیم طبیعت هم توازن خودش را حفظ می کند و به اصطلاح عنصری که ما بهره برداری می کنیم ،جایگزین و مرتب می شود و ما باز هم میتوانیم بهره برداری کنیم. اما آن چیزی که امروز محیط زیست را بهم زده، بشر را اساسا در معرض نابودی کامل قرار داده و همه حیات با خطر آن تهدید می شود در روی زمین این اسراف میباشند، بیش از اندازه مصرف کردن و یا تبذیر و ریخت و پاش این هم دیگر توضیح نمی خواهد.

ادامه »


free b2evolution skin
26
اردیبهشت

غیرت ایرانی،کالای ایرانی

اقتصادمقاومتی_ کالای ایرانی

آیا فقط آنهایی که به جنگ رفتند، با غیرت بودند؟ آیا فقط غیرت داشتن فقط برای ناموس یا برای ستیز با دشمن است؟آیا دفاع از اقتدار، شرف، پیشرفت و عزت ایران اسلامی نیازمند باور و غیرت نیست؟ آیا شرف ایرانی اجازه می دهد چرخ کارخانه ای نچرخد، کارگری از کار بیکار شود و خانواده ای به بحران بیفتد؟ آیا با هر خرید کالای خارجی، به قدرتمند کردن استکبار و استبداد کمک نکرده ایم؟ آیا عبادت کردن فقط در نماز و روزه و حج است؟ آیا اطاعت از رهبر جامعه، وظیفه هر انسان ولایت مدار یا حتی میهن دوستی نیست؟ آیا توصیه جدی و مستمر رهبر با حکم صریحشان خیلی تفاوت میکند؟ آیا رهبری درباره خرید کالای داخلی سفارش نکردند؟آیا عقل و منطق و انصاف، به خرید کالاهای داخلی حکم نمی کند؟ حالا پاسخ هایی را که دادیم با واقعیت های موجود زندگی مان مقایسه کنیم. به نظر شما ما آدم های باغیرت، عاقل و ولایت مداری هستیم؟


free b2evolution skin
12
اردیبهشت

پاسخ کوبنده به شبهه اسراف1!!!

دیده شده که برخی از دوستان عزیز، در شیوه و مقدار مصرف ما ایرانی ها شبهه کرده اند، طوری که آدم گمان می بردالان است که به خاک سیاه بنشینیم، اما ما در همین جا و با صراحت می گوییم که اصلا از این حرف ها نیست و این ها همه حرف دیگران است و لا غیر. آن چه دراین پست و پست های آینده می آید پاسخ مستند و مستدل به این شبهات است تا آنها باشند دیگر ایجاد شبهه نکنند!

ساعات کاری                         

کم کاری و اقتصاد ایران



 اگرهمان آدم منصف برود و تحقیق کند می فهمد که همین اصطلاح ساعت کم کاری را هم خود اجانب انداختند در دهان ما، ما کم کار می کنیم اما خوب کار می کنیم. آن قدر که نیم ساعت ما برابر با هشت ساعت آن هاست. والا این کشور نابود میشد میرفت. غیر از این که ما مثل ان ها آدم آهنی که نیستیم. ما خون داریم و اتفاقا خونمان هم گرم هست! این خونگرمی باعث می شود که برای از تن در کردن رخوتی که در کار است کمی با دوستان بنشینیم و از هر دری سخنی بگوییم. این طور، بار ارتباطیمان هم بیشتر می شود. نکته ها هم در این بحث ها یاد میگیریم. اصلا غربی ها که مثلا ساعات کاری مفیدشان زیاد است کجای دنیا را گرفتند؟ همش کار…کار… کار… ولی ما، هم کارمان را داریم هم تفریحمان، هم گعده مان. پول مشاور و راهنما و …را هم جلو می افتیم.



منبع: دیده شده در مجله خوبان، شماره 77، ص36

 


free b2evolution skin
2
اردیبهشت

اقتصاد مقاومتی، اقتصاد ریاضتی

اقتصاد مقاومتی


free b2evolution skin
2
اسفند

دلتنگی انگلیسی ها در کلام رهبری...


رهبر انقلاب:

رادیوی انگلیسی دارد به مردم تهران دستورالعمل میدهد به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید! معنای این چیست؟ انگلیسی‌ها دلشان تنگ شده برای دخالت کردن در ایران. یک روزی بود که پادشاه کشور وقتی میخواست تصمیم مهمّی بگیرد، سفیر انگلیس را صدا میکرد و از او میپرسید که این کار را بکنم یا نکنم. انگلیس‌ها یک روزی این‌جور در امور کشور دخالت میکردند؛ بعد هم آمریکایی‌ها، یک مدّتی هم هر دو؛ امروز این دستها قطع شده است؛ امروز جلوی این دخالتها گرفته شده است به برکت انقلاب، به برکت بیداری مردم؛ دلشان تنگ شده، حالا از راه رادیو به مردم دارند دستور میدهند به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید. اینکه ما عرض میکنیم در انتخابات، مردم با بصیرت، با آگاهی، با دانایی وارد بشوند، به‌خاطر این است؛ بدانند دشمن چه میخواهد؛ وقتی شما دانستی دشمن چه میخواهد، عکس او عمل میکنی؛ معلوم است. ٩٤/١١/٢٨

The English media are instructing the people of Tehran to vote and not to vote for such and such individuals. What does this mean? The English miss interfering in the affairs of Iran. There was one day when the country’s king used to call for the ambassador of England when he wanted to make an important decision. He used to ask him to do or not to do such and such a thing. One day, it was the English who interfered in the affairs of the country, one day it was the Americans and one day, it was both of them. Today, their hands have been cut off. Today, these interferences have been prevented thanks to the Revolution and the people’s awakening. They miss this. Now, through their media, they are ordering the people to vote and not to vote for such and such individuals. This is why I say that the people should enter into elections with insight, with wisdom and with intelligence. They should know what the enemy wants. When you know what the enemy wants, you will act in the opposite manner. This is clear. ~Ayatollah Khamenei, 17/02/2016


free b2evolution skin
30
بهمن

انتخابات94 در یک پاراگراف..

در آستانه  ۷ اسفند قرار داریم……

رای دادن ما به دو دلیل است، ابتدا اینکه وظیفه شرعی ماست که از نظام اسلامی حمایت خودمان را با حضور حداکثری اعلام کنیم و دلیل دوم نیز عقلی است؛ چرا که وقتی ساز و کاری برای تعیین سرنوشت یک ملت تعیین می شود از آن استفاده نکنیم و در این عرصه مهم که فرصت بزرگی برای افزایش وحدت و ناامید کردن دشمن است، حضور نداشته باشیم.حق نداریم در آینده انتظاری یا اعتراضی داشته باشیم .

پس از بررسی چرایی رای دادن نوبت به ویژگی های یک نماینده مطلوب میرسد یک نماینده مطلوب باید تقوای فردی و اجتماعی داشته باشد، تقوای فردی شخص را به رعایت عدالت و صداقت در خدمت به مردم وا می دارد و او را از تقدم دادن خواسته های شخصی و حزبی بر منافع عمومی دور می کند، تقوای اجتماعی را نیز من در تخصص فرد می بینم، اینکه وابسته به کانون‌های قدرت و ثروت نباشد و در تبلیغات خود هزینه های آنچنانی نکند؛ چرا که این کانونها پس از نمایندگی سراغ شخص می آیند و سهم خواهی می کنند.
یک انتخاب خوب نه تنها یک دوره بلکه سالهای سال سرنوشت کشور وابسته به تصمیمات او می شود،پس نامزد مطلوب باید در رفتار و گفتار حافظ انقلاب باشد، متخصص باشد، اهل عمل، ولایت پذیر، دارای روحیه جهادی و آرمانخواهی باشد و از بیان شعارها و مطالبات انقلابی خجالت نکشد، اینها را می توان از پیشینه فرد و مسئولیت هایی که داشته بررسی کرد و اگر برایمان مقدور نبود به افراد مومن، آگاه و مطمئن مراجعه کنیم.

در انتها این نکته را یاد آوری کنم که با رای دادن به اشخاصی که توانمندی آن ها شاخصه اصلی آن هاست و نه صرفا رای دادن به احزاب چپ و راست که از غرب و شرق دستور میگیرند سعی کنیم مجلسی درست کنیم که رنگ جناحی و حزبی به خود نگرفته باشد…..

این بزرگترین حرف مردم میتواند باشد به همه آن هایی که نظام داخلی را ارث و میراث یکی دو نفر میدانند و از به وجود آمدن شبکه خویشاوندی در تمام سطوح نظام دفاع میکنند. پس با شرکت در انتخابات و رای دادن به افراد بر اساس شایستگی و توانایی فردیشان و رای ندادن به جناح خاصی به دنیا نشان میدهیم که حتی اگر توپ و میدان در اختیار ما نباشد هم میتوانیم از حریف ببریم.


free b2evolution skin
19
بهمن

انقلاب در آیینه نسل چهارم

پیوند: http://nojavan.khamenei.ir

درست است که می‌گویند «تن آدمی شریفست به جان آدمیت» اما برخی مواقع برخی آدم‌ها مهم‌‌تر و گرامی‌تر هم می‌شوند. آدم‌ها مهم می‌شوند چون چشم‌هایی به آن‌ها دوخته می‌شود نه بخاطر بعد که آن لحظه تمام شد؛ تو می‌مانی و خاطرات آن مواقع و قضاوتی که به‌جا می‌ماند.مهم می‌شوی؛ از تو چشم بر نمی‌دارند؛ چون آرزویشان هستی. معنی حیات ابدی می‌دهی. راه بی‌مرگی امتداد در فرزندان است. شاید از همین‌رو است که قرآن به دشمن و جسارت‌کننده به پیامبر(ص) می‌فرماید “هو الابتر". یعنی بدون نسل و امتداد.

در یک سپاه، تا زمانی که پرچم برافراشته باشد سپاه زنده است. به همین دلیل است که دشمن تلاش می‌کند تا پرچمدار سپاه را بزند و فرماندهان٬ قوی‌ترین و بهترین رزمندگانشان را در سمت پرچمداری قرار می‌دهند. یک جامعه زنده نیز؛ زنده است چون پرچم ارزش‌ها بین نسل‌هایش دست به دست می‌شود.

نسل‌ها به دلیل تغییر ابزارها و شرایط و تجربیات جدید زندگی، با یکدیگر متفاوتند. این تفاوت خود عامل پیشرفت و سرعت‌گرفتن جامعه است. البته گاهی هم این تفاوت به شکاف نسلی منجر می‌شود. یعنی ارزش‌های نسل قبلی برای نسل بعدی بی‌معنا می‌شود. درست مثل انقلاب فرانسه که نسل بعد از انقلاب‌کنندگان هیچ نسبتی بین خود و ارزش‌های نسل قبلی تعریف نکردند و انقلاب فرانسه بلافاصله در همان نسل اولش پایان یافت.

ادامه »


free b2evolution skin
11
بهمن

رنگ باختگی وجدان کاری

فضیلت فراموش شده

متاسفانه این روزها وجدان کاری در جامعه خیلی کمرنگ شده است سستی و ضعف در وجدان و فرهنگ کار، به عنوان معضلی جدی درجامعه اسلامی مورد توجه قرار گرفته است همین رنگ باختگی وجدان کاری ما را برآن داشت که در این زمینه مطالعه کوتاهی داشته باشیم.
اگر آدمي از داشتن قلب سليم بي‌بهره باشد بطور قطع چنين انساني از وجدان نيز بي‌بهره است. پس براي بدست آوردن وجدان لازم است قلب را سالم و صحيح نگه داشت والا تلاش بيهوده خواهد شد .اما آنچه در اينجا مهم است اينكه چه ارتباطي بين وجدان و كار وجود دارد و منظور از وجدان كاري چيست؟

در ديدگاه اسلام خداوند ناظر هميشگي و تمام اعمال آدميان است حالا اگر انسان بتواند حضور خدا را درك و وجدان كند قطعاً چنين شخصي احتياج زيادي به پاسبانهاي بشري نخواهد داشت. اما بايد توجه داشت كه چنين نگرش ما را از پروردن آدميان حتي آنهايي كه حضور خدا را درك نمي‌كنند بازدارد لذا اين نظريه مبنا را كار و وجدان قرار مي‌دهد و تمام آدميان را مورد خطاب قرار مي‌دهد.

پس بايد آدميان را با وجدان آشنا كرد تا در جاهايي كه ناظران بشري وجود ندارد ناظر دروني او را بپايد. ناگفته پيداست كه اگر انساني كار خود را با راهنمايي وجدان انجام ندهد قطعاً ناظران بشري هم بطور كامل توانايي واداشتن چنين شخصي به كار را نخواهد داشت.

پس بين وجدان و كار ارتباط تنگاتنگي وجود دارد و اگر در جامعه‌اي آدميان اين ارتباط را مدنظر قرار ندهند قطعاً كارها بصورت ناقص انجام خواهد پذيرفت اگر بگوييم كه در شرايطي ممكن است هيچ كاري هم انجام نپذيرد.

وجدانِ کاري ، جزئي از فرهنگ عمومي است که بسيار پسنديده است. وجدانِ کاري، يعني افراد يک جامعه، خود را در قبالِ آن کاري که پذيرفته اند متعّهد بدانند و نوعي احساس وجدان نسبت به آن داشته باشند و سرِهم بندي و رفع تکليف نکنند و آن کار را به صورت کامل انجام دهند.

 با توجه به آنچه گفته شد مي‌توان از وجدان كاري تعريفي را ارائه كرد:‌

«وجدان کاری بازگوکنندة انگیزة درونی است که هر فرد با توجه به آن و با شناخت کامل به وظایف محوله، درصدد انجام بهینة کار خویش برمی‌آید. بنابراین، ملکه‌ای که بر طبق آن کاری بدون احتیاج به محرک‌های خارجی، با دقت و کامل انجام گیرد، برخاسته از وجدان کاری به شمار می‌آید. به‌طور خلاصه می‌توان گفت وجدان کاری برابر است با حالت ثابت درونی که فرد را به انجام درست دقیق کار، با میل و رغبت و اشتیاق ترغیب می‌کند».1

ادامه »


free b2evolution skin
10
بهمن

کم رنگ شدن احترام به اساتید و ریشه های آن

 

احترام به استاد

حضرت علامه ذوالفنون حسن زاده آملی - حفظه الله تعالی - می فرمایند :

“بنده حریم اساتیدم را بسیار حفظ می کردم در حضور آنها به دیوار تکیه نمی دادم چهار زانو نمی نشستم هنگام سؤال حرف ها را زیاد تکرار نمی کردم با آنها به چون و چرا نمی پرداختم این همه به خاطر آن بود که مبادا سبب رنجش آنها فراهم آید و دلگیر شوند .

همچنین ایشان فرمودند : من یک وقتی در محضر حضرت استاد الهی قمشه ای - رضوان الله تعالی علیه – بودم ایشان چهار زانو نشسته بود و پای راستشان از زیر عبا بیرون بود من که پهلوی ایشان نشسته بودم خم شدم و کف پای ایشان را بوسیدم . ایشان به من فرمودند:  چرا این کار را کردی ؟ بنده عرض کردم : من لیاقت ندارم که دست شمارا ببوسم ، همین که پای شما را ببوسم برای بنده خیلی مایه مباهات است.” منظومة معرفت، ص 40.

در لغت نامه دهخدا واژه »احترام« به معناى حرمت داشتن، بزرگ داشتن، بزرگ داشت و پاسداشت آمده است و براى »حرمت« نيز معناى منزلت، قدر، بزرگى، مرتبت و عظمت بيان شده است. بدين ترتيب، مى توان احترام گذاشتن را به معنى بزرگ داشتن، قدر و منزلت و مرتبت و عظمت قائل شدن و پاس داشتن دانست.

با نگاه به فرهنگ هاى گوناگون درمى يابيم كه ديدگاه هر فرد درباره جهان و هستى و اعتبارى كه براى هر چيزى قائل است ؛ سبب احترام او به برخى براى امور و بى توجهى او به ديگر امور مى شود. همچنين با توجه به فرهنگ ايرانى - اسلامى درمى يابيم كه ارزش علم و معلم در اين فرهنگ بسيار بالاست. اسلام احترام گذاشتن به معلم را حق او مى داند و توصيه مى كند، حتى اگر امير باشيم، به احترام او از جاى برخيزيم و او را بزرگ بشماريم.

امام علی - علیه السّلام -  در این باره فرمودند: اِنَّ من حقِّ العالِمِ أن لا تُكِثرَ علیهِ بِالسْؤال و لا تُعَنّتِه فی الجوابِ و أن لا تُلِحَّ علیهِ اذا كسلَ … «جامع البیان العلم، ج 1، ص 129»

امام علی - علیه السّلام - فرمودند: ازحقوق عالم آن است كه او را سؤال پیچ نكنی و او را در پاسخ دادن به زحمت نیندازی و چون خسته شد به او اصرار نكنی … و رازش را فاش نسازی و نزد كسی از او غیبت نكنی و به دنبال لغزش و عیب او نباشی، اگر لغزید عذرش را بپذیری و بر توست كه به خاطر خدا او را بزرگ بشماری و تعظیم كنی تا وقتی كه امر الهی را پاس می‌دارد، جلوتر از وی ننشینی و اگر حاجتی دارد، برای خدمتش از دیگران پیشی بگیری.

علت توجه بيش از اندازه اسلام به احترام و تكريم معلم، ارزش و اعتبارى است كه براى علم و فوايد آن قائل است.

متأسفانه ارزش و جايگاه علم، عالم و معلم در هيچ نظام آموزشى، به دانش آموزان تعليم داده نمى شود. روشن است كه اگر دانش آموزان با فلسفه احترام به معلم و تكريم او آشنايى داشته و از دلايل آن آگاه باشند، با رغبت و تمايل بيشترى به اين امر مى پردازند، ولى متأسفانه در هيچ دوره آموزشى، مقام معلم و اهميت و اعتبار وى به خوبى و از راه علمى، همراه با فلسفه و بايدها و نبايدهاى آن براى دانش آموزان تشريح نشده است تا آنان با پى بردن به اهميت و اعتبار معلم در احترام و تكريم او بكوشند. افزون بر اين، از آنجا كه به علت سياست هاى اشتباه و نادرست فرهنگى، سياسى و اقتصادى، امروزه ارزش پول و ثروت از علم و دانش بيشتر شده است، دانش آموزان گرايش چندانى به علم و دانش و صاحبان آن ندارند.

سؤالى كه در اينجا مطرح است، اين است كه به رغم ارزش و اعتبارى كه اسلام براى معلم قائل شده است،دلايل كم رنگ شدن احترام به اساتيد و معلمان و ريشه هاى اين امر را بايد در كجا جست و جو كرد؟

ادامه »


free b2evolution skin