طبق حدیثی که در پست قبلی مطرح شد مبنی بر ترسو بودن زن مسئله جبن نيز آنجا ناظر به مسئله عفاف زن است نه مسئله جبن و شجاعت مطلقا . شجاعت به عنوان خلق روحى كه به اصطلاح معروف يعنى قوت قلب داشتن و نترس بودن و خود را نباختن در مقابل ديگران، براى مرد ممدوح است، براى زن هم ممدوح است. هيچ وقت اسلام نمى گويد كه مرد خوب است شجاع و قوى القلب باشد ولى زن خوب است ترسو باشد. به چه دليل ؟ به دليل اينكه اولا آنچه ما درباب مدح شجاعت و مذمت جبن داريم - كه زياد است - اختصاص به زن و مرد ندارد، هم در مورد مرد است و هم در مورد زن، و ثانيا سيره زنان مسلمين اين است كه هميشه شجاع بوده اند، يعنى زنان شجاع مسلمين مورد تمجيد و تبجيل قرار گرفته اند، چون (( شجاعت )) يعنى نترس بودن و باك نداشتن و اينكه انسان در مقابل خطر كه قرار مى گيرد فكر جان يا مال، او را نترساند و عقب نشينى نكند، فداكار باشد، حاضر باشد از جانش، از مالش و از حيثيتش بگذرد و در مقابل دشمن بايستد .
آن چيزى كه براى زن گفته اند نسبت به آن بايد جبان باشد يعنى عملش جبانانه و محتاطانه باشد، در مورد ترس از جان يا ترس از مال و ثروت نيست،در مورد ترس از عفاف است. آدم شجاع نمى ترسد، مى گويد مى روم، حداكثر كشته مى شوم، كشته هم شدم با افتخار است. زن در مورد كشته شدن همين جور بايد باشد، ولى در موردى كه عفتش در مقام خطر هست يعنى خطر اين است كه عفتش لكه دار بشود، جاى شجاعت نيست , چون شجاعت يعنى فداكارى [،و اگر در اينجا شجاعت به خرج بدهد، يعنى] مى روم بگذار عفتم از بين برود. نه، عفت يك امر شخصى نيست كه به تو بگويند از آن بگذر تا از يك (( خودى )) گذشته باشى. عفت يك امرى است كه تو امانتدار آن هستى. گذشته از عفت،مثل اين است كه فردى كه امين يك شى ء گرانبهايى هست و وظيفه اش اين است كه آن شى گرانبها را به مقصد برساند، در بين راه شجاعتش گل بكند، بجاى اينكه همه كوشش او صرف اين باشد كه شى ء گرانبها را به مقصد برساند، آن را در معرض خطر قرار بدهد .
زن به عنوان يك صاحب عفت , حامل يك امانت بزرگ انسانى است , نه داراى يك امر شخصى كه اگر از آن بگذرد از شخص خودش گذشته , اگر بگذرد به يك امانت انسانى خيانت كرده است .
اين حديث هم كه فقط زن را توصيه مى كند كه رفتارش جبانانه باشد، نمى گويد زن در مقابل زن، زن در مقابل شوهر، زن در مقابل محرم خودش، و زن در مقابل غير مسئله عفت، بلكه مى گويد زن در مقابل مرد بيگانه و در مسئله خاص مربوط به عفت . براى يك زن اين شجاعت نيست كه بگويد : من تنها مى روم ميان خيلى از مردها، هيچ طور هم نمى شود، من شجاع هستم و نمى ترسم. شجاع آن است كه در جاى فداكارى نترسد، يعنى اگر امانت را از او گرفتند بگويد فداكارى كردم، ولى اگر عفت را از تو گرفتند فداكارى نكرده اى،به امانت خيانت كرده اى .
بنابراين مسئله جبن در اينجا كه اميرالمؤمنين توصيه مى كند كه زن بايد محتاط باشد، يعنى رفتارش بايد جبانانه باشد،آن هم نه در مطلق مسائل،نه در مورد خطر جان، نه در مورد خطر مال، نه در مورد خطر حيثيت اجتماعى، بلكه در موردى كه عفت در معرض خطر قرار مى گيرد. اين، توصيه به احتياط كارى زن است .
حضرت زينب سلام الله علیها يك نمونه بسيار عالى اسلامى است و در تاريخ اسلام داستان او به عنوان يك نمونه كامل هميشه نقل شده است لذا اگر براى زن (( جبن )) به معناى يك خوى و خلق اخلاقى خوب بود، حضرت زينب مى بايست از همه زنهاى ديگر ترسوتر و بى شخصيت تر باشد و به اصطلاح معروف سرش از لاك خودش بيرون نيايد . مگر دم دروازه كوفه كسى زينب را مجبور كرده بود كه بيايد سخنرانى بكند ؟ مگر سخنرانى قابل اجبار است ؟ ! يا در مجلس ابن زياد مگر كسى زينب را مجبور كرده بود كه آنچنان در مقابل ابن زياد بايستد - و حتى به او ناسزا بگويد - كه واقعا خطر كشته شدن خودش و كسانش وجود داشت ؟ ! و بالاتر از اين , در مجلس يزيد است با آن طنطنه و دبدبه كه خيلى با مجلس ابن زياد فرق مى كرد , چون اولا ابن زياد حاكم بود و يزيد خليفه , و ثانيا ابن زياد در كوفه بود و يزيد در شام , و شام به اعتبار اينكه مجاور با بيزانس ( قسطنطنيه آن وقت ) بود , معاويه به بهانه اينكه ما بايد شوكت ظاهرى اسلام را حفظ كنيم، دستگاه شام را دستگاه قيصرى و كسرائى و سلطنتى كرده بود كه تواريخ هم نوشته اند يك كاخهاى تو درتو با درهاى تو درتو و فراشها بوده است كه از اين در بايد داخل آن در شد , از آن در داخل آن در … يك بارگاه بسيار عظيم،كرسيهاى زرين آنجا نهاده اند، سفرا و امرا آنجا نشسته اند، يك مجلس فوق العاده با ابهتى . ولى اين زن اصلا اينها را به چيزى نمى گيرد، به يزيد مى گويد : تو حقيرتر و كوچكتر از اين هستى كه من تو را مخاطب خودم قرار بدهم، تو ارزش اينكه من تو را مخاطب خودم قرار بدهم را نيز ندارى.
آيا يك زن ترسو مى تواند اين كار را بكند ؟ نه . در آنجا حداكثر اين بود كه جان زينب در خطر بود. در خطر باشد. از دادن جان كه نمى ترسيد. عزت و شرفش در خطر نبود، برعكس بر عزت و شرفش با اين شجاعت افزوده مى شد .
پس اين تفاوت مربوط به يك وضع خاصى است كه زن دارد و تازه اين تفاوت در رفتار است نه در اخلاق و شخصيت. از نظر شخصيت اخلاقى هيچ فرقى بين زن و مرد نيست، و مى دانيم كه مرد هم اگر در يك شرايطى امانتدار اجتماع باشد، آنجا كه مى خواهد امانت را حفظ كند،ديگر جاى بخشندگى و شجاعت نيست، جاى عمل متواضعانه نيست،آنجا كه امانتدار است جاى عمل متكبرانه و محتاطانه و ممسكانه است.
منبع: خلاصه ای از صفحات 124-114 کتاب تعلیم تربیت در اسلام، استاد مرتضی مطهری،انتشارات صدرا، چاپ76
]]>
زن زندگی آزادی برای ما، جنبشهای خویشتنداری (tlw) برای دختران آمریکا
]]>
2ـ دشمن بیرونی
دشمن بیرونی دشمنی است که دشمنی خود را اظهار میکند. این دشمن، بسیار ضعیف است زیرا شناسایی او آسان است. البته هیچگاه نباید دشمن را کوچک شمرد و از او غفلت نمود؛ بلکه همواره باید آماده بود؛ زیرا دشمن همیشه در کمین است و هیچ گاه نمیخوابد.
دشمنان بیرونی از منظر قرآن:
۱) کافران:
«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ اَوْلِیَاء تُلْقُونَ اِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَاِیَّاکُمْ اَن تُوْمِنُوا بِاللَّهِ. . . » (ممتحنه/۱)ای ایمان آورندگان! دشمن من و دشمن خود را دوست خود نگیرید، شما به آنها اظهار دوستی میکنید در حالیکه آنها به حقیقتی که برایتان آمده کافر شدهاند و پیامبر و شما را به دلیل ایمان به خدا از شهر بیرون میکنند… .
۲) منافقان:
«وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ». (منافقون/۴)
چون منافقان را ببینی، هیکلهایشان تو را به تعجّب وامیدارد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرامیدهی، گویی آنان چوبهای خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شدهاند؛ هر فریادی را به زیان خویش میپندارند، خودشان دشمناند، از آنان بر حذر باش، خدا بکشدشان! تا کی از حقیقت انحراف یافتهاند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: من از منافق بر امتم هراس دارم، چرا که از زبانش علم میریزد اما در دلش جهل و کفر است. سخنانی میگوید که برای شما دلپذیر است اما در پنهان کارهایی زشت انجام میدهد
3) مرجفان و مجرمان:
«لَئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا». (احزاب/ ۶۰)
اگر منافقان و افراد مجرمی که در دلهایشان مرض است و شایعهپراکنان مدینه دست از کارهای زشت خویش برندارند، تو را سخت بر آنان مسلّط میکنیم پس جز مدت کوتاهی نمیتوانند در همسایگی تو در شهر بمانند.
4)دوستان دشمن:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ . . .؛ ای مؤمنان از یهودیان و مسیحیان کسی را دوست صمیمی خود قرار ندهید که برخی از آنان اولیاء برخی دیگر هستند و هرکس سرپرستی یا دوستی آنها را بپذیرد از آنان خواهد بود». (مائده/۵۱)
در این راستا وظیفهی مسلمانان آن است که اولاً از دشمنان دین خدا برحذر باشند و با آنان دوستی نکنند و ثانیاً به دوستان دشمن دین خدا اعتماد نکنند. چون آنها افرادی هستند که با ارتباط خود با دشمنان خدا زمینهی انحراف افکار و جاسوسی از مسلمانان را ایجاد میکنند.
5) مسلمانان متجاوز:
«وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا…» (حجرات ۹)
اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر جنگیدند میان آن دو را صلح دهید و اگر یکی از آن دو بر دیگری تعدی کرد با او بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد. اگر بازگشت میان آن دو به عدالت سازش دهید… .
۶) محاربان (اغتشاشگران - آشوبگران):
«إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (مائده/ ۳۳)
همانا جزای کسانی که با خدا و رسولش میجنگد و در زمین به فساد میکوشند جز این نیست که یا کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت بریده شود و از آن دیار تبعید گردند. این رسوایی آنان در دنیاست و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت.
]]>
آینهها سه نوعاند:
«ساده» که تصویر هر چیز را همان گونه که هست نشان میدهد؛ «محدب» یا «کوژ» که تصویر راکوچک و «مقعر» یا«کاو» که تصویر را بزرگ نشان میدهد.
عقل، آینه سادهای است و هر چیز را همان گونه که هست نشان میدهد. اما نفس انسان، آینهای است که در آنِ واحد هم مقعر و هم محدب است؛ آنچه را خود میپسندد، بزرگ جلوه میدهد و آنچه را نمیپسندد، کوچک نمایش میدهد.
از تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
]]>سید بن طاووس (اعلی الله مقامه) در کتاب شریف “اقبال الاعمال” صفحه ۴۶۴ از حضرت امام رضا (ع) روایت کرده است که حضرت فرمودند:
هنگامی که قیامت فرا می رسد، چهار روز با فخر و مباهات بر خداوند وارد می شوند همانند ورود عروس در شب زفاف بر شوهر. از حضرت سوال شد: آن چهار روز کدامند حضرت فرمودند: روز قربان، روز فطر، روز جمعه و روز غدیر و بدرستیکه روز غدیر در بین آنها مانند ماه است در بین ستارگان و آن روزی است که حضرت ابراهیم خلیل از آتش نجات یافت و به شکرانه اش آن روز را روزه گرفت. و آن روزی است که خداوند در آن روز، دین را کامل کرد و این کامل کردن به سبب نصب کردن امیرالمومنین به عنوان شاخص توسط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است و فضیلت و جلوهای نور آن حضرت را آشکار نمود و آن روز را روزه گرفت. و بدرستیکه آن روز، روز کمال است و روز به خاک مالیدن بینی شیطان و قبولی اعمال شیعیان و دوستان آل محمد صلوات الله علیهم. و روزی است که خداوند به اعمال مخالفین نظر می کند و آن را نابود می گرداند و این قول خداوند است «فجعلناه هباءً منثورا» فرقان آیه ۲۳
روز غدیر روزی است که جبرئیل (ع) امر کند منبری از کرامت الهی در مقابل بیت المعمور (کعبه) نصب شود و در حالی که ملائکه آسمانها اطراف او گرد آمده و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را ستایش می کنند بر منبر رفته و برای شیعیان امیرالمومنین و ائمه (علیهم السلام) و دوستان آنان از فرزندان آدم طلب آمرزش می کند.
و غدیر روزی است که خداوند متعال به ملائکه خود امر می کند قلم نگارش اعمال از محبین اهل بیت (علیهم السلام) و شیعیانش به مدت سه روز، از روز غدیر برداشته شود. و خداوند امر می کند که خطاهای محبین و شیعیان نوشته نشود به برکت کرامت محمد و علی و ائمه معصومین (علیهم السلام). و غدیر روزی است که خداوند مخصوص محمد و آل محمد و صاحبان رحمت (محبین و شیعیان) قرار داده است. و غدیر روزی است که خداوند متعال در حق بنده مومنش وسعت می بخشد در همه انواع رزق برای خانواده و خودش و برادرانش (دینی و نسبی). و آزاد می کند آن ها را از آتش. و غدیر روزی است که خداوند قرار داده است در آن روز سعی شیعیان را مشکور و گناهشان را مغفور و عملشان را مقبول.
]]>
رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.
همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.
]]>در جایی كه امام زمان (عج)حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به عنوان الگوی خویش مطرح میفرماید، تكلیف امثال ما در لزوم الگوگیری از آن وجود نورانی مشخص است.
از این رو ابتدا باید ملاحظه كرد این اولین و تنهاترین مدافع ولایت و امامت دارای چه منزلتی است و سیرهی عملی آن بزرگوار در مواجهه با حوادث روزگار و مسائل زندگی چه بوده است؛ تا بتوان از آن حضرت در زندگی فردی و اجتماعی خود الگو گرفت.
فضائل…
رابطهی حضرت فاطمه (س)با امام زمانش:
1. معرفت به مقام امامت:
حضرت علی علیه سلام امام زمان حضرت فاطمه سلام الله علیها بوده است؛ از این رو حضرت فاطمه سلام الله علیها در معرفی علی علیه سلام به كسی كه زبان سرزنش به علی علیه السلام گشوده بود، فرمودند:
«… او امام ربانی و الهی، مركز توجه همه عارفان و خداپرستان، فرزندی از خاندان پاكان، گوینده بحق، جایگاه اصلی محور امامت و… است».[1]
«پدران این امت، محمد (ص) و علی علیه سلام هستند؛ كه كجیها را راست و انحرافات را اصلاح مینمایند (اگر مردم اطاعتشان كنند) این دو [حضرت محمد (ص) و امام علی علیه سلام ] آنان را از عذاب جاویدان نجات میدهند و اگر با ایشان موافق و همراه باشند، نعمتهای پایدار خداوند را ارزانی شان میدارند.»[2]
این معرفت به امام زمان خود، ویژگی حضرت فاطمه سلام الله علیها است كه آگاه به فلسفه امامت و ره آورد آن میباشد؛ از این رو در قسمتی از خطبهی خویش در مسجد مدینه، یكی از فلسفههای امامت را خطاب به مهاجران و انصار چنین میفرماید: «خداوند اطاعت و پیروی از ما (اهل بیت) را سبب پایداری امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقهها قرار داده است.» [3]
2. همراه امامت:
الف) همراهی به عنوان همسر:
دخت گرامی پیامبر(ص) در تمام لحظات عمر شریف خود در انجام وظایف خانوادگی و تربیتی و فراهم آوردن آسایش و آرامش خانه، كمك و همراه امام علی (ع) بود. و كانونی مالامال از محبت و مهربانی برای پرورش فرزندانی چون امام حسن و امام حسین و زینب و امكلثوم سلام الله علیها فراهم آورده بود.
ب) همراهی به عنوان مأموم:
فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از ماجرای غصب خلافت امیرالمومنین علیه سلام تا لحظهی شهادتش هرگز سكوت نكرد و پا به پای امام خود ـ آنجا كه باید از امامت دفاع كند ـ حاضر شد؛ چه آنجا كه بر در خانههای مهاجرین وانصار رفت و از آنان یاری طلبید[4] و چه در سخنرانیهایش، چه بیتالاحزانش، چه وصیتش و… اینها همه نمونههایی از همراهی فاطمه سلام الله علیها با امام زمانش میباشد.
برماست تا با سرمشق قرار دادن مبارزات این سرباز حقیقی امام علی علیه السلام به دفاع از فرزندش كه امام عصر ماست بپردازیم و با شناخت موقعیتها و شیوههای مناسب از وجود مبارك یوسف فاطمه (عج) دفاع نماییم.
منابع:
[1] . دشتی، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیها السلام، به نقل از ریاحین الشیعه، ج1، ص93.
[2] . همان.
[3] . بحارالانوار، ج3، ص158و معانی الاخبار، ص354 و كشف الغمة، ج2، ص40.
[4] .اختصاص، ص178و بیت الاحزان، ص117
]]>جوانان امروز در مقابل هجمه های عظیم فرهنگی دشمن بیش ازپیش به مسئله بصیرت و بصیرت افزایی نیاز دارند.بصیرت، داشتن درک روشن، شفاف، و مشخص از حال و آینده است و دلیل این امر شناختن و دیدن میدان هایی است که در آن هستیم.نظام سلطه برای احاطه بر کشورهای مختلف، پروژه ای به نام جهانی شدن را با یک شیب ملایم آغاز کرد که در ادبیات اندیشمندان اسلام از آن به پروژه غربی سازی تعبیر می شود.
با وقوع فتنه 88 و تأکیدی که رهبر بر مقابله با فضای فتنه داشتند، اعلام کردند باید به مسئله روشنگری بیش از پیش پرداخته شود.مسئله ناتوی فرهنگی امروزه چیرگی مرزهای جغرافیایی نیست؛ بلکه ربایش و سست کردن اندیشه ها و فکرهاست، جوانان باید با کسب آگاهی در این زمینه ها به درجه ای از ورزیدگی در مقابله با انواع فتنه ها دست یابند.
در تهاجم فرهنگی، قدرت تفکر از جامعه گرفته می شود و این موضوع، دقیقا در مقابل تبادل فرهنگی قرار دارد که بارها و بارها مورد تایید رهبری بوده است. در شبیخون فرهنگی هدف خواب است و از جبهه دشمن غافل می شود، در ناتوی فرهنگی مشکل از این هم حادتر شده و کار و اقدام زنجیره ای توسط دشمن پیگیری می شود، ناتو کارش زنجیره ای و سریالی است و تمام ابعاد مبارزه در آن وجود دارد.بصیرت افزایی، درک روشن و درست را برای فرد به ارمغان می آورد اینکه عده ای در فتنه سال 88 لرزیدند علت اصلی آن عدم بصیرت بود، بصیرت افزایی یک آگاهی بخشی سیاسی و اجتماعی است که در آن مردم به درجه ای از پختگی ذهنی می رسند که در فتنه ها راه را گم نکرده و به خطا نمی روند.
چکیده ای از سخنان صادقی جهانی مدیرکل صدا و سیمای قزوین
میقات مولی با پرودگارش در چهل روز به دست آمد. حضرت آدم چهل شبانه روز روی کوه صفا سجده و نیایش کرد. بنی اسرائیل برای استجابت دعاهایشان، چهل شبانه روز ضجه زدند و گریستند. علی علیه سلام چهل مرد برای بیعت می خواست تا در مقابل دشمنانش بایستد. چهل روز گوشت نخوردن خلق انسان را تنگ می کند. چهل روز خالص شدن برای خدا، درهای حکمت و رحمت را به روی قلب انسان می گشاید.
دوباره اربعین آمد. در چهلم امام حسین علیه سلام و یارانش مشکی می پوشی و سینه می زنی و می گریی. این ها همه درست؛ اما شده برای شادی دل مومنی چهل روز تلاش کنی ؟ برای دوری از گناه چطور؟ شده چهل روز بدوی به سمت نور و روشنی و خوبی؟ امروز که اربعین است، بنشین و با امامت پیمان ببند. تو هم می توانی اربعینی برای طهارت دلت داشته باشی.
]]>
(برگرفته از کتاب زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین ازاستاد اصغر طاهر زاده)
بوسیدن فرزند پرخاشگری او را کاهش میدهد!
بوسیدن فرزند انرژی های اضافی او را تخلیه میکند!
بوسیدن فرزند باعث میشود رابطه عاطفی و روانی بین فرزند و والدین تقویت شود!
بوسیدن فرزند باعث میشود که کودک در کنار والدین احساس امنیت بیشتری بکند!
بوسیدن فرزند اشتهای روانی و غذایی او را افزایش میدهد!
بوسیدن فرزند یک نوع تن آرامی را برای او فراهم میکند!
هنگام بوسیدن فرزند میتوان سفارش های لازم تربیتی و آموزشی را به او گوشزد کرد (در این موقعیت همکاری کودک بالاست).
نکته آخر: بچه هایتان را خیلی ببوسید مخصوصاً دست های آنها و حتی پاهایشان را. دست هایشان را روی گونه تان بگذارید. چون دست مغز دوم و یک عضو کلیدی و بسیار مهم است!
هرکه آرزوی ملاقات پروردگار خود را داشته باشد، پس باید عمل صالح به جا آورد و در عبادت پروردگار خود، احدی را شریک نسازد.»
انسان مخلص به مانند طلا است، هرچه عیارش بالاتر باشد یعنی خالص تر باشد، قيمتی تر و با ارزش تر است و بالعكس هرچه دارای ناخالصی باشد یعنی ريا در عمل او رخنه كرده باشد، ارزشش كمتر است و خريدار آن طلای ناب كسی نيست جز آفريدگار توانا. با توجه به آن كه از چيز با ارزش به خوبی مراقبت ميشود، خداوند نيز از اين گوهر به خوبی محافظت ميكند و مانع از گزند ديگری به آن ميشود. انسان مخلص در نزد مردم گرامی است زيرا خداوند متعال او را عزيز و گرامی ميدارد. این همه آوازه که شهید حججی و شهدای مدافع حرم دارند به برکت اخلاص آنهاست و اگر مخلص نبودند هدیه شهادت به آنها داده نمیشد.شهید حججی به تنهایی برند شهادت و ایثار و اخلاص و مردانگی و .. بود معامله ای که شهید حججی با خدا کرد قطعا به خاطر اخلاص در کارش بود که این همه محبوب دل ها شد و از گمنامی به اوج عزت رسید.
اگر انسان به خداوند و آخرت ايمان كامل داشته باشد و منحرف به سوی ابليس نگردد و به تحسين و نظر مردم اعتنایی نداشته باشد، به طور قطع عملش را فقط در راه رضای پروردگارش به انجام ميرساند.
خوشا آنان که با ایمان و اخلاص
حریم دوست بوسیدند و رفتند
خوشا آنان که در میزان و وجدان
حساب خویش سنجیدند و رفتند
خوشا آنان که پا در وادی حق
نهادند و نلغزیدند و رفتند
خوشا آنان که با عزت ز گیتی
بساط خویش برچیدند و رفتند
ز کالاهای این آشفته بازار
شهادت را پسندیدند و رفتند
]]>
از مردم پنهان می دارند و از خدا پنهان نمی دارند زیرا آنگاه که سخنانی ناپسند در دل می اندیشند خدا با آنهاست و او به هر چه می کنند، احاطه دارد.
افراد خیانتکار کارهای بدشان را از مردم قایم میکنند ولی از خدا قایم نمیکنند. گناهی را که میکنند از مردم مخفی میکنند تا کسی نبیند ولی از خدا خجالت نمیکشند. آدم باید با حیا باشد، همانطور که از خلق حیا میکند از خدا هم حیا بکند .کسانی که حیا ندارندنه دین دارند و نه عقل.
«لا دین لمن لا حیاء له»؛ [میزان الحکمة، ج ۲، ص ۷۱۷، روایت ۴۵۶۹] کسی هم که حیا ندارد شرم نداره و مدام گناه میکنه .
با خواندن تفسیر این آیه متوجه صفت ستار العیوب خداوندشدم واقعا اگه خدا گناهان ما را پنهان نمی کرد معلوم نبود چی میشد.
آقای جوادی آملی فرمودند: خداوند متعال که ستار العیوب است، میداند کجا ستاری بکند و کجا ستاری نکند. اگر کسی ستارالعیوب دیگران باشد و در عین حال مخفیانه مرتکب گناهی شود، ذات اقدس اله اجازه نخواهد داد اسرارش نزد دیگران افشا شود. حتی در قیامت خداوند اجازه نمیدهد کسانی که کنار یکدیگرند از اعمال هم با خبر شوند؛ بنابراین عملکرد خود شخص بسیار مهم است. شخص مومن بایدخداوند را شاهد و ناظر اعمال خودش ببیند و به او ايمان داشته باشد . يکى از مهمترین آثار ایمان به خدا همان وسعت روح ، و بلندى افق فکر، و شرح صدر و آمادگى مقابله با مشکلات و مصائب و مبارزه با هیجانات نامطلوب نعمت ها است . (پرسش ها و پاسخها، ج2، ص 56.)
با خوندن این شعر پروین اعتصامی از خدای خودم خجالت کشیدم
ترا پاك آفريد ايزد ز خود شرمت نمي آيد كه روزي پاك بودستي كنون آلوده داماني؟
پ.ن: همه ما آبروهامون با پنهان کاری خدا و خودمون از گناهامون به دست اومده و گرنه اگه مردم بدونن من و شما چکار کردیم. یا ستار العیوب
]]>وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِى وَالَّذِى خَبُثَ لاَیَخْرُجُ إِلا نَکِدًا کَذَا لِکَ نُصَرِّفُ الاَْیَتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ .( اعراف / 58 . )
زمین پاک نیکو گیاهش به اذن خدایش (نیکو) بر آید، و از زمین خشنِ ناپاک بیرون نیاید جز گیاه اندک و کمثمر. این گونه ما آیات (قدرت) را به هر بیان توضیح میدهیم برای قومی که شکر خدا به جای آرند.
همانگونه که بذر در زمین نرم رشد میکند نه سنگلاخ؛ خونه ای که زن و شوهرش اهل گذشت و بخشش نیستن و مدام دعوا و عصبانیته گل تو گلدونش رشد نمیکنه چه برسه به بچه!!
سعدى در این باره مى گوید:
زمیـن شـوره سنـبـل بـر نیـارد
در او تخم عمل ضایع مگردان
پ.ن: توجه به رابطه شما با همسرتان به همان اندازه که برای شما اهمیت دارد، برای کودکتان نیز مهم است. بنابراین خودخواهانه نیست اگر به رابطه خود توجه بیشتری داشته باشید.
]]>منبع: آداب الطلاب، ج ۱، آیت الله #مجتهدی_تهرانی، ص ۲۰۸.
]]>هرگز تو را نداشته ام اما به تو مینویسم تو که هر لحظه بودنت را نفس میکشم:
چند سال پیش وقتی پدرتو باعشق برای ادامه ی راه زندگیم انتخاب کردم به تو و آیندت فکر میکردم و مطمئن بودم که یه روز بخاطر داشتن همچین پدری ته دلت خوشحالی و خدارو شکر میکنی…
بنویسم که بدونی من و بابایی از همون اول اسم تورو زینب گذاشته بودیم و هر وقت از تو حرف میزدیم ازفکر حس ناآشنا ولی شیرین داشتنت ته دلمون غنج میرفت…
اسمت رازینب انتخاب کردیم تا زینبی تربیتت کنیم تا تو زینب گونه زندگی کنی .
بنویسم که بدونی همیشه وقتی از پیچ کوچه میپیچیدم خودمو تورو میدیدم که از در خونه بیرون میایم…موهای فرفریتو (که به بابایی رفته)خرگوشی بستم و توهم کیفتو که پراز عروسک کردی روی دوشت انداختی و به زحمت باخودت میاریش تا سوار ماشین بشی و منم زیر لب بهت غر میزنم که زینب این همه عروسکو واسه چی دنبال خودت میاری مامان؟!
گفتم کیف…
هروقت از جلوی مغازه های کیف فروشی بچه گونه رد میشدم مکث میکردم و کیفارو نگاه میکردم و باخودم میگفتم یعنی میشه منم یه دختر داشته باشم که براش ازینا بخرم..؟!
ته دلم همیشه یه ترسی هست ازینکه خدامنو لایق داشتن تو ندونه
دخترم سبزترین بهار من اون زمانیه که تپش های قلب تو ، تو خونه دلم شکوفا بشن و صدای نفسات با صدای نفسای من و بابات هم نوا بشه و زمانی که وجودت را در وجودم حس کنم اینجوری برات دعا میکنم:
خدایا !
بجز خودت به دیگری واگذارش نکن! تویی پروردگار او!
پس قرارده بی نیازی درنفسش ! یقین دردلش !
اخلاص درکردارش! روشنی دردیده اش! بصیرت درقلبش !
و روزى پر برکت در زندگیش.
پ.ن:
دلم چقدر دختر می خواهد. روزام بی “سحر"، شبام بی “مهتاب"، آسمونم بی “ستاره” و زندگی بدون “آرزو” ممکن نیست.
#نامه_ای_به_دخترم
]]>
اين آگاهي ها را با مطالعه كتاب هاي مناسب (مانند: مردان مريخي، زنان ونوسي؛ جان گري، ترجمه مريم نقيبي و كتاب مريخ و ونوس در اتاق خواب جان گري، ترجمه روح الله باي) در زمينه زناشويي، شركت در جلسه هاي آموزش خانواده و استفاده از برنامه هاي آموزشي در رسانه (سي دي هاي حجت الاسلام دهنوي بسيار مفيد است) بايد آموخت. اين موارد و مشابه آن، افراد را با ويژگي هاي شخصيتي زن يا مرد آشنا مي سازند.
در ادامه به نكات ذيل توجه كنيد.
1. با يادگيري مهارت هاي ارتباطي؛ نظير گوش كردن به حرف هاي يكديگر، احترام به نظرها و عقايد همديگر و تشريك مساعي و مشورت كردن؛ روابط خود را بهبود بخشيد.
2. هنگام اختلاف نظر يا سوء تفاهم، به جاي سرزنش يكديگر يا تفسير نادرست، به شناسايي مسئله و يافتن راه حل آن بپردازيد و در صورت لزوم، كمك و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب كنيد.
3. براي رسيدن به امنيت رواني و عاطفي در روابط زناشويي، داشتن صداقت، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهيد.
4. در صورت به وجود آمدن هرگونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستين فرصت ممكن به حل و فصل آن بپردازيد تا به فرآيندي ويرانگر و پيش رونده تبديل نشود.
5. درشتي همسرتان را با خشونت پاسخ ندهيد. خشونت را با سكوت پاسخ بدهيد و در موقعيتي مناسب، درباره مسئله مورد نظر بحث و گفت و گو كنيد.
6. بكوشيد در سراسر زندگي-به خصوص در روابط بين خود و همسرتان- به جاي هرگونه پيش داوري يا مشاهده اشكالات و ضعف ها، نقاط مثبت و قوت را ببينيد. به عبارت ديگر، به جاي توجه به نيمه خالي ليوان، به نيمه پر آن توجه كنيد.
7. افزون بر دانستن ويژگي هاي شخصيتي و زواياي روحي زن و مرد، بايد با خصوصيات شخصي همسرتان نيز آشنا شويد؛ براي مثال، موضوع حساسيت هاي او را بيابيد. سليقه هاي شخصي اش را زودتر بشناسيد. تا مدتي يكديگر را با احتياط محك بزنيد تا حساسيت هاي همديگر را نيز دريابيد. گاهي در فضايي محرمانه، محبت آميز و صميمانه به ارزيابي رفتار و روابط يكديگر بپردازيد و از يكديگر بپرسيد، چه بايد كرد تا روابط تان بهتر و با نشاط تر شود. براي تسريع در اين شناخت مي توانيد از خودش يا نزديكان او بپرسيد.
8. براي محبت ورزي بايد صفاتي نظير تكبر، خودبزرگ بيني، خودخواهي، انحصار طلبي و زياده خواهي را از خود دور كنيد؛ چون عشق ورزي با اين خصلت ها ممكن نيست.
9. يادتان باشد كه عشق، در سايه اخلاق بارور مي شود؛ پس محبتتان را الاهي كنيد؛ چون عشقي دوام مي يابد و رنگ نمي بازد كه رنگ خدايي داشته باشد. بسيارند كساني كه به هم عشق مي ورزند؛ اما چون معنويت ندارند، استمراري در محبتشان به چشم نمي خورد. براي اين استمرار، بايد نيازهاي يكديگر را برآورده كنيد.
10. مهم ترين نيازهاي زن ومرد، نيازهاي غريزي است كه برخلاف تصور شايع، بعد معنوي دارد و عشق و محبت زن و مرد را به يكديگر بيشتر مي كند. چيزي كه زندگي زناشويي را به سردي مي كشاند، يكنواختي است؛ بكوشيد در جنبه هاي مختلف زندگي خود مانند پوشش، غذا، تفريح، ديدار اقوام، مسافرت، دكور منزل، فرزنددار شدن و … تنوع ايجاد كنيد.
11. از داشتن نگرش هاي آرمان گرايانه و شاعرانه، انتظارات غير واقع بينانه در روابط زناشويي اجتناب كنيد.
12. زن و شوهر از مسخره كردن يكديگر و گفتن سخنان طعنه آميز و دو پهلو جدا پرهيز كنند.
13. از رفتارهايي نظير متلك، تحقير، سرزنش و به رخ كشيدن يكديگر كه موجب افزايش مقاومت هاي رواني در طرف مقابل است، بايد بپرهيزيد.
14. از خطاهاي يكديگر به سرعت بگذريد و خطاهاي همديگر را تحمل كنيد.
15. با يادآوري برخي ايام مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و نظاير آن و دادن هديه هايي هر چند كوچك مثل يك شاخه گل به طور نمادين عشق و علاقه خود را به همسرتان ابراز كنيد.
16. خود را در برابر همسرتان آراسته و پاكيزه و جالب توجه نگه داريد و از پريشاني و وضع نامرتب بپرهيزيد.
]]>برای دانلود متن اصلی منبع مورد ذکر، اینجا را کلیک کنید.
درس چهارم:پيش از طرح هر خواسته اي از همسرم ابتدا مي انديشم آيا او توان برآوردن آن و شرايط لازم را دارد يا خير؟ خودم را به جاي او قرار مي دهم.
يادم مي ماند من و او با هم زندگي را مي سازيم نشاط و سرافرازي او آرامش و نشاط من و شرمندگي او سرافکندگي من است يکي از نکاتي که در جامعه امروز مطرح مي شود اين است که برخي از زنان با دستيابي به مشاغل عالي ممکن است با تصور اشتباه حق بيشتري براي خود قائل شوند که اين مسئله اختلافات زناشويي را بيشتر مي کند. بخشي از اين مسئله به اين بر مي گردد که برخي زنان شاغل از مهارت جمع دو فضاي بيرون و درون خانه بي بهره اند ولي بخشي از آن به ناديده گرفتن توانمندي ها و يا انکارشخصيت اجتماعي و واقعي زن از سوي همسر يا خانواده مربوط مي شود با توجه به احترامي که حضرت زهرا سلام الله علیها براي همسرشان قائل بودند می توان گفت :حضرت علي - علیه سلام- هم جايگاه فاطمه زهرا -سلام الله علیها- را درنظر داشتند و با کلمات «عالي» ايشان را خطاب مي کردند و حتي به ايشان مي گفتند: “بأبي أنت و امي” بايد همسر را در اندازه واقعي ببينيم که مجبور نباشد خودش را اثبات کند که اين مسئله موجب بروز اختلاف مي شود.
درس پنجم:از امروز هر روز يک رفتار محترمانه به همسرم را به رفتارهاي قبلي اضافه مي کنم و رفتار غيرمحترمانه اي را حذف مي کنم.
به همسرم يادآوري مي کنم که مي دانم چه توانمندي هايي دارد که به زندگيمان رشد مي دهد و کمکش مي کنم تا آن ها را بروز دهد. به او مي گويم: خيلي دوستت دارم.
نقش رسول ا…- صلی الله علیه و آله وسلم- در زندگي حضرت زهرا - سلام الله علیها- خيلي قابل توجه است. ايشان به جاي آگاه کردن دخترشان از حقوق خود و تقويت روحيه مطالبه گري که خلاف شرع هم نيست، به دخترشان آموزش مي دهند که هرگز از همسرت درخواستي نکن که شرمنده اش کني. ايشان روز پس از عروسي دخترشان به ديدار زوج جوان مي روند و اول از امام علي -علیه سلام- مي پرسند فاطمه را چگونه يافتي و بعد از دختر خودشان مي پرسند. اگر در جامعه امروز هم پدران اين طور باشند، چقدر محبت ها نسبت به خانواده همسر افزايش خواهد يافت و کينه هايي که متأسفانه خيلي ها نسبت به خانواده همسر دارند، از بين خواهد رفت.
درس ششم:به دختر و پسر جوانم مي آموزم زندگي مشترک زمان به رخ کشيدن «من» نيست؛ فصل «ما» شدن است.
براي چشيدن خوشبختي بخشي از قلبت را به همسرت هديه کن و در قلب او با محبت خانه کن و بدان همسرت عضوي از خانواده خودش است و تو مالک او نيستي
“إن کنت في خير ٍکنت معک و إن کنت في شرٍ کنت معک”
به بيان من يعني اگر در ناز و نعمت باشي با توام و اگر در شرايط ناگوار هم باشي باز هم من با تو هستم، در تنگدستي و در فشارهاي اجتماعي نيز همراه تو هستم و اين يعني محبت و مودت پيوسته که شايد متعالي ترين ويژگي زندگي مشترک آن دو بزرگوار است که در همه مراحل و شرايط يار و پشتيبان هم بودند و حضرت زهر - سلام الله علیها- در عمل جانشان را هم در راه دفاع از همسر که البته امام شان هم بود، فدا کردند.
درس هفتم:با زبان مي گويم و گاهي براي همسرم نامه يا يادداشت مي نويسم تا با شيوه هاي مختلف به او يادآوري کنم که من همراه باوفاي او در هر لحظه از زندگي هستم تا از گذرهاي تنگ و دشت هاي فراخ دست در دست هم عبور کنيم.
منبع: گفتگوی نیره سادات حسینی با دکتر زهرا امین امجد عضو هیئت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان حوزه در روزنامه خراسان ، خانواده و مشاوره، دو شنبه 26 فرودین 1392، شماره 18378، صفحه 6
]]>کتاب تحلیل سیره فاطمه الزهرا سلام الله علیها نگاهی به سیره معصومانه ام الائمه سلام الله علیها است. سیره یعنی تمام شئون عملی یک معصوم؛ و این همان چیزی است که اسوه حسنه آل الله نامیده می شود.
“این كتاب شرح و توصیفی است از زندگی و فضایل فاطمهی زهرا (س) كه با استناد به احادیث و روایات متعدد نوشته شده است. فاطمهی زهرا و هجرت، فاطمه زهرا و علم، فاطمه و علی، وقایع بعد از رحلت پیامبر (ص)، خطبههای حضرت زهرا، بیماری و وصایای زهرا، و وفات آن حضرت برخی از مطالب این كتاب هستند.”
اطلاعات کتاب:
نویسنده: علیاكبر بابازاده
موضوع : فاطمهزهرا(س)، 8؟ قبل از هجرت - 11 ق. - سرگذشتنامه
ناشر : انصاریان
محل نشر : قم
قطع : رقعی
نوع کتاب : تالیف
زبان اصلی : فارسی
قیمت : 8000
نوع جلد : گالینگور
قطع : رقعی
تیراژ : 2000
تعداد صفحات : 288
تاریخ نشر : 1375/6/8
برای دانلود فایل پی دی اف کتاب اینجا را کلیک کنید.
]]>
درس سوم: یادم میماند همیشه با همسرم با صداقت و راستگویی و یکدلی و یکرنگی رفتار کنم. به یاد می آورم عشق و محبتی که از روز اول نسبت به او داشتم و این محبت را با بروز آن دو برابر میکنم.
این دو بزرگوار در زندگی از همدیگر انتظار بیجا ندارند، موقعیت یکدیگر را فهمیده اند، همراه و دلسوزند، بار اضافه ای برای طرف مقابل ندارند و بر اطاعت خداوند متمکزند. آن ها با داشتن وظایف سنگین اجتماعی و تربیتی باز هم خود را نسبت به خانواده خود موظف می دانستند و چون هر دو می دانند که چقدر این بار سنگین است، انتظار بیجا و بیش از حد از یکدیگر نداشتندآن قدر که صدیقه طاهره -سلام الله علیها- می فرمایند: من از خدا شرم میکنم که چیزی از تو بخواهم که به خاطرش به زحمت بیفتی.
حضرت زهرا -سلام الله علیها- حتي از انتظارات ضروري و اوليه مثل نياز به موادغذايي هم مي کاست و قناعت مي کرد تا فکر همسرش به اين مسائل مشغول نشود. نکته اساسي اين است که در زندگي بايد نهايت تحفظ را نسبت به حقوق خودمان داشته باشيم اما افراد را در مخمصه قرار ندهيم و اخلاق و حقوق را درباره ديگران رعايت کنيم، در واقع اخلاق محوري درباره هر فرد و حقوق محوري درباره ديگران مي شود مدل زندگي متعالي. الگوي ديگري که اين رفتار نشان مي دهد حفظ قوّاميت و اقتدار مثبت و همراه با محبت و مهرورزي مرد است. حضرت زهرا -سلام الله علیها- نمي خواهند اقتدار امام علي -علیه سلام- شکسته شود و ايشان شرمنده شوند.
ما مي توانيم الگويي براي شادي و نشاط در زندگي مشترک از اين روايت برداشت کنيم. روزي حضرت زهرا -سلام الله علیها - به رسول خدا -صلی الله علیه و آله وسلم- مي گويند: شوخي و مزاحي بين من و علي صورت گرفته است، ايشان از يکي از عبارت هاي من رنجيدند، من عذرخواهي کردم، ايشان هم مرا بخشيده اند، ولي مي ترسم خدا مرا نبخشد؛ زيرا همسرم را رنجانده ام پيامبر خدا -صلی الله علیه و آله وسلم- ايشان را دلداري دادند و فرمودند: خداوند از تو راضي است، اگر همسرت را نرنجاني. ممکن است اين شبهه ايجاد شود که اسلام در صدد ايجاد فضاي مردسالاري است،بايد دانست اين امور در صدد ايجاد فضاي مثبت اقتدار مردانه و صميميت زنانه است که مرد ظلم نکند و زن تحقير نشود. بر اساس ويژگي هاي طبيعي و تکويني، بايد در مرد اقتدار و در زن انعطاف وجود داشته باشد تا کيان خانواده حفظ شود. اگر مرد اقتدار نداشته باشد توانايي حفظ عفت خانواده و تمرکز بر اقتصاد خانواده و توانايي تربيت را ندارد.
منبع: گفتگوی نیره سادات حسینی با دکتر زهرا امین امجد عضو هیئت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان حوزه در روزنامه خراسان ، خانواده و مشاوره، دو شنبه 26 فرودین 1392، شماره 18378، صفحه6
]]>وجود انسان کامل؛اعم از زن و مرد به گونه ای است که برای انسان های دیگر،مایه هدایت و رشد و تکامل بوده و سخن،رفتار و تفکر او که بر آمده از نفس کامل و معصوم او است برای انسانی قابل بهره برداری می باشد و به همین دلیل پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله وسلم- و امام معصوم-علیه سلام- که به لحاظ جنسیتی مَردند،وقتی به عنوان الگو معرفی می شوند،همه انسان ها؛اعم از زن و مرد را شامل می گردند.
بنابر این،از نگاه قرآن کریم زن خوب،نمونه زنان نیست بلکه زنِ نمونه است؛چه این که مرد خوب نمونه مردان نیست بلکه مردِ نمونه است.پس آن که خوب است؛چه مرد و چه زن،نمونه مردم (انسان) است نه نمونه مردان یا زنان.
این مطلب را قرآن کریم به صورت صریح بیان می کند و زمانی که افرادی را به عنوان الگو برای مردم معرفی می کند،از چهار زن به عنوان زنان نمون (دو نمونه خوب و دو نمونه بد) یاد می کند.نمونه مردم بد را با نقلِ داستانِ دو زن بد بیان می فرماید (ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ) [1] ؛ خدا برای کسانی که کافر شدند زن نوح و لوط را مَثَل آورد.در این جا خداوند زن نوح و لوط را نمونه زنان بد معرفی نکرد،بلکه فرمود که آنان نمونه مردم کافر و بزه کارند.هم چنین برای مردمان خوب زنان با فضیلتی را به عنوان الگو معرفی می کند و می فرماید : (وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ) [2] برای کسانی که ایمان آوردند خداوند همسر فرعون را مَثَل آورد.
هیچ کمالی از کمالات وجودی برای انسان مشروط به مذکر بودن او نیست،همان طور که مونث بودن او نیز مانع دریافت هیچ کمالی نمی باشد.از این جهت کمال حقیقی که همان رسیدن به مقام والای ولایت الاهی است،نصیب هر انسان پاکیزه و مطهری خواهد شد که واجد شرایط آن است : (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا يَعْمَلُونَ) [3] ؛ هر کس کار شایسته ای انجام دهد؛خواه مرد باشد یا زن در حالی که مومن است،او را به حیاتی پاک زنده می داریم و پاداش آن ها را به بهترین اعمالی که انجام می دهند،خواهیم داد.
حضرت زهرا -سلام الله علیها-در عرصه کمالات و کسب فضایل همان گونه می درخشد که ائمه دیگر می درخشیده اند.
فقط الگو گرفتن از رفتار های خاص آن حضرت که مختص جنس زن بوده؛مثل شوهرداری و مادر بودن،مخصوص زنان می باشد که بخش بسیار اندکی از حوزه رفتار های معصومانه آن بانوی بزرگوار را تشکیل می دهد،اما شخصیت اعظم از سیره و منش و رفتار و گفتار آن حضرت،ناشی از شخصیت انسانی پرورش یافته او در جوار پدر بزرگوارش و برآمده از روح کامل و نفس ملکوتی آن بانوی کرامت می باشد که فراتر از جنسیت است.
پیوست :
[1] ـ سوره تحریم،آیه 10
[2] ـ سوره تحریم،آیه 11
[2] ـ سوره نحل،آیه 97
(منبع : کتاب فاطمه اسوه بشر ،نوشته جوادی آملی، صفحه 28 تا 30)
برگرفته از وبلاگ دیگر خودم مهر بانوhttp://mehrbanoo.kowsarblog.ir
]]>برخی میپرسند: مگر می شود در زندگی مشترکمان به الگوی والایی مثل زندگی امام علی علیه سلام و حضرت زهرا سلام الله علیها تاسی بجوییم؟ شاید مقام و جایگاه بلند ودست نیافتنی آن بزرگواران این تصور را ایجاد میکند که نمی توان به ایشان نزدیک شد؟ اما اگر دوست دارید در زندگی به ویژه زندگی مشترکتان هر چه بیشتر به شیوه زندگی امام علی علیه سلام و حضرت زهرا سلام الله نزدیک شوید ولی ناامید از نزدیک شدن به آن ها هستید، حتما ادامه مطلب را بخوانید.
با اینکه چنین تفکری در میان افراد جامعه رایج است، متاسفانه مطالعاتی که در زندگی ائمه علیهم سلام شده ، ناظر به استخراج و معرفی الگوی عملیاتی نبوده است در حالی که الگو باید ویژگی های قابل اجرا داشته باشد، البته این امر بیشتر به خاطر عصمت آنها و احساس دست نیافتنی بودنشان رخ داده است. با این حال درس های زیادی از زندگی این زوج آسمانی قابل آموختن است. این بزرگواران به دلیل عصمت از هر گونه اختلاف و خطایی مصون هستند، اولین و آخرین اولویت آنها در زندگی فقط رضایت خداوند بود، زیرا خواسته های شخصی و تقابل خواسته هاست که موجب اختلافات خانوادگی می شود، وقتی خواسته هاس شخصی در میان نباشد مشکلی به وجود نمی آید.
درس اول: قبل از طرح خواسته های خودم به خواسته های خداوند توجه کنم.
یکی از مسائل بسیار مهم قبل از زندگی مشترک مسئله انتخاب همسر است. تاثیر گذارترین عامل در زندگی این دو بزرگوار که سر شار از آرامش و شادی حقیقی بودند، انتخاب صحیح هم کفو بود.مهمترین ویژگی توجه به کفویت است المؤمن کفو المؤمن.
همه افراد باید تلاش کنند که با هم کفو مومن خود با توجه به دیگر ویژگی های فرهنگی، اقتصادی، و… ازدواج کنند. حداقل تفاوت میان آنها زن بودگی و مرد بودگی آن هاست که منشا تفاوت هایی در زندگی میشود ولی در زندگی امام علی علیه سلام و حضرت زهرا سلام الله علیها با اینکه هر دو به هر حال تفاوت زن و مرد بودن را دارند به دلیل تمرکز بر کفویت یعنی ایمان به پروردگار اختلاف ها کنار گذاشته میشود. بنابراین انتخاب مقدم بر مسائل دیگر است. انتخاب باید بر محور کفویت انجام بگیرد تا زندگی هم بر همین محور ادامه پیدا کند.
درس دوم: همسری هم کفو با محوریت ایمان به خدا انتخاب میکنم و میدانم تفاوت های طبیعی بین ما با توجه به کفویت حل میشود.
بارها در زندگی مان تفاوت های بین من و همسرم باعث اختلاف شد، از این پس یادم می ماند ما ، در ایمان به خدا با هم اشتراک داریم و با تمرکز بر ایمان اختلافاتمان را حل میکنیم.
از دیگر ویژگی های زندگی مشترک دختر نبی مکرم و همسرش صداقت، امانت، نبود خیانت، مؤانست کامل، رفاقت و مدارای آن دو دانست . این ویژگی ها یعنی همان مدل قرآنی که در آن زوجین مایه آرامش و سکینه همدیگرندو خداوند وعده مودت را برای آن داده است، البته همسران باید برای نهادینه شدن این مودت تلاش کنند.
در وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها به امام علی علیه سلام میخوانیم که هرگز مرا دروغ گو و خیانت کار ندیدی. از آن زمان که با من زندگی کردی با تو مخالفت نکردم. یک زندگی کاملا یک رنگ بر اساس صداقت و نهادینه کردن محبت و مودت داشتند. در زندگی اگر اختلاف باشد، اصلا محبت شکل نمیگیرد تا بر اساس آن مودت شکل بگیرد و تا مودت وجود نداشته باشد به مرحله ارادت نمیرسد.
از سخنان امام علی خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها میتوان به این مورد اشاره کرد : پناه بر خدا! تو عالم تر، گرامی تر، پاک تر و نیکوترین هستی و می ترسم که حتی به این فکر کنم که نافرمانی مرا کرده ای یا به خاطر نافرمانی از من تو را سرزنش کنم، تو که رابطه خودت با خدا را اصلاح کرده ای، رابطه خودت با من را به طریق اولی اصلاح کرده ای و من هرگز در زندگی این رفتارها را از تو شاهد نبودم. امام علی علیه سلام به ما می آموزند که اگر کسی می خواهد در زندگی شاهدچنین الگویی باشد و مشکل خیانت، نافرمانی و نامهربانی نبیند باید ایمان، پرهیزکاری، ترس از خداوند و احساس حضور همواره بر زندگی اش سیطره داشته باشد.
در پست های بعدی درس های دیگری از سبک و سیره فاطمی را با هم مرور میکنیم.
منبع: گفتگوی نیره سادات حسینی با دکتر زهرا امین امجد عضو هیئت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان حوزه در روزنامه خراسان ، خانواده و مشاوره، دو شنبه 26 فرودین 1392، شماره 18378، صفحه 6
]]>از ویژگی های این اثر این است که قلم روان و جذابی دارد و نسل جوان را شیفته مطالعه می کند . همچنین بیان مستندات عربی و علمی همراه با بحث نسخه شناسی به ارزش علمی کتاب را افزوده است.
در قسمتی از متن کتاب آمده است:
سلام بر تو اى مادرِ مهربانى ها! سلام بر تو اى بانوى کرامت!
خودت مى دانى که چقدر دوست دارم این سخن را تکرار کنم: «اگر عشق تو نباشد، به چه کار آید زندگى من؟». به راستى که عشق تو، معناى زندگى من است.
مهر تو، تنها سرمایه من است. وقتى که اشک در دیده هایم مى نشیند، دست به دعا برمى دارم و اوّلین دعایم این است: «خدایا! هر چه را از من مى گیرى، بگیر، امّا عشق به فاطمه(علیها السلام) را از من مگیر!». من به خوبى مى دانم که عشق تو، راز خلقت هستى است.
نمى دانم چگونه خدا را شکر کنم که مرا با تو آشنا کرد، اکنون مى خواهم با تو سخن بگویم و با تو نجوا نمایم، امّا چگونه؟ من چه بگویم که شایسته مقام تو باشد؟
نمى دانم چه بگویم. سخن گفتن و نجوا نمودن با تو، کار ساده اى نیست، من در اینجا دیگر سکوت مى کنم…
صدایى به گوشم مى رسد، یکى با من سخن مى گوید: «چرا سکوت کرده اى؟ چرا سخنى نمى گویى؟ تو مى خواهى با بانوى هستى سخن بگویى، این گونه سخن بگو…».
کیست که این گونه با مهربانى با من سخن مى گوید؟
برای دانلود متن کتاب و استفاده وافی از آن روی تصویر کتاب کلیک کنید.
]]>آدمی که هیچ عالم نیست، چون می داند عالم نیست لااقل در مقابل عالم تسلیم است. مثل کسی که طبیب نیست و می داند که طبیب نیست، دیگر لااقل در مقابل طبیب تسلیم است و در نتیجه از وجود طبیب بهره می برد. ولی نیمچه طبیب چون خودش را طبیب می داند تسلیم یک طبیب نیست، می خواهد از همان علم ناقصش استفاده کند، در نتیجه به جای سود زیان می برد.
از همین جا بروید سراغ نیمچه مجتهدها و نیم روشنفکرها و نیمهای دیگر، اینهایی که یک چیزکی می دانند…ُ چیزکی می دانند و چیزها نمی دانند!
اتفاقاً اینها خطرشان بیشتر است. چهارتا شعار می شنوند، بدون اینکه متعمق بشوند و درست فکر کنند و دریابند؛ می بینید این چهارتا شعار اینها را از جا حرکت می دهد
منبع: (استاد مطهری، فلسفه تاریخ، ج1،ص 112).
]]>انقلاب ما عظیم است و متکی به هیچ قدرتی نیست،نه قدرت شرق ونه قدرت غرب .انقلاب هایی که در دنیا می شود،به یکی از این دو ابر قدرت متکی است.ولی انقلاب مردم ما انقلابی است متکی به خود مردم پس مردم باید از پیامدهای انقلابشان گله نداشته باشند.
(صحیفه نور،ج19،ص58،ش3)
دربـاره عـوامـل مـوثـر در وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا کنون کتابها و مقالات فراوان و ارزشمندی نوشته شده است .این کتابها یا مقالات هر یک به تناسب زمان نگارش و نـیـز پـدیـد آورنـده آن ، یـک ، یـا چـنـد، یا همه عوامل ایجاد انقلاب اسلامی را بر رسی کرده اند.
در مجموع می توان گفت شرایطی که برای ایجاد یک انقلاب در یک سرزمین لازم است ، در ایـران قـبـل از انـقـلاب فـراهـم شـده بـود: بـیـشـتـر مـردم بـه دلیـل عملکرد رژیم شاه در مقابله با سنن دینی ، عدم احترام به رای مردم و حقوق بشر، از دسـت رفـتـن اسـتـقـلال سـیـاسـی و نـظـامـی کـشـور و عـدم اقـدام جـدی بـرای اسـتـقلال اقتصادی ، سرکوبی آزادیخواهان و روشنفکران ، حکومت بلامنازع ساواک حتی در مـنـازل مـردم ، فـروش بـی حـسـاب نـفـت و ریـخـتـه شـدن بـخـشـی از پـول آن به حساب درباریان ، رواج فساد و فحشاء در دربار، دولت و توجه دولت به رواج بـی بـنـدوبـاری در رسـانـه هـا و به تبع آن در جامعه ، از حکومت پهلوی ناراضی بودند، گر چه به دلیل خفقان شدید جرئت ابراز آن را نداشتند.
همچنین مردم ایران مسلمان بودند و می کوشیدند به احکام عملی آن پای بند باشند. رابطه بـیـن مـسـلمـانـان شـیعه و مرجعیت ، یعنی بالاترین مقام رسمی مذهبی در بین شیعیان بسیار قـوی بـود. تـلاش روحـانـیان و روشنفکران متعهد به نشر کتابهایی که بتواند حقیقت این اسلام را بیان دارد و آن را تنها راه حل جهان امروز معرفی نماید، به گونه ای که مردم از حـیـران و سـرگـردانی نجات یابند و به سعادت دنیایی و آخرتی برسند، اسلام را در جـایـگـاه انـدیشه و آرمان جدیدی قرار داد که توانست ضمن تاثیرگذاری بر افکار مردم ایـران ، بـه ویـژه جـوانـان تـحـصیل کرده ، ایدئولوژی های رقیب را از صحنه خارج کند. شـعـارهـای انـقـلابـیـون در راهـپـیـمـایـی هـای مـیـلیـونـی قـبـل از انقلاب ، مبنی بر سرنگونی حکومت پهلوی و برپایی حکومت علی علیه السلام و اسـتـقـلال ، آزادی و جـمـهـوری اسـلامی ، حضور یک ایدئولوژی قوی را در جامعه انقلابی نشان می داد که مورد پذیرش بیش از 98 درصد، مردم انقلابی قرار گرفته بود.
سـومـیـن عـامـل وقـوع انـقـلاب هـا، یـعـنـی روحـیـه انـقـلابـی نـیـز بـویـژه در سـال مـنـتـهـی بـه تـغـیـیـر رژیـم ، در مـردم ایـجـاد شـده بـود. مـردم ایـران در سـال هـای مـنـتـهی به وقوع انقلاب ، چنان تحول روحی پیدا کرده بودند که به اقدامات رفـرمـیستی اعتنایی نمی کردند و اقدامات سرکوبگرانه شاه آنان را در رسیدن به هدف خود مصمم تر می کرد و مرگ در راه پیروزی انقلاب را سعادت ابدی می دانستند.
و سـرانـجـام وجـود رهبری توانا، هوشیار، آگاه که توانست اعتماد خاص مردم را به خود و بـرنـامه های خود جلب نماید و با ایجاد هماهنگی بین همه اقشار، انقلاب را به اهداف خود بـرسـانـد، چـهـارمـیـن ویـژگی مهم انقلابهاست که در انقلاب اسلامی ایران ، به وضوح مشاهده می شد.
بيشتر بخوانيد: http://imam.ir/posts/view/5130
]]>چه کسی گفته انقلاب اسلامی مبارزه با شاه بود؟!!! جفری هارلسون آمریکایی گفت «منشأ انقلاب ایران، ظلم ستیزی شیعه است.» او انقلاب را، نشناخته و خیلی خوب است که اینها نمی فهمند. دشمن از ما چه می داند؟!!! دشمن هنوز نفهمیده است اصل ماجرا کجاست، چون ما اگر قرار بود فقط ظلم ستیزی کنیم، طاغوت را که زائل کردیم دیگر چرا الآن داریم با استکبار مبارزه می کنیم؟ نفهمیده ما در کجا ریشه داریم.
ریشه انقلاب اسلامی در این کلام حضرت امام است که فرمودند:«انقلاب اسلامی نقطه شروع انقلاب جهانی اسلام به پرچم داری حضرت حجت ارواح نافداه است» انقلاب اسلامی در بیست و دو بهمن ، انقلاب امام عصر را کلید زده است« وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا»(اسراء، 81). از اول، امام وقتی انقلاب کرد فرمود:«این انقلاب، انقلابِ حق است نه فقط انقلاب مبارزه با طاغوت.» مگر او کیست؟!! شاه پیغام داد امام می خواهی چه کار کنی؟ گفت می خواهم تو نباشی. شاه گفت حوزه می خواهی، برای تو، واتیکان درست کنیم هر چیزی می خواهی بگو در اختیارت می گذارم . امام گفت نه می خواهم تو نباشی برو کنار مزاحم نشو ما کار جهانی داریم. چه کسی گفته انقلاب اسلامی مبارزه با شاه بود؟انقلاب اسلامی به قول موسی بن جعفر فرمود «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَق»(بحار، ج57، ص216)[مردی از اهل قدم مردم را دعوت به حق می کند]، انقلابی است برای اقامه حق در عالم. نیست.
منبع: گزیده ای از سخنان حجت الاسلام والمسلمین حاج احمدپناهیان از پیج استاد در اینستاگرام ostad.panahian
]]>
انقلاب اگر از یک جایگاه معنوی برخوردار باشد، مقدس خوانده میشود و طبعاً کسانی که به دلیل مخالفت با اصول و ارزشها و آرمانهای انقلاب، «ضد انقلاب» خوانده میشوند، دارای هویتی «ضد ارزشی» خواهند بود و دقیقاً این دسته برای اینکه ضد ارزشی دیده نشوند، منکر معنوی بودن انقلاب یا نظام برآمده از آن میشوند اما از یک منظر دیگر انقلاب اگر دارای جایگاه معنوی بود، مخالفت با آن در واقع مخالفت با آرمانهایی است که اکثریت جامعه آنها را قبول دارند و خواهان حاکمیت آنها در صحنه اجتماعی میباشند. با این وصف ضد انقلاب در انقلابهای ارزشی، ضد مردم نیز محسوب میگردند.
انقلاب اسلامی ایران در قرون اخیر تنها انقلابی است که دارای هویتی معنوی و در نتیجه ارزشی است و مخالفت با آن یک اقدام ضد ارزشی و مذموم است کما اینکه نظام برآمده از این انقلاب، تنها نظامی است که در جهان امروز دارای هویتی معنوی است. بسیاری از گروههای راستگرا و یا چپگرا- در معنای متداول در ادبیات سیاسی- از ابتدای انقلاب تلاش کردند تا از انقلاب اسلامی، هویتزدایی ارزشی کنند این اقدام در ابتدای انقلاب در قالب برجستهسازی برخی از وجوه سیاسی که مثلاً انقلاب ما را با هر انقلاب ضد سرمایهداری مشابه میگرداند و یا با برجستهسازی بعضی از جنبههای اجتماعی- نظیر مبارزه با فقر- به عنوان علتالعلل شکلگیری انقلاب اسلامی دنبال میشد و مارکسیستها مهمترین گروهی بودند که در این مسیر گام برمیداشتند که البته به جایی نرسید و مارکسیستها از گردونه توجه اجتماعی خارج شدند.
ضدیت با انقلاب اگر از یک نقطه ضعیف شروع شود حتما در نقطه ضعیف متوقف نمیشود و رو به گسترش میگذارد ما نباید کسانی را که ضعفی دارند به ضدیت با انقلاب متهم کرده و به تعبیری که رایج است افراد را به سمت جبهه مخالف هل دهیم ولی واقعیت این است که انقلابی ماندن یا ضد انقلاب بودن خیلی دست ما نیست. آنانکه به سمت ضدیت با انقلاب سوق پیدا میکنند وقتی در مسیر مخالف قرار میگیرند لامحاله تا آخر راه میروند و ما معمولا قادر به نگه داشتن آنان نیستیم، در استفاده از واژه «ضدانقلاب» درباره آنان نیز اگرچه باید تا میتوان اجتناب کرد ولی در نهایت این خودداری مشکلی را از آنان حل نمیکند«انقلاب» و «ضدانقلاب» در پهنه انقلاب اسلامی خط فارق و جداکننده حق از باطل و ایمان از کفر است و خدای متعال در زمانه ما آن را به مثابه ترازویی فراروی بندگان و عاصیان قرار داده است کما اینکه خداوند متعال برای تمییز و جداسازی خبیث از طیب همیشه شاقولی قرار داده است. دعا کنیم تا آخر انقلابی بمانیم و به سرنوشت کسانی که در نیمه راه به دلیل هواهای نفسانی و اغواهای شیطانی از راه روشن انقلاب جدا شدند، مبتلا نشویم.
]]>دولت آمریکا، در دوران روسای جمهوری خود که بر اریکه ی قدرت تکیه زدند، موجودیت خود را در مدیریت دنیا به صورت تک قطبی دیده است. ایالات متحده توانسته است اکثر ملت ها و امت ها را به صورت تقریبی و با شدت ضعف های متفاوت، همراه و همگام خود کند.تنها امت و انقلابی که مغلوب براندازی و مهار غرب نشد، نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.
غرب و به ویژه آمریکا، برای شناخت جنس انقلاب اسلامی به دنبال راه های متفاوت، جهت نفوذ در این جریان اصیل هستند. تاریخ انقلاب اسلامی، پر از سناریوهای سخت و نرم نفوذ آمریکا در دوره های مختلف است که دیپلماسی “سیاه و فروپاشی” اوباما (رئیس جمهور دیپلمات آمریکا) در این زمینه، قابل تامل است.
در دیپلماسی اول که همان دیپلماسی سیاه می باشد، ضمن تأکید بر روش های صلح آمیز، روابط رسمی با دولت جمهوری اسلامی ایران را نیز مد نظر قرار داده و با طرح تقابل گرایی از طریق تعامل گرایی، براندازی را براساس فشار از بالا و همراه سازی از پایین دنبال می کند.باید گفت که اساس و نتیجه ی این رهیافت، سرنگونی جمهوری اسلامی ایران از طریق ایجاد روابط سیاسی و رسمی و استفاده از نخبگان اپوزیسیون می باشد.
در دیپلماسی دوم که همان دیپلماسی فروپاشی می باشد، هرگونه رابطه رسمی میان دولت آمریکا و ایران را مردود شمرده و صرفاً ؛ رابطه با جامعه ایران، سازمان ها، گروه ها و افراد مختلف را مبنای کار خود قرار داده است.
اینکه رهبر معظم انقلاب فرمایش کرده اند که پس از مذاکرات هسته ای، جلوی راه نفوذ اقتصادی و فرهنگی آمریکا را می گیریم و راه نفوذ سیاسی آمریکا را ما قطعاً بسته ایم، بیانگر این موضوع می باشد که شیطان بزرگ، درصدد آغاز سناریویی جدید در جهت براندازی و از بین بردن انقلاب اسلامی به شکل نرم است.
یکی از اهداف راهبردی دولتمردان آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی وابستگی اقتصادی است در ایام تحریم، هم شعب ابی طالب و هم انقلاب اسلامی، شاهد رشد؛ بالندگی؛ پویایی در اقتصاد بوده است.اگر هوشمندانه تحریم ها برداشته شود، نگاه به بیرون و عدم اتکا به توانایی اقتصادی، افزایش و نمایان می گردد.اقتصاد مقاومتی، نسخه ی پیشرونده ی حال انقلاب است.ادبیات اقتصاد مقاومتی در علم اقتصاد دنیا، ادبیات بیگانه ای است ؛ چرا که جنس انقلاب اسلامی نسبت به سایر انقلاب ها متفاوت است.
دولت ؛ ملزم به اجرای قوانین در جمهوری اسلامی، متناسب با جنس انقلاب، شرایط روز انقلاب و راهبردهای رهبر معظم انقلاب است و باید طبق اهداف جمهوری اسلامی که همان پیش برندگی هست، اقدامات لازم را صورت دهد و از ورود شرکت های چند ملیتی بدون قید و بند جلوگیری به عمل آورد، چرا که این عوامل ؛ اقتصاد نوپا، متفاوت و پویای انقلاب اسلامی را به ورطه ی نابودی می کشاند و نه تنها رشد نمی کند، بلکه باعث مهار این انقلاب می شود.
با توجه به مذاکرات هسته ای کشورهای 1+5 با جمهوری اسلامی ایران و توافق اولیه (برجام)، و کار کارشناسی کامل با دید باز، فرصت مناسبی را مقدور ساخت که بتوان بی اعتمادی رهبر معظم انقلاب اسلامی و ملت به آمریکا را بهتر شناخت، چرا که تردد مسئولین پایه اول اقتصادی، امنیتی و راهبردی شورای امنیت و دیگر دستگاه های اجرای خود از سوی مجلس سنا و کنگره آمریکا، دلیل این ادعاست.
رهبر معظم انقلاب با توجه به عمق بصیرت و فهم کامل، سناریوها و استراتژی های غرب را نقش بر آب می کنند، چرا که با این کار، همان شبهات و فضای غبارآلودی که ایجاد شده است را پاسخ داده اند.
تبیین سخنان رهبری با بیان بهمن شهریاری مسئول بسیج دانشجویی خوزستان
]]>