16
تیر

ای فرزند آدم...

ای فرزند آدم...
در شگفتم چگونه تو با مردم انس می گیری و به دیگران دل می بندی
در حالی که می دانی تنها خواهی مُرد
و می دانی تنها در قبر خواهی خفت
و تنها در پیشگاه من خواهی ایستاد
و تنها حساب پس خواهی داد؟
آیا اندیشیده ای چقدر تنها خواهی بود؟
ساعتی؟
روزی؟
ماهی؟
سالی؟
چند هزار سال؟
چند میلیون سال؟
با خودت فکر کن و بیاندیش،.
هر قدر که قرار است پس از مرگ با من تنها باشی در دنیا با من انس بگیر،
اگر لحظه ای ، لحظه ای و اگر همیشه ، همیشه.

ای فرزند آدم…
در خلوت خود به اندیشه بنشین
و در تنهایی خود سخنان مرا بشنو،
نعمتهای مرا بشمار
و خطاهای خودت را به یاد آر،
مرا دوست داشته باش
و محبتم را در دل دیگران نیز بیانداز،
مهربانی های مرا برایشان بازگو کن
و سایه سار لطف مرا برفراز وجودشان نشان ده.

ای فرزند آدم...
دل به دنیا مبند و با دنیا انس مگیر.
دنیا بسیار کوچکتر از آن است که
پاداش و مزد حتی لحظه ای از خاطر تو باشد
و بهای حتی پاره ای از دل تو شمرده شود.
جان آسمانی تو جز من قیمتی ندارد
و جز بهشت من هیچ چیز نمی تواند
هزینه وجود تو را جبران کند.
اگر چشم تو می دید آنچه را که برای اولیای خود آماده کرده ام
قلب تو آب می شد و جان تو به شوق از قالب تن به در می رفت،
اینها پاداش دلی است که تنها به من گره خورده و فقط مرا در خود جای داده،
به دل خود نگاه کن ،
هر قدر دلت به دنیا بسته باشد همان قدر محبت و مهر مرا از دلت بیرون کرده ای
چرا که هیچگاه من محبت خود و محبت دنیا را در یک دل جمع نمی کنم.


ای فرزند آدم ...
من تو را آفریده ام و از حال درون تو با خبرم،
اسرار تو را می دانم و بر ملا نمی کنم.
تنها کسی هستم
که مطمئنی به تو خیانت نمی ورزم.
از تو کوچکتر نیستم
و
هیچگاه پایان نمی پذیرم.
سرچشمه و منبع همه عشق ها و محبت ها منم.
تو را برای خودم درست کردم و پرداخته ام.
به من روی آور و با من انس بگیر.
از دیگران بگریز و در من بیاویز،
تو مال منی، نه از آن دیگران،
اگر یک قدم بسوی من بیایی
ده قدم بسوی تو خواهم برداشت.


free b2evolution skin
16
تیر

دلگیرم از زمین خدا...

خدا خودت دیدی که امروز بادیدن این عکس چی به سرم اومد…هنوز قلبم درد میکنه…آخه به اینا میگن آدم؟؟؟:’(

خدا اینا همون آدمایین که تو آفریدی؟باورم نمیشه…

لعنتیا به شما میگن آدم؟؟؟؟حالم داره از آدما بهم میخوره…

خدا این همون زمینیه که تو آفریدی؟؟؟باورم نمیشه…

خداااااااا اینجا زمینه؟؟؟نکنه من گم شدم؟آدما کجان؟نمیبینمشون…خدا اینجا وحشتناکه…میترسم از آدمات.

خدا میشنوی؟چرا صدایی از تو نمیرسه؟نکنه اصلا صدای مانمیرسه؟خدا التماست میکنم…خدا خوااااااااااهش میکنم…خدا چجوری بگم…خدا کمک خدا کمک خدا کمک خدا کمک کممممممممممممک…التماااااس میکنم…خدا به خودت قسم که عزیزترینمی هرچی میخوای ازم بگیر…همه زندگیمو…فقط نذار هیچ بچه ای…

خدا دیگه به آخر رسیدم…دیگه نمیتونم…دارم دیوونه میشم بین آدما…خدا…

خدا میدونم اونقدرا خوب نیستم که اینو ازت بخوام ولی…میدونم قبول میکنی…خداجونم میشه امشب هیچ بچه ای گرسنه خوابش نبره؟سردش نباشه؟ناراحت نباشه؟میشه خدا؟خواهش میکنم…

بچه ها شمام دعا کنید.مطمئنم میشه…

معذرت میخوام.قصد ناراحت کردنتون رو نداشتم ولی گفتم شاید اگه همه باهم از ته دل از خدا بخوایم بشه…

به امید دنیایی آروم…


free b2evolution skin
14
تیر

بای ذنب قتلت ؟ به کدامین گناه کشته شدند؟؟

ع

عقاید سلفی باطل و باقیمانده عقاید نکبت جاهلی عرب است به اسم اسلام بر علیه اسلام عقاید جاهلی و باطل آنها ،برای گرگهای درنده است نه آدمی / اعمال وحشیانه آنها نماد عقاید غیر شرعی غیر عقلی و کفرآمیز ومنفور آنهاست
در مقابل تبلیغات این وحشیان جاهل کودن، همه انسانها باید بسیج شوند هر کس اینها را محکوم نکند در جرم اینها شریک است مخصوصا بزرگان خواص و مفتی های اهل تسنن هر گونه کوتاهی آنها ،اکنون خیانت و جنایت است/ سکوت جوامع بشری تا کی،و تا کی آزاد اندیشان مدعیان حقوق بشر شرمنده اند / همه مفتی ها و مبلغان جنایات علیه بشری مثل جنایاتکاران نازی باید مورد پیگرد جهانی قرار گیرند.

تصاویر منتشر شده از کشتار شیعیان سوریه که فقط به جرم شیعه بودن توسط وهابیون تکفیری با فجیع ترین وضع قتل عام شدند دل هر بیننده ای را به درد می آورد. کودکانی که هنوز تکلیفی بر آنان نیست و قدرت تشخیص و اختیار دین و مذهب را ندارد بدست این مسلمان نماهای وهابی ذبح می شوند. آیا می توان نام “مسلمان” بر این مسلمان نماها گذاشت؟ تا چه رسد آنان را به اسلام منتسب کرد


شیعه مظلوم بود، مظلوم است و مظلوم خواهد ماند.فرقی نمی‌کند در مدینه و کوچه‌های بنی هاشم سیلی به صورت دختر پیامبر (صلی الله علیه واله)و همسر امیرالمومنین (علیه السلام) بزنند، یا در کوچه‌های بحرین، مصر، پاکستان، عراق، عربستان، سوریه و در جای جای این جهان با گلوله‌های وهابی-آمریکایی سینه‌ی شیعیان را بشکافند. شیعه مظلوم بود، مظلوم است و مظلوم خواهد ماند و همین مظلومیت است که در نهایت شیعه را در تمام این کره‌ی خاکی سربلند خواهد نمود؛ شیعیان منتظرند تا منتقم آل محمد(عجل الله تعالی فرجه) برسد.


free b2evolution skin
14
تیر

شباهت داعش با آنچه درباره آخر الزمان گفته شده...

علائمی که برای آخرالزمان در روایات گفته شده، برخی قطعی هستند و برخی خیر… همچنین این علائم را با قاطعیت نمی‌توان بر افراد و اتفاقات تطبیق داد و صرفا می‌توان درباره شباهت‌های آنها با آنچه در روایات هست، صحبت کرد.

احادیث علائم قبل و هنگامه ظهور در کتب مختلف آورده شده است. مثلا در جلد 29 کتاب احقاق الحق و ازهاق الباطل، (مولف کتاب بیش از 400 سال قبل، این کتاب را تالیف کرده است و در سال 1019 قمری از دنیا رفته است و کتاب را آیه الله مرعشی احیا کردند.) سیدمرعشی رحمه‌الله احادیثی در این موضوع آورده است که یکی از آنها را در اینجا نقل می‌کنم.

یکی از علائم ظهور پرچم‌ها و قیام‌های قبل از ظهور حضرت است خصوصا پرچم سیاه (رایات سود) که البته با توجه به احادیث مشخص می‌شود که چندین دعوت و قیام با پرچم سیاه داریم که برخی ناحق هستند.

در صفحه 410 کتاب مذکور حدیثی منسوب به امیرالمومنین آورده شده که فرمودند: «إذا رأيتم الرايات السود فالزموا الأرض، فلا تحركوا أيديكم ولا أرجلكم ، ثم يظهر قوم ضعفاء، لا يؤبه لهم، قلوبهم كزبر الحديد، هم أصحاب الدولة ، لا يفون بعهد ولا ميثاق ، يدعون إلى الحق ، وليسوا من أهله ، أسماؤهم الكنى ، ونسبتهم القرى ، وشعورهم مرخاة كشعور النساء حتى يختلفوا فيما بينهم ، ثم يؤتي الله الحق من يشاء»

زمانی که پرچم‌های سیاه را دیدید، به زمین بچسبید و حرکتی نکنید. سپس قومی ضعیف ظاهر می‌شوند که مورد اعتناء نیستند. دل‌هایشان مانند آهن است. آنها اصحاب دولت هستند. به عهد و میثاق پایبند نیستند. به حق دعوت می‌کنند اما اهلش نیستند. اسامی آنها کنیه است. نسبت آنها شهرهاست. موهایشان مانند زنان است. [به غلط‌هایشان ادامه می‌دهند] تا اینکه بین آنها اختلاف پیش می‌آید سپس خدا حق را به هر کس بخواهد می‌دهد.


پرچم داعش سیاه است (تصویر فوق) و اینکه گفته شده «حرکتی نکنید» ممکن است به این معنا باشد که «حرکتی علیه آنها انجام ندهید» یا ممکن است منظور این باشد که «به آنها نپیوندید»

اینکه گفته شده «دل‌هایشان مانند آهن است» هم شاید کنایه از خشونت و سنگدلی آنان باشد که داعش‌ها در این زمینه شانه به شانه چنگیزخان مغول می‌زنند.

اینکه گفته شده آنها اصحاب دولت هستند هم می‌تواند معانی مختلفی داشته باشد که بسیاری از آن معانی بر داعش قابل تطبیق است.هم أصحاب الدولة: می بینید که میگویند که به خودشان لقب داده اند: دولت اسلامی عراق و شام. لا يفون بعهد ولا ميثاق: به هیچ عهد و میثاقی پایبند نیستند. می بینید که حقوق اسرای جنگی را. به راحتی هرچه تمام تر می کشند. يدعون إلى الحق: عبارت روی پرچم سیاه را ببینید، نوشته است: لا اله الا الله محمد رسول الله. و ليسوا من أهله: اما اهل حق نیستند.

تطبیق اینکه گفته شده «به حق دعوت می‌کنند اما اهلش نیستند» بر داعش‌ها هم بس واضح است. حتی به حقی که خودشان به آن معتقدند (فقه اهل‌تسنن یا حتی وهابیت) پای‌بند نیستند.

اینکه گفته شده «اسامی آنها کنیه است» و «نسب‌شان اسم شهرهاست» هم با کمی تامل بیشتر آشکار می‌شود. اسامی بسیاری از سران آنها به صورت کنیه است (ابوفلان) و نسب و فامیلی آنها هم اسامی شهرها و کشورهاست… الشیشانی(چچنی)، الجولانی، البغدادی، الحرانی و …

____________________
پی‌نوشت: همانطور که گفته شد اینها تنها گمانه‌زنی‌هایی بر تعیین مصداق آن حدیث بود و امیدواریم که اینطور بوده باشد و وعده آخر این حدیث هم به زودی محقق شود ان‌شاءالله.


free b2evolution skin
12
تیر

عدم استفاده ازعبارات مثبت مخرب برای کودکان

10چیزی که نباید به کودکانمان بگوییم!

رفتار ماست که شخصیت فرزندانمان را شکل می دهد و استفاده از اصول روانشناسی در تربیت کودکان باید مد نظر هر پدر و مادری باشد . شما در برابر او مسئول هستید ، پس وقت بیشتری بگذارید و نکات زیر را به خاطر بسپارید.
تحقیقات نشان می دهند که برخی عبارات مثبتی که ما به کودکان می گوییم ، در واقع بسیار مخرب هستند. باوجود اینکه نیت بدی نداریم، اما با بکار بردن این جملات باعث می شویم که کودکان به آنچه که واقعا هستند باور نداشته باشند. بعضی از جملات ما گول زننده اند و باعث می شوند کودک کمترین تلاش ممکن را برای کاری انجام دهد و یا در زمان سخت شدن کاری آن را رها کند.
اینجا یک لیست از 10 عبارتی داریم که شما باید همین حالا از دایره لغات خود حذف کنید. همچنین در کنار این عبارات ما عبارات پیشنهادی به شما معرفی می کنیم که شما با استفاده از این عبارات بتوانید انگیزه درونی و اشتیاق کودک را تحریک کنید.

 

“کارت خوب بود”
این جمله معمولا مکررا برای کارهایی استفاده می شود که کودک در انجامش واقعا تلاشی نکرده، با بکار بردن این عبارت به او یاد می دهید که هرچیزی که مامان یا بابا بگوید ” کار خوب ” است(یعنی فقط در زمانی که پدر و مادر بگویند خوب است)؛ به جای آن بگویید ” تو واقعا برای آن سخت تلاش کردی!” با تکیه روی تلاش کردن ،به او یاد می دهیم که تلاش از نتیجه مهمتر است. این به کودک یاد می دهد که در زمان روبرو شدن با یک کار سخت ، پافشاری بیشتری در انجام آن از خود نشان دهد و به شکست به دید یک گام به سوی موفقیت نگاه کند.

 

” پسر/ دختر خوب”
این جمله در حالیکه جزو عبارات مثبت به شمار می رود اما واقعا تاثیری متضاد چیزی که می خواهیم دارد. اغلب والدین از این جمله برای بالا بردن اعتماد به نفس کودک استفاده می کنند. اما متاسفانه تاثیر آن کاملا برعکس است. وقتی دختر شما جمله ” دختر خوب” را بعد از انجام کاری که شما از او خواسته بودید می شنود، اینطور تلقی می کند که چون کاری که “شما” خواسته اید را انجام داده پس ” خوب ” است. و این سرآغاز این داستان است که کودک از این می ترسد که نکند دیگر ” بچه خوبی ” نباشد و انگیزه و اشتیاق او برای همکاری در سایر کارها از ترس دریافت نکردن همین بازخورد سرد شود. درعوض بگویید : ” زمانی که کمک می کنی واقعا لذت می برم” . این جمله به کودک می فهماند که شما چه می خواهید و رفتار او چگونه روی نظر شما تاثیر می گذارد. شما میتوانید حتی احساسات خود را به او بروز دهید و مثلا بگویید: ” دیدم که عروسکت را به دوستت قرض دادی” این به کودک اجازه می دهد که برای خودش تصمیم بگیرد و بداند که قرض دادن کار خوبی است و به او این حق را می دهد که دوباره همین کار را با انگیزه درونی خود تکرار کند نه به این خاطرکه اینکار را برای خوشایند شما انجام دهد.

 

” چه عکس زیبایی “
وقتی که ما نظر و عقاید خود را درمورد کار هنری کودک تحمیل می کنیم، در واقع این حق قضاوت و اعتبار بخشیدن را درباره کار خودش از او می گیریم. به جای این جمله بگویید:” من قرمز ، آبی و زرد می بینم ! نظر خودت درباره نقاشی ات چیست؟ ” بوسیله مشاهده درعوض بیان ارزیابی خود، به کودک اجازه می دهید که تصمیم بگیرد نقاشی زیباست یا خیر. شاید در نظر او نقاشی ترسناک باشد و اگر از او بخواهید نظرش را درباره نقاشی بگوید ، در واقع از او خواسته اید که کار خود را ارزیابی کند و نیت و مهارتهای خود را که نشان دهنده خلاقیت او در زمان بالغ شدن می باشد را با شما درمیان بگذارد و او را همانند هنرمندی رشد دهید.

 

” اگر تو فلان کار را بکنی من به تو فلان چیز را می دهم”
رشوه دادن به بچه ها مانع مشارکت آنها به سهولت و سادگی می شود. این چنین معاملاتی با کودکان تبدیل به یک سرازیری لغزنده می شود و چنانچه بطور مداوم صورت گیرد،همیشه مجبور به عقب نشینی می شوید . مثلا ” نه! اتاقم را تمیز نمی کنم اگر برایم فلان چیز را نخری". به جای آن از جمله ” از اینکه به من در تمیز کردن خانه کمک می کنی ممنونم ” استفاده کنید . هنگامی که ما قدردانی واقعی خود را نشان می دهیم کودکان انگیزه ذاتی برای کمک کردن پیدا می کنند و اگر فرزندان شما چندان اهل کمک نبودند، به او وقتهایی را یادآوری کنید که کمکتان می کرد. مثلا بگویید:” یادت هست یک زمانی کمکم می کردی آشغالها را بیرون بگذارم؟ واقعا کمک بزرگی بود. ممنونم!” . سپس به او اجازه دهید که به این نتیجه برسد که کمک کردن به دیگران لذت بخش است و یک پاداش معنوی در بر دارد.

” تو خیلی باهوشی”
وقتی به بچه بگویید که باهوش است، فکر می کنیم که اعتماد بنفس و عزت نفس او را زیاد کرده ایم اما باید بدانید که اینگونه ستودن از شخصیت او واقعا تاثیر عکس دارد. با گفتن اینکه او باهوش است، بطور ناخودآگاه این پیام را به او می فرستیم که او فقط درصورتی باهوش است که نمره خوبی بگیرد، کارش را تمام کند و یا بهترین نتیجه را بگیرد . همه اینها فشار زیادی را روی یک کودک وارد می سازد. مطالعات نشان می دهند ،وقتی که کودک حل یک بازی پازل را تمام کرد و به او بگوییم که باهوش است ، حرف ما باعث می شود که او برای حل پازل های سخت تلاش نمی کند. دلیلش هم این است که او نگران می شود که شاید پازل را نتواند حل کند و ما او را باهوش ندانیم.
در عوض سعی کنید به او بگویید که قدر تلاش او را می دانید. با تمرکز کردن روی تلاش بیش از نتیجه، به او اجازه می دهید که بفهمید چه چیزی واقعا برایتان با ارزش است. درست است که حل کردن یک پازل جالب است اما حل پازل های سخت تر به مراتب جالب تر است. در همان مطالعه دیده شده که وقتی که روی تلاش تمرکز می کنیم- ” وای تو واقعا خوب تلاش کردی"- دفعه بعد کودک سعی می کند سعی کند پازل های مشکل تری را حل کند.

 

” گریه نکن “
دیدن گریه بچه ها همیشه راحت نیست اما وقتی که به او می گوییم ” گریه نکن” احساسات او را نادیده گرفته و به او می فهمانیم که اشک هایش برای ما ارزشی ندارد. این باعث می شود که او احساساتش را مخفی کند و در نهایت دچار انفجار عاطفی شده و بیشتر ناراحت شود. سعی کنید به کودک فضایی برای گریستن بدهید مثلا بگویید ” ایرادی ندارد که گریه کنی. هرکسی بعضی وقتها به گریه نیاز دارد. منم همینجا هستم و به تو گوش می کنم.” حتی ممکن است گاهی احساسی که کودک دارد را شما بیان کنید، ” ناراحتی که نمیتوانیم برویم پارک ، آره؟ ” این کمک می کند که کودک احساس خودش را بهتر درک کند و یاد بگیرد که در غالب جملات آنها را بیان نماید. با تشویق او به بیان احساساتش ، به او کمک می کنید که احساسش را تنظیم نماید که جزو توانایی های مشکل هر فردی در سراسر زندگی اش به شمار می رود.

 

” قول می دهم …”
زیر قول زدن واقعا ناراحت کننده است. لحظه سنگینی است و از آنجاییکه زندگی کاملا غیرقابل پیش بینی است، من پیشنهاد می کنم که کلا این واژه را از دایره لغات خود حذف کنید. در عوض سعی کنید که کاملا با کودک صادق باشید. ” می دانم که تعطیلات دوست داری با سارا بازی کنی و ما همه تلاشمان را می کنیم که این اتفاق بیافتد. اما خواهش می کنم یادت باشد که بعضی وقتها اتفاقات پیش بینی نشده ای می افتد، من هم تضمین نمی کنم که حتما این هفته این اتفاق بیافتد.” ولی هر زمانی که میگویید کاری را انجام می دهید مطمئن باشید که از پس آن بر می آیید . سر قول ماندن، اعتماد می آورد و زیر قول زدن ارتباط عاطفی شما را زیر سوال می برد پس مراقب حرفی که می زنید باشید، و تا آنجاییکه ممکن است کاری کنید که طبق حرفی باشد که زده اید.
یک نکته ای که باید درباره این مساله اشاره کرد این است که اگر سر قولتان نماندید ، به آن اذعان داشته باشید و از فرزندتان عذرخواهی کنید. به یاد داشته باشید که شما به او یاد می دهید که درزمان بدقولی کردن چگونه رفتار کند . بدقولی کردن چیزی است که اغلب ما حداقل یک بار دچارش می شویم. حتی اگر برای شما مهم نباشد ولی می تواند برای کودک مهم باشد. پس همه سعی خود را بکنید که الگویی از صداقت برای او باشید و چنانچه موفق نبودید حداقل سعی کنید پا پیش گذاشته و مسئولیت آنرا به عهده بگیرید.

 

” چیز مهمی نیست “
خیلی وقتها اتفاقاتی می افتند که ما احساسات کودک را نادیده می گیریم، ولی باید واقعا مراقب این قضیه باشید. برای کودک اغلب چیزهایی مهم است که برای ما بزرگسالان اهمیت چندانی ندارند. پس سعی کنید همیشه از دید او به قضیه نگاه کنید. با او همدردی کنید حتی اگر مرزی بین خود و او قائلید و یا به در خواست او پاسخ منفی داده اید.
” من واقعا متوجهم که تو آن چیز را می خواهید اما امروز نمی شود آن کار را انجام داد.” یا ” متاسفم که مایوست می کنم ولی پاسخم منفی است” اینها بهتر از پاسخ هایی هستند که شما برای متقاعد کردن او بکار می برید و به او می فهمانید که خواسته های او واقعا اهمیتی ندارند.


” همین حالا دست بردار، وگرنه!”
تهدید کودکان معمولا کار خوبی نیست. اول از همه ، شما به آنها مهارتی می آموزید که واقعا دوست ندارید داشته باشند: استعداد بکار بردن زور یا قدرت حیله گری برای گرفتن چیزی که می خواهند حتی وقتی که دیگران تمایلی به این کار نداشته باشند. دوم، شما خودتان را در یک موقعیت ناشیانه قرار می دهید یعنی مجبور می شوید که از تهدیدهای خود دفاع کنید- قرار دادن یک مجازات سختگیرانه در قبال تهدیدی که در حالت عصبانیت کرده بودید- یا می توانید عقب نشینی کنید و به کودکتان یاد دهید که تهدید شما بدون معنی بوده است. در هر حال، باعث می شوید که نتیجه مطلوب را نگیرید و رابطه خود را با کودک خراب کنید. در حالیکه تهدید نکردن کودک خیلی سخت است، سعی کنید درباره خطرات احتمالی به او هشدار دهید و یا به سمت چیزمناسب تری هدایتش کنید. ” اصلا خوب نیست که برادرت را بزنی. نگران اینم که او تو را بزند و یا او هم در عوض تو را می زند. اگر می خواهی به چیزی آسیب وارد کنید بهتر است آن چیز یک بالش، مبل و یا تخت خواب باشد.” با مطرح کردن یک چنین پیشنهاداتی که امنیت بیشتری هم دارند همچنان به او این اجازه را می دهید که احساساتش را خالی کنید و شما هم بتوانید نقشی در تعیین رفتار او داشته باشد. در نهایت این امر باعث میشود که او خودش و احساساتش را بهتر کنترل کند.

 

” چرا اینکار را کردی؟”
اگر کودک کاری کرده که شما خوشتان نمی آید ، مطمئنا باید با او صحبت کنید. اما تنشی که در آن لحظه به وجود می آید اجازه نمی دهد که او از اشتباهاتش درس بگیرد. و وقتی که شما از او می پرسید ” چرا؟” شما به او فشار می آورید که به کارش فکر کند و آنرا تحلیل نماید که یک مهارت بسیار پیشرفته حتی برای بزرگتر ها به شمار می رود. در زمان برخورد با چنین پرسشی ، بیشتر کودکان حالت تدافعی به خود گرفته و یا سکوت می کنند.
در عوض، یک مسیر ارتباطی با او برقرار کنید و حدس بزنید که او چه احساسی ممکن است داشته باشد و نیازهای اساسی او چه چیزهایی می تواند باشد. مایوس شدی که دوستانت به نظرت گوش ندادند؟ ” با تلاش به درک احساسات و نیازهای او ، ممکن است حتی حس کنید که از عصبانیت خودتان نیز کاسته شده است. ” او دوستانش را کتک زد چون نیاز به فضایی داشت و احساس ترس کرده بود و نمی دانست که با دیگران به چه روشی ارتباط برقرار کند. او تبهکار که نیست فقط یک بچه است”

 

منبع: نويسنده : سايت روانشناسي و مشاوره از مجموعه سايت هاي پرسمان دانشجويي
http://moshavereh.porsemani.ir


free b2evolution skin
12
تیر

روزه داریت مقبول رزمنده دلاور...

در این روزهای گرم تابستان و آغاز ماه مبارک رمضان، برادران رزمنده ی روزه دار

در جبهه ی نبرد با تکفیری ها در سوریه و عراق و لبنان را از دعای خیر فراموش نکنید.


free b2evolution skin
12
تیر

رمضان در کاشان

خانه تکانی و غبارروبی مساجد از جمله رسوم قدیمی مردم کاشان در آستانه حلول ماه مبارک رمضان است که با آداب خاصی انجام می‌گیرد.
قبل از آمدن ماه رمضان زنهای خانه دار اقدام به تهیه انواع ترشی ها و مرباها می‌کنند تا در مواقع افطار و سحری از آن استفاده کنند.
در گذشته رسم بوده که زنهای خانه دار نان تازه می‌پختند ، ولی اکنون دیگر پخت نان تنوری در منازل مرسوم نیست.
کاشانی‌ها به علت داشتن صبغه مذهبی برای ماه رمضان همچون سایر ایام و مناسبتهای مذهبی قداست خاصی قایل هستند، به طوری که کمتر جشن یا آیین سرور  در این ماه برگزار می‌کنند، چرا که بر این اعتقاد هستند، ماه رمضان ، ماه دعا و نیایش و نزدیکی به خداست.
در گذشته مراسم سنتی آمدن ماه رمضان و رویت هلال ماه بر بلندای مساجد در کاشان و اطراف آن رسم بوده، در سالهای اخیر نیز برخی در صدد احیای این سنت‌ها هستند.
در گذشته دعای افطار و سحرخوانی توسط برخی از پیرمردان رسم بوده و هنوز آهنگ لحن آنها در کوچه‌های تاریخی این شهر به گوش می‌رسد.
در کاشان هنوز هم برخی از آداب و رسوم گذشته باقی مانده است، از جمله این آداب ” شعر خوانی” در منقبت امیرالمومنین (ع) قبل از اذان مغرب و ” دعاخوانی” افطار از گلدسته‌های مساجد است.
از معروف‌ترین و دل انگیزترین اشعاری که در مدح مولا علی(ع) می‌خوانند شعر “جانم علی” است.
در هنگام افطار بوی “آش جو” از اکثر خانه‌های مردم کاشان به مشام می‌رسد و” شربت خاکشیر”، بویژه آب هندوانه از نوشیدنی‌هایی است که در سفره افطار کاشانی‌ها به وفور به چشم می‌خورد. در کاشان ابتدا نماز مغرب و عشا برگزار می‌شود، سپس مردم افطار می‌کنند و بندرت شام می‌خورند و اکثر مواد سفره‌افطاری مردم را “غذای حاضری” تشکیل می‌دهد.
شکوه برگزاری نمازهای جماعت در مسجدها در این ماه جلوه خاصی دارد و در شبهای قدر بر این عظمت و شکوه افزوده می‌شود.
برگزاری نمازهای صبح، ظهر و عصر مفصل تر و همراه با دعاهای مخصوص است، اما نماز مغرب و عشا کاملا مختصر انجام می‌شود.
کاشانی‌ها با دادن نذورات و خیرات در هنگام افطار یاد و خاطره اموات خود را زنده نگه می‌دارند و این کار در شبهای قدر با پختن حلوا و آراستن آن با خرما بصورت نذر در مساجد بیشتر دیده می‌شود.
یک خادم و موذن کاشانی می‌گوید: خیلی از آداب و رسوم گذشته کاشان از بین رفته و فراموش شده‌است.
“حاج حسن خادم” می‌افزاید: در گذشته بیش از یک ساعت مانده به اذان صبح به‌گلدسته مسجدها می‌رفتیم و با صدای طبل، مناجات و دعای سحر، مردم را برای سحری بیدار می‌کردیم، واقعا چه لذتبخش بود.
وی افزود: مردم از نوع مناجات و دعای مسجد محل تشخیص می‌دادند که چه مقدار به اذان صبح باقی مانده‌است، چرا که مناجات و دعاهای سحری نظم خاصی داشت و سالها به همین ترتیب خوانده می‌شد.
خادم گفت:بسیاری از مردم بعد از سحری خوردن با خواندن نماز شب و دعاهای سحر منتظر نماز صبح می‌نشستند.
وی خاطر نشان کرد: امروز به دلیل زیاد شدن شب نشینی‌ها و برخی مسایل دیگر مردم ترجیح می‌دهند تنها مدت زمان کوتاهی قبل از اذان بیدار شوند و بی سر و صدا سحری بخورند و بلافاصله با خواندن نماز صبح بخوابند.
“بی‌بی بتول” خادم امامزاده “هارون بن موسی بن جعفر"(ع) کاشان نیز از رمضان‌های سالهای جوانی خود بعنوان زمان خوب از دست رفته یاد کرد و گفت:
آن زمانها مردم بیشتر با هم مهربان بودند،سفره افطار همسایگان‌یکسان بود، چراکه‌هرکس آنچه به سفره افطار خود اضافه می‌کرد، به همسایه خود نیز می‌داد.
وی افزود: همسایگان در ماه رمضان بیشتر به فکر همدیگر بودند و به هم کمک می‌کردند.
یکی از سنت‌های خوب و حسنه مردم قمصر کاشان غباروبی و عطر افشانی مساجد و اماکن مذهبی این منطقه قبل از آمدن ماه مبارک رمضان با استفاده از گلاب ناب محمدی است.
یکی‌ازسنتهای مردم این دیار در آخرین روز ماه شعبان دیدن “ماه در آینه” است، برای این کار سفره‌ای پهن کرده داخل آن قران، آینه و یک سینی که داخل آن ظرف آب با کمی سبزی و گلاب است، می‌گذارند و رو به قبله، می‌نشینند و سعی می‌کنند تا ماه را در آینه ببینند.
این عده به محض رویت ماه، دعای افتتاح ماه‌رمضان راباصدای بلند می‌خوانند و سپس سوره مبارک یاسین را به صورت دسته جمعی تلاوت کرده و با خواندن یک حمد و سه قل هوالله بر روی خود و خانواده گلاب می‌پاشند و درحالیکه صلوات می فرستند، جرعه‌ای از آن آب و سبزی را می‌نوشند و عقیده دارند خوردن آب و سبزی متبرک شده و به آنها نیروی قناعت و قوت می‌دهد.
یکی دیگر از رسم و رسوم مردم این دیار خبر کردن دیگران از رویت هلال ماه رمضان با طبل است، تا آنهایی که اطلاعی از رویت هلال ماه ندارند، از این مساله خبر شوند.
بیش از ‪ ۴۵۰‬مسجد در شهرستان کاشان در ماه مبارک رمضان فعال است و در این مساجد اکثر جوانان حضور چشمگیری دارند.

free b2evolution skin
11
تیر

پینوکیو رییس جمهور آمریکا!!

تو از دار دنیا دو دختر داری که خیلی خوب در حقشان پدری می کنی.

دنیا درک می کند :

که اگر هم دستور ارسال اسلحه به سوریه را برای تروریست ها صادر می کنی از روی نوعدوستی و به این دلیل است که دخترکان سوری را نیز همچون دخترکان خودت دوست داری.

هی باراک تو خیییییلی مهربونی پسر!

تو یه پارچه حقیقتی!

راستی باراک،
به دخترکانت بگو : این یک دختر بچه سوری است که تکفیری های مسلح شده از سوی تو ، اینگونه به زنجیرش کشیده اند و برای ارمغان آزادی و دموکراسی امریکایی در مقابل چشمانش، والدینش را ذبح می کنند.

آقای اوباما،

اگر ذره ای،

تنها ذره ای انسانیت در وجودت باقی مانده است آن دستهای چدنی را از دستکش مخملی ات بیرون بیاور.


free b2evolution skin
10
تیر

دانلود کلیپ صوتی ویژگی های ماه مبارک رمضان


ماه رمضان
ردیف توضیحات دانلود حجم (KB) زمان
1 ویژگی های ماه رمضان قسمت اول 7,009 00:39:52
2 ویژگی های ماه رمضان قسمت دوم 6,434 00:36:35

free b2evolution skin
10
تیر

تنها در این شهر میشود حقیقت دنیا را دید...

کتاب حاضر بر اساس سخنرانی های مختلف حجت الاسلام
پناهیان پیرامون ماه مبارک رمضان که از میان سخنران یهای مربوط
به «ده سال اخیر » شناسایی شده اند، تنظیم شده است و پس از انجام
اصلاحات و بازنگری نهایی توسط ایشان، آمادۀ عرضه شده است.
کتاب «شهر خدا » را نباید صرفا کتابی دربارۀ اسرار و آداب ماه
مبارک رمضان قلمداد کرد. در خلال فصل های کتاب، به تناسب بحث از
رازها و آداب ماه مبارک رمضان، برخی از پرسش های کلیدی جوانان
در مورد دین پاسخ داده شده و برخی از مفاهیم اخلاقی و راهکارهای
دستیابی به آن تبیین شده است؛ به گونه ای که بخش قابل توجهی از
مطالب کتاب فراتر از ماه مبارک رمضان، در طول سال و در مسیر

دینداری به کار می آید. به عنوان نمونه، اینکه دستورات دینی با چه فرآیند
و سازوکاری ما را رشد می دهند؟ «عمل » چگونه و با چه سازوکاری
بر «علائق » و «اندیشه های » ما تأثیر می گذارد؟ چرا در مسیر دینداری
همیشه مجبوریم با امیال طبیعی خود مبارزه کنیم؟ اگر این امیال و
ک ش های طبیعی ما بد هستند، چرا خدا آنها را از اول، در وجود ما
قرار داده است؟ مراحل سه گانۀ یک برنامه معنوی مستمر چیست؟ و در
هر مرحله، به چه نکاتی باید توجه کرد؟

فصل اول کتابی که پیش رو داریم به نثر او نوشته شده است؛ فصلی به نام آشنایی با شهر خدا که در واقع توصیف رمضان با زبانی شاعرانه است. این فصل از لحاظ اولین برخورد با نثر پناهیان(برای بیشتر مخاطبان) حایز اهمیت است. قلمی صمیمی که تلاش می کند آموزنده باشد و نوعی لطافت در ارتباط با خدا را به نمایش می گذارد.

مثلا در فقره ای می خوانید: «به هر حال اهالی این شهر از بس قیامت را باور دارند با آنکه کسی آنها را سرپا نگه نداشته است، گویی دائم ایستاده زندگی می کنند، و روز و شب ایام صیام را در قیام به سر می برند. همه خود به حساب خود می رسند…» یا «یکی از مشخصات مناجات هاشان در این شهر این است که هیچ گاه درست نمی فهمی، بالاخره از سر محبت خدا حرف می زنند و گریه می کنند یا از سر خوف و خشیت او است که ناله می کنند. با آنکه از او می ترسند، هیچ گاه از او فرار نمی کنند. و با اینکه همیشه به سمت او می روند و به او هم می رسند، اما این رسیدن هیچ گاه به پایان نمی رسد.»

با اندکی درنگ در این فقرات در می یابیم که آیات و احادیث متفاوت در پشت جمله ها نهفته بی آنکه قول معصوم یا کلام کتاب الله ظاهرا در کار باشد. این شیوه در سراسر فصل وجود دارد و بدان غنای خوبی بخشیده.

کتاب سپس حاصل جمع آوری و تنقیح چند سخنرانی است که در6 فصل سامان یافته و در 300 صفحه گنجانده شده است، فصول عبارتند از: اذن ورود، روش های تربیتی رمضان، زکات روح، گوهر اخلاص، میوه حکمت، وشاید تقوا(که از شیرین ترین فصل های کتاب محسوب می شود).

هر فصل به نوبه خود به بحثهای مرتبط تقسیم می شود ک
ه از ابتدای کتاب قدم به قدم مخاطب را با ماه مبارک و رموز آن آشنا می کند. به گونه ای که می توان آن را به نوعی آداب الصیام خواند. چیزی که عملی و البته معرفتی است.هر چند بسیاری از مخاطبان احتمالی کتاب مومنینی هستند که به روزه و شناخت آن اهتمام دارند اما در این اثر نکات تازه ای خواهند یافت که حاصل تحقیقات و مداقات فراوانی است که به زبانی ساده در اختیار قرار گرفته است.

به هر حال پناهیان را به عنوان سخنرانی مسلط می شناسند. با این اثر شاید بتوان گفت او همچنین نویسنده ای چیره دست است. علیرضا پناهیان در سالهای گذشته هرچه بیشتر از یک خطیب محافل دانشجویی به سوی یک تئوریسین فرهنگی حرکت کرده است و مکتوب و منظم شدن ایده های شفاهی او، می تواند به این روند دامن بزند.

فهرست و نمایه آیات و روایات در پایان کتاب و مخصوصا موضوع بحث ها که در حاشیه هر صفحه نشان دهنده موضوعات مورد بحث همان صفحه است از بهترین تمهیداتی شمرده می شود که در این کتاب اندیشیده شده است، زیرا به این ترتیب یافتن یا باز یافتن مطلب مورد نظر آسان شده بهره بردن از کتاب سهولت می یابد. این اثر را موسسه چاپ و نشر فرهنگ گستر به بازار آورده است.

فهرست و بخشی از متن کتاب را می‌توانید در پایگاه bayanmanavi.ir بخوانید.

بخش هائی از کتاب را با هم میخوانیم:

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
10
تیر

خدای ماه رمضان....

چه جمله ای می تواند از این جمله خاص تر باشد؟ کدام جمله زیباتر از این سراغ دارید؟ چه تیتری ازین زیباتر است؟

“اللهم رب شهر رمضان"…
خداوند صفات زیادی دارد. از حد و حساب خارج است و عقل و درک ما نمی رسد به این صفات بی نظیر اما انگار در این میان یک صفتی هم هست که این  ماه خیلی می توان رویش حساب کرد…
“پروردگار ماه رمضان” !
هیچ ماهی ما خداوند را اینطوری صدا نمی زنیم . او که خالق کل وجود و عوالم و ماه ها و سالهاست اما خدایی کردن برای خدا در ماه رمضان هم انگار یک لطف دیگری دارد. کما اینکه بندگی کردن در این ماه طعم آسمان می دهد …
خداوند ماه رمضان شده است یک صفت برای خدای بزرگ. یعنی یک خصوصیت ربانی که فقط مخصوص ماه مبارک است. اصلا ندای خدا انگار به گوش میرسد :
“منم خداوند ماه مبارک رمضان” …
او همان خداست، همان که دنبال بهانه است که ببخشد و قلم عفو بکشد روی جرائم بندگانش.
او همان خداست، همان که رمضان را آفریده است تا آتش خشمش را به بهشت لبخندش بفروشد.
او همان خداست، همان که چشمان فرشتگانش را گرفت تا گناه بنده اش را نبینند…
او همان خداست، خداوند ماه مبارک رمضان !
خدای رمضان!
خوب میدانم مهربان تر از آنی که من نیمه شب صدایت بزنم و حتی برای لحظه ای پشیمان باشم از گذشته ی سیاهم و تو مرا عفو نکنی.
خدای رمضان!
در ماه شعبان و مناجاتش مگر نبود که : “اگر خواری ام را خواسته بودی، هدایتم نمی نمودی و اگر رسوایی ام را خواسته بودی، عافیت ام نمی بخشیدی….”
خب حالا که آمده ام؟ مملو از نافرمانی و جنایت ام قبول اما خب آمده ام .
حال که توفیق زیارت هلال زیبای رمضان را عطا کرده ای لطفت را تمام کن.
خدای رمضان!
مهربانی و بخشش تو مرا جسور ساخته است. چنان چشم امید دارم به تو که اگر ناامیدم کنی دیگر نیازی به عذاب آتش نخواهم داشت…
قسم ات می دهم به ماه رمضان، به رحمت واسعه ات، به مهربانی ات که این امید را ناامید نکنی.
آمین.

free b2evolution skin