24
بهمن

برده گیری مجازی و سلب اختیار

145535239424-11-1394_11-50-58_-_.png

ثروتمندان و سیاستمداران بی دین سعی میکنند ،تمام تمایلات و خواسته‌های انسان‌ها را مدیریت کرده و مانند برنامه و نرم‌افزاری‌ که بر روی سیستمی نصب شده باشد، اهداف خود را پیاده و پیگیری کنند.

انسان‌ها ناخواسته اسیر بازی برده‌گیری مجازی می‌شوند و نخواهند توانست از آن بیرون آیند.
آیا بردگی غیر از این است که اختیار را از انسان سلب کند و عنان قدرت و آزادی خود را در دست دیگری دهد که او برایش تصمیم بگیرد و اراده‌اش را از وی بگیرد.

انسان در تار و پودی که ناخواسته خود را به آن تنیده است، فرصتی برای بندگی و تفکر به اهداف خلقت خود نخواهد داشت. چون دائم برنامه‌های جدیدی برای پرکردن زمان او طراحی می‌شود.

نوشته‌ حاضر نشانگر مخالفت با فضای جدید و نو که بشریت با سعی و تلاش به آن دست پیدا می‌کند، نیست.
بلکه توجه مخاطبان را به نکته‌ای که مغفول مانده است جلب می‌کند و آن نکته؛ تحول، مدیریت و بازنگری در رابطه با ابزارها وفضاهای تولید شده توسط انسان است.

یک طرف هوا و هوس خود را محور قرار داده است و همه بشریت را فدای این خودخواهی می‌کند. در طرف دیگر محور خود و هوای نفسانی نیست، بلکه خدا و ارزش‌های والای الهی قرار دارد.
افراد دلسوز و دغدغه‌مندی که نگران رشد و تعالی ارزش‌های والای انسانی هستند، اگر به صحنه نبرد در این فضا ورود جدی پیدا کنند و فضای مجازی را در دست بگیرند، یک انقلاب بزرگ و فراگیر در جهان مجازی رخ خواهد داد.
این انقلاب باعث حضور پر رنگ‌تر آرمان‌های انسانی در جهان خواهد شد که انسان‌ها نیازمند آن هستند.
و این یعنی مقدمات عصر ظهور موعود که خداوند و انبیاء به وقوعش مژده داده‌اند


free b2evolution skin
20
بهمن

خنده کفار، بهای ضد انقلابی

شهید نواب صفوی

چرا برخی بدون اینکه دنبال منفعت خاصی باشند به کفار باج می‌دهند؟! 

طبق آیۀ قرآن، یکی از خصلت‌های منافق اینست که جامعۀ اسلامی را به کفار می‌فروشد که کفار بهش لبخند بزنند! بدون اینکه دنبال منفعت خاصی باشد!! چرا؟ چون یک حس_روانی دارد که میل دارد کفار تحویلش بگیرند، حال می‌کند. اما اگر مؤمن تحویلش بگیرد، حال نمی‌کند.

خداوند می‌فرماید: «منافقان را بشارت ده كه عذابى دردناك براى آنان است* همان كسانى كه كافران را به جاى مؤمنانْ سرپرست و دوست خود مى‏گيرند آيا عزت و قدرت را نزد آنان مى‏ طلبند؟ يقيناً همه عزت و قدرت فقط براى خداست؛ بَشرِّ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لهَُمْ عَذَابًا أَلِيمًا* الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا(نساء/138و 139)

یکی از خصلت‌های منافقین، این است که دنبال عزیز شدن پیش کفار است. دنبال خنده کفار هستند. جامعه اسلامی را به کفار می‌فروشد که کفار به او لبخند بزنند. نه اینکه دنبال منفعت خاصی باشد، نه! بدون اینکه دنبال منفعت خاصی باشد؛ یک حس_روانی دارد که میل دارد کفار تحویلش بگیرند، حال می‌کند. اما اگر مؤمن تحویلش بگیرد، حال نمی‌کند.

آقا! اگر یک بی‌دین و ظالم شما را تحویل گرفت، باید به تو بربخورد، بگو: خب که چی؟! این لبخندی که به او می‌زنی، چه فایده ایی دارد؟! اما اگر مؤمن تحویل گرفت، خوشحال بشو. یکی از ویژگی‌های منافق که قرآن ذکر می‌کند این است که آبرو پیش کفار می خواهد. بعضی‌ها در انقلاب آبروی خودشان را از دست می‌دادند، تا پیش ضد انقلاب عزیز شوند. هرجا فکر کردی گناه به نفعت هست، اشتباه کردی.

امیرالمؤمنین علیه سلام فرمودند: «خدا انسان را از هیچ چیز نهی نفرموده، مگر اینکه او را از آن بی‌نیاز کرده! ؛ مَا نَهَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا وَ أَغْنَى عَنْه‏».(غرر/9573) گناه، انسان را از منافعش دور می کند. حتی از لذت بیشتر. در روایت دیگر می فرماید: «خدا به هیچ چیزی دستور نمی‌دهد، مگر اینکه انسان را در راه انجام آن کار کمک می‌کند؛ ما أمَرَ اللّهُ سُبحانَهُ بشي‏ءٍ إلّا و أعانَ علَيه‏»(غرر/9572)
شهید نواب شور انقلاب را در خیلی از بزرگان حال انقلاب ایجادکرد و…
منبع تصویر:@talabegram
منبع متن:@panahian_ir


free b2evolution skin
20
بهمن

درسی از زندگی در کلام امام

خاطرات امام

خانم زهرا مصطفوی (دختر امام):
.
.
ايشان به دختر من هنگام عقد نصيحت کردند که:
«تو هر وقت شوهرت وارد مي شود و ديدي خيلي عصباني است و حتي در آن عصبانيت به تو تهمت زد و يک چيزهاي خلاف گفت، تو در آن موقع به ايشان هيچي نگو، بعد از آنکه از عصبانيت افتاد، بعدها بگو اين حرفت تهمت بوده»
و بعد برگشتند رو به داماد کردند و گفتند:
«شما هم همين طور، اگر يک وقتي وارد شديد و ديديد ايشان عصباني است، آن موقع تذکرات را ندهيد»

           منبع:
          کتاب برداشت هایی از سیره امام خمینی رحمه الله علیه جلد 1 صفحه 54


free b2evolution skin
20
بهمن

ناسیونالیست ها و خاک ایران

ناسیونالیست
من نمیدونم این ناسیونالیست ها.

◀️چطور حرف از خاک ایران میزنن…
در صورتی که شاه ایران، خیلی راحت بحرین و به انگلیسی ها داد! در پیمان سعدآباد؛ قسمتی از ارتفاعات آرارات به ترکیه و اروند رود به عراق واگذار شد…!

◀️چطور حرف ازخون آریایی میزنن…
در صورتی که وقتی صدام به پشتوانه آمریکا و غرب به ایران حمله کرد، فقط این یاران خمینی بودن که هشت سال جنگیدن و تن ها را سپر توپ و تانک دشمن کردند تا یک وجب از خاک ایران کم نشه و ناموس مردم به دست بیگانگان نیفتد!

◀️چطور حرف ازغیرت ایرانی میزنن…
در صورتی که محمدرضا میخواست قانون کاپیتولاسیون رو علیه مردم کشورش امضا کنه، که به موجب آن؛ ارزش یک سگ آمریکایی از پادشاه ایران بالاتر میشد! و باز هم این خمینی بود که زیر بار ذلت این ننگ نرفت!

◀️چطور حرف از وفاداری شاه به مردم کشورش میزنن…
در صورتی که شاه کشور، از مملکت میگریزد و بعدش یک هواپیما از طلا و جواهرات این مردم با خود میبرد!

◀️چطور حرف ازفرهنگ سه هزار ساله ایرانی میزنن…
در صورتی که خود آنها با برهنگی، هم در داخل کشور و هم آن طرف مرزها، آبروی ایران و بردن! حال آنکه فردوسی در شاهنامه یکی از امتیازات دختران ایران را پوشیدگی میداند و میگوید:
چنین گفت شیرین که ای مهتران

جهان گشته و کار دیده سران

به سه چیز باشد زنان را بهی

که باشند زیبای گاه مهی

یکی آنک با شرم و با خواستست

که جفتش بدو خانه آراستست

دگر آنک فرخ پسر زاید او

ز شوی خجسته بیفزاید او

سه دیگر که بالا و رویش بود

بپوشیدگی نیز مویش بود …


free b2evolution skin
19
بهمن

بزرگترین آرزوی یک امام

بزرگترین آرزوی من این است که مردم ایران از چنگال ظلم نجات پیدا کنند و صاحب کشوری باشند آزاد و مستقل . دارای نظامی اسلامی که در آن حقوق انسانها آنچنان که اسلام دستور داده است رعایت شود و در راه پیشرفت و ترقی و سعادت انسانی سرمشق برای تمام ملت ها باشند .

امام روح الله ، ٢٣ دی ماه ١٣٥٧ صحیفه امام ، جلد ٥ ، صفحه ٤٤٠


free b2evolution skin
19
بهمن

آزادی بعد از انقلاب...

درتهران یکی می گفت:
خوش به حال مسافرکش های به سمت میدان آزادی…!
آزادانه فریاد می زنند:
آزادی!
آزادی!
آزادی!
اما عابران خسته ای هم می پرسند:
آزادی چند؟
و من عابری را دیدم که نا آشنا بود و از راننده سؤال کرد:
اصلا آزادی کجاست؟!
و راننده با لحنی معنادار گفت: ” آزادی قبل از انقلاب بود! “
من به او گفتم: بستگی دارد در کدام سو ایستاده باشی،
اگر از “غرب” بخواهی به آزادی برسی٬
آزادی قبل از انقلاب است!
ولی از سمت “امام حسین(ع)” که به آزادی نگاه کنی٬
می بینی که آزادی٬ درست “بعد از انقلاب” قرار دارد…
پس بنگر که کجا ایستاده ای و از کدام سو به آزادی می نگری؛
طرف امام حسین (علیه السلام) یا طرف غرب


free b2evolution skin
19
بهمن

انقلاب در آیینه نسل چهارم

پیوند: http://nojavan.khamenei.ir

درست است که می‌گویند «تن آدمی شریفست به جان آدمیت» اما برخی مواقع برخی آدم‌ها مهم‌‌تر و گرامی‌تر هم می‌شوند. آدم‌ها مهم می‌شوند چون چشم‌هایی به آن‌ها دوخته می‌شود نه بخاطر بعد که آن لحظه تمام شد؛ تو می‌مانی و خاطرات آن مواقع و قضاوتی که به‌جا می‌ماند.مهم می‌شوی؛ از تو چشم بر نمی‌دارند؛ چون آرزویشان هستی. معنی حیات ابدی می‌دهی. راه بی‌مرگی امتداد در فرزندان است. شاید از همین‌رو است که قرآن به دشمن و جسارت‌کننده به پیامبر(ص) می‌فرماید “هو الابتر". یعنی بدون نسل و امتداد.

در یک سپاه، تا زمانی که پرچم برافراشته باشد سپاه زنده است. به همین دلیل است که دشمن تلاش می‌کند تا پرچمدار سپاه را بزند و فرماندهان٬ قوی‌ترین و بهترین رزمندگانشان را در سمت پرچمداری قرار می‌دهند. یک جامعه زنده نیز؛ زنده است چون پرچم ارزش‌ها بین نسل‌هایش دست به دست می‌شود.

نسل‌ها به دلیل تغییر ابزارها و شرایط و تجربیات جدید زندگی، با یکدیگر متفاوتند. این تفاوت خود عامل پیشرفت و سرعت‌گرفتن جامعه است. البته گاهی هم این تفاوت به شکاف نسلی منجر می‌شود. یعنی ارزش‌های نسل قبلی برای نسل بعدی بی‌معنا می‌شود. درست مثل انقلاب فرانسه که نسل بعد از انقلاب‌کنندگان هیچ نسبتی بین خود و ارزش‌های نسل قبلی تعریف نکردند و انقلاب فرانسه بلافاصله در همان نسل اولش پایان یافت.

ادامه »


free b2evolution skin
13
بهمن

اولین شب حضور

 

ورود امام به وطن

خاطره ای از رهبر معظم انقلاب؛

حضرت امام خمینی پس از بازگشت به کشور در روز 12 فروردین و سخنرانی در بهشت زهرا به مدرسه رفاهی منتقل شدند. اما حضور ایشان در این مدرسه یک روز بیشتر به طول نینجامید و فردای آن روز به مدرسه علوی (در همان نزدکی) نقل مکان کردند. حضرت آیت الله خامنه ای در خاطراتشان از شب 13 بهمن ماه چنین نقل کرده اند:

آن شب در مدرسه رفاه خبر آوردند کسی در عقبی حیاط کوچک مدرسه را می ‏زند. آن زمان چون اسلحه نداشتیم، از آن در با چوب حفظ و حراست می ‏شد. خلاصه در را باز کردند. دیدیم امام هستند، آن هم تنهای تنها و شاید حاج احمدآقا نیز همراه ایشان بود و از در دیگر آمده بود.

صدای شوق‏ انگیز «امام آمد، امام آمد» به همه رسید وده، بیست نفر از کسانی که در آن شب در مدرسه رفاه بودند، امام را دوره کردند و بنا کردند بوسیدن دست ایشان. امام نیز با وجود خستگی زیاد با روی خوش همه را مورد مرحمت قرار دادند. تعجب می‏ کردم امام با اینکه از صبح تا آن موقع یک لقمه غذا و یک لیوان آب نخورده ‏اند و با آن همه خستگی مسافرت و رفتن بهشت زهرا و سخنرانی، چطور می‏ توانند با این روی خوش با مردم برخورد کنند. من هم آمدم و دم در ایستادم و از فاصله یک متری مشغول تماشای ایشان شدم، سال ها بود که امام را ندیده بودم. اما نزدیک تر نرفتم تا حداقل به قدر یک نفر هم که شده مزاحمتی ایجاد نکنم. امام آمدند و رفتند طرف پله ‏های سرسرا که به طبقه دوم منتهی می‏ شد. حدود پنجاه الی شصت نفر پایین پله، مشتاقانه رهبرشان را نگاه می ‏کردند.

امام از پله ‏ها بالا رفتند، همین که به پاگرد رسیدند، رویشان را به جمعیت کردند و چهارزانو نشستند روی زمین. حرکت خیلی جالبی بود. وقتی همه دیدند که امام روی زمین نشستند، آنها نیز متوقف شدند. امام با تبسّم محبت آمیزی از آنها احوال پرسی کردند و شروع کردند به صحبت. آن ده، پانزده دقیقه ای که امام در روی پله‏ ها با تبسم زیبایشان برایمان صحبت کردند، از خاطرات جالب و فراموش نشدنی من است.

منبع: برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج3، به کوشش غلامعلی رجایی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص 283 و 284

 


free b2evolution skin
11
بهمن

رنگ باختگی وجدان کاری

فضیلت فراموش شده

متاسفانه این روزها وجدان کاری در جامعه خیلی کمرنگ شده است سستی و ضعف در وجدان و فرهنگ کار، به عنوان معضلی جدی درجامعه اسلامی مورد توجه قرار گرفته است همین رنگ باختگی وجدان کاری ما را برآن داشت که در این زمینه مطالعه کوتاهی داشته باشیم.
اگر آدمي از داشتن قلب سليم بي‌بهره باشد بطور قطع چنين انساني از وجدان نيز بي‌بهره است. پس براي بدست آوردن وجدان لازم است قلب را سالم و صحيح نگه داشت والا تلاش بيهوده خواهد شد .اما آنچه در اينجا مهم است اينكه چه ارتباطي بين وجدان و كار وجود دارد و منظور از وجدان كاري چيست؟

در ديدگاه اسلام خداوند ناظر هميشگي و تمام اعمال آدميان است حالا اگر انسان بتواند حضور خدا را درك و وجدان كند قطعاً چنين شخصي احتياج زيادي به پاسبانهاي بشري نخواهد داشت. اما بايد توجه داشت كه چنين نگرش ما را از پروردن آدميان حتي آنهايي كه حضور خدا را درك نمي‌كنند بازدارد لذا اين نظريه مبنا را كار و وجدان قرار مي‌دهد و تمام آدميان را مورد خطاب قرار مي‌دهد.

پس بايد آدميان را با وجدان آشنا كرد تا در جاهايي كه ناظران بشري وجود ندارد ناظر دروني او را بپايد. ناگفته پيداست كه اگر انساني كار خود را با راهنمايي وجدان انجام ندهد قطعاً ناظران بشري هم بطور كامل توانايي واداشتن چنين شخصي به كار را نخواهد داشت.

پس بين وجدان و كار ارتباط تنگاتنگي وجود دارد و اگر در جامعه‌اي آدميان اين ارتباط را مدنظر قرار ندهند قطعاً كارها بصورت ناقص انجام خواهد پذيرفت اگر بگوييم كه در شرايطي ممكن است هيچ كاري هم انجام نپذيرد.

وجدانِ کاري ، جزئي از فرهنگ عمومي است که بسيار پسنديده است. وجدانِ کاري، يعني افراد يک جامعه، خود را در قبالِ آن کاري که پذيرفته اند متعّهد بدانند و نوعي احساس وجدان نسبت به آن داشته باشند و سرِهم بندي و رفع تکليف نکنند و آن کار را به صورت کامل انجام دهند.

 با توجه به آنچه گفته شد مي‌توان از وجدان كاري تعريفي را ارائه كرد:‌

«وجدان کاری بازگوکنندة انگیزة درونی است که هر فرد با توجه به آن و با شناخت کامل به وظایف محوله، درصدد انجام بهینة کار خویش برمی‌آید. بنابراین، ملکه‌ای که بر طبق آن کاری بدون احتیاج به محرک‌های خارجی، با دقت و کامل انجام گیرد، برخاسته از وجدان کاری به شمار می‌آید. به‌طور خلاصه می‌توان گفت وجدان کاری برابر است با حالت ثابت درونی که فرد را به انجام درست دقیق کار، با میل و رغبت و اشتیاق ترغیب می‌کند».1

ادامه »


free b2evolution skin
10
بهمن

کم رنگ شدن احترام به اساتید و ریشه های آن

 

احترام به استاد

حضرت علامه ذوالفنون حسن زاده آملی - حفظه الله تعالی - می فرمایند :

“بنده حریم اساتیدم را بسیار حفظ می کردم در حضور آنها به دیوار تکیه نمی دادم چهار زانو نمی نشستم هنگام سؤال حرف ها را زیاد تکرار نمی کردم با آنها به چون و چرا نمی پرداختم این همه به خاطر آن بود که مبادا سبب رنجش آنها فراهم آید و دلگیر شوند .

همچنین ایشان فرمودند : من یک وقتی در محضر حضرت استاد الهی قمشه ای - رضوان الله تعالی علیه – بودم ایشان چهار زانو نشسته بود و پای راستشان از زیر عبا بیرون بود من که پهلوی ایشان نشسته بودم خم شدم و کف پای ایشان را بوسیدم . ایشان به من فرمودند:  چرا این کار را کردی ؟ بنده عرض کردم : من لیاقت ندارم که دست شمارا ببوسم ، همین که پای شما را ببوسم برای بنده خیلی مایه مباهات است.” منظومة معرفت، ص 40.

در لغت نامه دهخدا واژه »احترام« به معناى حرمت داشتن، بزرگ داشتن، بزرگ داشت و پاسداشت آمده است و براى »حرمت« نيز معناى منزلت، قدر، بزرگى، مرتبت و عظمت بيان شده است. بدين ترتيب، مى توان احترام گذاشتن را به معنى بزرگ داشتن، قدر و منزلت و مرتبت و عظمت قائل شدن و پاس داشتن دانست.

با نگاه به فرهنگ هاى گوناگون درمى يابيم كه ديدگاه هر فرد درباره جهان و هستى و اعتبارى كه براى هر چيزى قائل است ؛ سبب احترام او به برخى براى امور و بى توجهى او به ديگر امور مى شود. همچنين با توجه به فرهنگ ايرانى - اسلامى درمى يابيم كه ارزش علم و معلم در اين فرهنگ بسيار بالاست. اسلام احترام گذاشتن به معلم را حق او مى داند و توصيه مى كند، حتى اگر امير باشيم، به احترام او از جاى برخيزيم و او را بزرگ بشماريم.

امام علی - علیه السّلام -  در این باره فرمودند: اِنَّ من حقِّ العالِمِ أن لا تُكِثرَ علیهِ بِالسْؤال و لا تُعَنّتِه فی الجوابِ و أن لا تُلِحَّ علیهِ اذا كسلَ … «جامع البیان العلم، ج 1، ص 129»

امام علی - علیه السّلام - فرمودند: ازحقوق عالم آن است كه او را سؤال پیچ نكنی و او را در پاسخ دادن به زحمت نیندازی و چون خسته شد به او اصرار نكنی … و رازش را فاش نسازی و نزد كسی از او غیبت نكنی و به دنبال لغزش و عیب او نباشی، اگر لغزید عذرش را بپذیری و بر توست كه به خاطر خدا او را بزرگ بشماری و تعظیم كنی تا وقتی كه امر الهی را پاس می‌دارد، جلوتر از وی ننشینی و اگر حاجتی دارد، برای خدمتش از دیگران پیشی بگیری.

علت توجه بيش از اندازه اسلام به احترام و تكريم معلم، ارزش و اعتبارى است كه براى علم و فوايد آن قائل است.

متأسفانه ارزش و جايگاه علم، عالم و معلم در هيچ نظام آموزشى، به دانش آموزان تعليم داده نمى شود. روشن است كه اگر دانش آموزان با فلسفه احترام به معلم و تكريم او آشنايى داشته و از دلايل آن آگاه باشند، با رغبت و تمايل بيشترى به اين امر مى پردازند، ولى متأسفانه در هيچ دوره آموزشى، مقام معلم و اهميت و اعتبار وى به خوبى و از راه علمى، همراه با فلسفه و بايدها و نبايدهاى آن براى دانش آموزان تشريح نشده است تا آنان با پى بردن به اهميت و اعتبار معلم در احترام و تكريم او بكوشند. افزون بر اين، از آنجا كه به علت سياست هاى اشتباه و نادرست فرهنگى، سياسى و اقتصادى، امروزه ارزش پول و ثروت از علم و دانش بيشتر شده است، دانش آموزان گرايش چندانى به علم و دانش و صاحبان آن ندارند.

سؤالى كه در اينجا مطرح است، اين است كه به رغم ارزش و اعتبارى كه اسلام براى معلم قائل شده است،دلايل كم رنگ شدن احترام به اساتيد و معلمان و ريشه هاى اين امر را بايد در كجا جست و جو كرد؟

ادامه »


free b2evolution skin
10
بهمن

معجزه ای به نام خوش قولی

یکی از فضیلت های اخلاقی که در جامعه اسلامی به فراموشی سپرده شده وفای به عهد است ما این مبحث  را با خاطره ای ازحجت الاسلام قرائتی شروع میکنیم:

“در منزل مهمان داشتم، به آنان وعده داده بودم ساعت 6 خودم را می رسانم، ولی به دلیل مشکلات راه ساعت شش و نیم رسیدم. مهمان پرسید: «چرا دیر آمدی؟» گفتم: «در راه چنین و چنان شد.» گفت: «سوالی دارم». گفتم: «بفرمایید.» گفت: «اگر شما با مقام معظم رهبری ساعت شش ملاقات داشتی چه می کردی؟»

گفتم: «سر دقیقه می رسیدم.» گفت: «پس پیداست تو به من اهمیت نداده ای، تو به من ظلم کرده ای. من و امام زمان (ع) از نظر حقوق اجتماعی مساوی هستیم، قول، قول است.» شرمنده شده و معذرت خواهی کردم.”

منبع: نشریه «سنگر باقیمانده»، ویژه اردوی راهیان نور 91 دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، شماره هفتم

سعدي مي فرمايد: هر کس که درست قول و پیمان باشد او را      چه غم از شحنه و سلطان باشد

رواج بد قولي در خانواده يا جامعه يكي از معضلاتي است كه دامنگير ما انسان ها شده است مثلا قول مي دهيم ديگر كار ي را انجام ندهيم . قول مي دهيم از فردا سر ساعت به جايي برويم . اين ها جملاتي است كه هريك ازما ممكن است در روز چند باربگوييم يا بشنويم . شايد در طول شبانه روز قول هاي زيادي از زبان ما جاري مي شود بدون آن كه قبل از وعده و وعيد و قول دادن تمام جوانب آن را بسنجيم ويا از كسي مبلغي پول قرض مي كنيم و قول مي دهيم كه سر وعده اداي دين بكنيم و پول طرف را برگردانيم ويا بعضي از مسئولان قول هاي زيادي به مردم مي دهند اما زمان عمل كه مي رسد گويي آن ها را فراموش مي كنند. واين هميشه براي من سوال است چرا برخي به قول هاي كه مي دهند پاي بند به گفته ها و وعده هاي خود نيستند نمي دانم چه عذري هست.

به فرموده ي سعدي: کنونت که چشم است اشکی ببار    زبان در دهان است عذری بیار

شايد فراموشي، ازدحام كار، داشتن فعاليت هاي مختلف و تعاملات اجتماعي گسترده موجب بد قولي شود ويا ضعف اعتقادي نسبت به اين امر ويا عمدي باشد و يا نا تواني فرد به هر حال هر چه باشد كتابي آسماني ما قران كريم وپيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم سخت آن را نهي فرموده است:

مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً» احزاب/23

از مومنين مرداني هستند که صادقانه به آنچه با خدا عهد کرده بودند وفا کردند.

پس بد قولي در دوستي موجب قطع ارتباط با دوستان و عامل كينه و دشمني مي شود و در امور كاري نيز اعتماد نداشتن همكاران و مسئولان و اعتراض آن ها را در پي دارداگر بد قولي در جامعه گسترش يابد بي نظمي و هرج و مرج افزايش مي يابد و به تبع آن موجب از بين رفتن تعادل اجتماعي و سياسي و از هم گسيختگي خواهد شدهمان طور كه وفاي به عهد عامل تداوم دوستي ها و تعامل اجتماعي بين افراد است بد قولي بر خلاف آن موجب از هم گسيختگي تعامل اجتماعي، بي نظمي و در مراحل بالاتر موجب به خطر افتادن سلامت جامعه مي شود .

ادامه »


free b2evolution skin