16
اسفند

چگونه فاطمه (س) را دوست بداریم؟

پیوند: http://www.mohadase.ir/صفحهاصلی/tabid/74/Default.aspx

محبّت براي خدا، نعمت بزرگ و موهبت عظيمي است. خداي عزّوجل، براي دوستداران خود درجه‏  بزرگ و منزلتي سترگ و برکت و خير، قرار داده است. همانگونه که پيامبر به آن دستور فرموده آن روز که گفت: «سه چيز است که اگر در وجود کسي باشد شيريني ايمان را خواهد چشيد و در رأس اين امور سه گانه، اين است که خدا و رسول او در نظر شخص از هر چه جز آنهاست محبوب تر و اگر کسي را دوست دارد، صرفاً براي خدا باشد و از بازگشت به کفر متنفّر باشد، به آنگونه که دوست ندارد در آتش افکنده شود»!

حال چگونه است، اگر اين محبت براي خدا و پيامبر خدا صلي اللَّه عليه و آله و نسبت به اهل بيت گرامي به ويژه حضرت زهراي بتول عليها السلام (امّ‏ ابيها) باشد که رسول الله او را دوست مي داشت و به دوستي او سفارش مي کرد و به اِعزاز و اکرام و احترام او، امر فرمود و در بسياري از مناسبت ها تصريح نمود که او پاره‏ تن من است. آنچه او را خشنود کند مرا خشنود ساخته و آنچه او را به خشم آورد مرا خشمگين کرده است.  اين سيده‏ فاضله که خداوند نسب شريف پيامبر صلي اللَّه عليه و آله را در نسل او حفظ کرده است.

آيا ما مي توانيم پس از رسول الله صلي اللَّه عليه و آله جز با محبت و تقدير و احترام و تعظيم با خاندان گرامي او عمل کنيم؟ اين بانوي بزرگ و با فضيلت و شرافتمند؛ زهراي بتول عليها السلام را دوست مي داريم؛ چرا که خداي عزّوجلّ او را دوست مي دارد و رسول الله او را دوست مي داشت و محبّتش را به ما آموخت و به آن دستور داد. و باز هم سخن از پيامبر است در روايت صحيح که «ابن عباس» از پيامبر نقل مي کند:

«أحبّوا اللَّه لما يغدوکم من نعمة و أحبّوني بحبّ اللَّه و أحبّوا أهل بيتي بحبّي».

«خدا را دوست بداريد به جهت نعمت هايي که به شما ارزاني داشته و مرا دوست بداريد به جهت محبت به خداوند و خاندان مرا دوست بداريد به جهت محبّت من.»

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
14
اسفند

حقیقتی انکار ناپذیر....

فاطمیه

فاطمه( سلام الله علیها) جوان و شاداب بود، تا شهادت رسول گرامی اسلام (صل الله علیه و آله و سلم ) هم عارضه ای نداشت. سن و سال آن بانو را نیز منابع مختلف قریب به بیست سال دانسته اند.(با اندکی کم و زیاد) چه بلایی بر سر حضرتش آمد که نوشته اند: بلافاصله پس از پدرش، دایم سر درد داشت، بدنش نحیف شد. چشمانش همواره گریان و دلش سوخته بود و بدن مبارکش به شبحی از جسم بدل گشت.

فاطمه( سلام الله علیها) ناگهان از دنیا نرفت. به گزارش تاریخ نگاران بین 45تا 180روز در بستر بیماری بود. آیا دستگاه حکومت، به عیادت حضرت رفت؟ طبیبی بر بالین بانوی آسمانی و یادگار ختم رسل فرستاد؟- گزارش طبیبان از بیماری بانوی اول اسلام بیانگر چیست؟ برای پرستاری از پاره ی تن پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم) چند نفر را مامور خدمت رسانی کردند؟ نکند سر درد شدید و دایمی حضرت اثر سیلی سنگین دستی زمخت و نمک نشناس باشد؟ نکند آن که با غلاف شمشیر، بازو و پهلوی او را نواخت، ترفیع مقام گرفته باشد؟ مورخین جزییات عروسی حضرت را بیان کرده اند، چرا از تشییع او سخن نمی گویند؟ در صحیح بخاری می خوانیم: رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) به زهرای مرضیه فرمود: تو پس از من را تحمل کنی، سرور زنان بهشت می شوی.ایشان باید چه می کرد که چنین اجر عظیمی داشته باشد؟


free b2evolution skin
8
اسفند

بایسته های اخلاقی یاران مهدی زهرا....

اولین و مهم ترین ویژگى فرهنگ مهدویت، شناخت کامل و راستین وجود گران قدر امام زمان (عج)، این ذخیره بزرگ خداوندى است. اهتمام بر شناخت امام، لزوم تبعیت وى را در پى خواهد داشت و پیروى از امام نیز ما را در مسیر تربیت الهى قرار خواهد داد. انسان با شناخت صفات و ویژگى هاى پیشوایان، خود را به صفات ممتاز آنان نزدیک مى سازد و راه کمال را در پیش مى گیرد. اندیشه در نام ها و نشان هاى او، تأمل در نامه ها و فرمان هاى او، تفکر در حکمت و اسرار غیبت، تدبر در هدایت معنوى و ولایت تشریعى و تکوینى، در گستره شناخت امام قابل توجه است.
در روایت هاى فراوانى از امامان معصوم: نیز به شناخت امام زمان(عج) تأکید شده است. رسول خدا (ص) مى فرماید:
مَنْ ماتَ ولَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زمانِهِ مات مَیْتَة الجاهلّیة.
(محدث قمى، سفینة البحار، ص ۳۲)
هر که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، در مرگ جاهلیت مرده است.

انتظار سازنده

انتظار، رفع تکلیف نیست، بلکه فهم تکلیف است. از بایسته هاى فرهنگ انتظار، درک درست و کامل مفهوم انتظار است. در قاموس بعضى از منتظران، انتظار به مفهوم منتظر بودن و دست روى دست گذاردن و همه چیز را به حال خود رها کردن است تا سرانجام، امام با ظهور خویش جهان را از فساد و تباهى برهاند. در واقع، این همان انتظار مخرب و ویرانگر و به نوعى رفع تکلیف است. انسان با چنین برداشتى از مفهوم انتظار، هرگز نمى تواند در جهت اصلاح جامعه گام بردارد.
در انتظار سازنده که منتظران واقعى دریافت صحیحى از واژه انتظار دارند، فهم تکلیف نهفته است. منتظر با فهم تکلیف، به عدالت مى اندیشد، از هرگونه ظلم و بى عدالتى گریزان است و با هدف فراهم آوردن زمینه هاى دادگرى و اصلاح فردى و اجتماعى مى کوشد. بر اساس این عقیده، شخص منتظر با آنکه مشتاق دیدار امام دادگر است، خود نیز به مسئولیت هایش آگاه است و در راه دست یابى به آرمان هاى متعالى اش گام برمى دارد. از این رو، یاران مهدى موعود را باید در میان جان برکفان انقلاب و دین و حرمت گزاران به خانواده شهیدان و صالحان و نیکان یافت، نه در میان ساکنان دیار بى خبرى و نه در جمع رفاه زدگان عافیت طلب.
انتظار، در این مفهوم فلسفه مقاومت است، نه عامل تسلیم. انتظار آگاهانه، جز اصلاح و راستى ثمرى ندارد و بدیهى است که دستاورد مهم چنین انتظارى، امید به آینده اى روشن است.

در پست های بعدی منتظر دیگر ویژگیهای اخلاقی یاران مهدی زهرا باشید.


free b2evolution skin
13
بهمن

ریشه توهین به ادیان

حضرت محمد(ص) پیام آور دوستی، مهربانی و رحمت للعالمین است، خداوند متعال ایشان را به سوی بشریتی که در ظلمات و گمراهی غوطه ور شده بودند فرستاد تا ایشان را به سوی نور هدایت کند. هیچ کشوری نمی‌تواند با توهین به این همه عظمت از ابهت و حب پیامبر در قلوب مردم جهان اعم از مسلمان و غیر مسلمان بکاهد یا به وجهه اکمل کننده‌ی ادیان توحیدی خدشه‌ای وارد کند، قدر مسلم آن است که آنچه آشکار می‌شود نور مقدر و هیبت استوار اسلام و مسلمین است، همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند: این حرکات مذبوحانه دشمنان، نشانه عظمت و اهمیت خیزش بیداری اسلامی و بشارت دهنده رشد روز افزون آن است .جریانات اخیر حکایت از این دارد که چون کوردلان نمی‌توانند با منطق و استدلال در برابر اسلام به پا خیزند؛ بنابراین به چنین حربه‌های کثیفی روی می‌آورند.

توهین‌های دنیای غرب  برخواسته از حنجره‌ی آزادی در مکتب لیبرالیسم است پس چگونه است در کشوری که دم از آزادی ادیان می‌زنند حجاب منع می‌شود و اجرای شعائر دین اسلام محکوم می‌گردد؟ اسلام دین تکفیر نیست و مانند پیامبرش دین دوستی، صلح و مهربانی می‌باشد.توهین به ادیان به ویژه اسلام معارض با اصول پذیرفته شده اخلاقی در تمام مذاهب و مکاتب است و ریشه در طینت پلید صهیونیسم بین‌المللی دارد،مسلما گرداب بحران معنویت که امروز اردوگاه غرب را گرفتار کرده است مجال اندیشه ورزی ملت‌ها را خارج از دایره‌های محدوده جغرافیایی و ایسم‌های به بن بست رسیده فراهم ساخته و زمینه گرایش به حقیقت که در صدرآموزه‌های اسلام ناب محمدی ( ص) است مهیا می‌کند؛ از این رو سردمداران ظلم و ستم دنیای افسون زده غرب، عاجز از درک حقیقت با زیر پا گذاشتن مرزهای اخلاق و انسانیت در پاسخ به نیازهای جدی جوامع خویش به انحراف رفته‌اند و بر عقلانیت مهر باطل زده‌اند.

اعمال ضد اسلامی غرب نشانگر عجز توهین کنندگان در برابر اسلام است و این توطئه‌ها نه تنها نمی‌توانند موجب تحقیر مسلمانان شوند بلکه بیش از پیش ابعاد فراگیر و جهان شمول پیام‌های بی زنگار آیین پاک محمدی را نمایان می‌سازند؛ بنابراین ما از دولتمردان به ویژه وزارت امور خارجه کشورمان انتظار داریم در یک اقدام انقلابی پاسخ یاوه گویی‌های سردمداران ملحد و مفسد فرانسه و حامیان آن‌ها را بدهند.


free b2evolution skin
27
دی

ضرورت وجود امام..


دلایل عقلانی لزوم و ضرورت وجود امام و دلایل عقلانی اثبات امامت را بیان کنید.

امامت در اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است و قرآن مجید آن را آخرین مرحله ی سیر تکاملی انسان می داند که تنها پیامبران اولوالعزم بدان رسیده اند و در باره ی حضرت ابراهیم (ع)می فرماید: به یاد آور هنگامی که پروردگار ابراهیم او را با وسایل گوناگونی آزمود و او آزمایش خود را کامل کرد (و از عهده آنها برآمد) خدا به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم گفت: از دودمان من (نیز امامانی قرار ده)، خداوند فرمود: پیمان و عهد من (امامت) هرگز به ستمکاران نمی رسد [1] ، ( و تنها آن گروه از فرزندان تو که پاک و معصوم اند شایسته این مقام اند).

از این آیه استفاده می شود که این مقام بس والا است که حضرت ابراهیم(ع) بعد از دارا بودن مقام نبوت و رسالت در آخر عمر و پس از پشت سر گذاشتن آزمایش های سخت بدان نایل آمد.

مقام امامت در بسیاری از موارد با مقام نبوت جمع می شود و پیامبر اولوالعزمی همچون حضرت ابراهیم خلیل (ع) به مقام امامت نیز می رسد و از آن روشن تر جمع شدن مقام رسالت و نبوت و امامت در شخص پیامبر اکرم (ص) است.

و نیز ممکن است در مواردی این مقام (امامت) از رسالت و نبوت جدا شود. همانند ائمه(ع)که تنها وظیفه ی امامت را بر عهده داشتند، بدون آن که وحی بر آنان نازل شود.

ادله ی عقلی امامت عامه در تمام زمان ها عبارت اند از:

الف: برهان لطف: نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است که بر اساس قاعده لطف باید همیشه وجود داشته باشد. قاعده لطف اقتضا می کند که در میان جامعه ی اسلامی امامی باشد که محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.

الطاف وجود امام غایب را می توان در موارد زیر برشمرد:

1.حراست از دین خداوند در سطح کلی. [2]

2. تربیت نفوس مستعد.

3. بقای مذهب.

4. وجود الگویی زنده که بتواند مقتدای مردم قرار بگیرد

ب: برهان علت غایی: در علم کلام ثابت شده که خداوند از افعال خود هدف و غرضی دارد و چون خداوند کمال مطلق است و نقص در او راه ندارد، غایت افعال الاهی به مخلوقات برمی گردد و غایت وجود انسان، انسان کامل است؛ یعنی انسان مانند درختی است که میوه ی آن وجود انسان کامل است

ج: برهان امکان اشرف:

در فلسفه قاعده ای مطرح می شود، به نام قاعده امکان اشرف و معنای آن این است که ممکن اشرف باید در مراتب وجود اقدم از ممکن اخس باشد… [3]

در عالم وجود، انسان اشرف مخلوقات است و محال است که وجود، حیات، علم، قدرت و جمال و… به افراد انسان برسد قبل از آن که این کمالات به انسان کاملی که حجت روی زمین است، رسیده باشد.

د: برهان مظهر جامع:

هویت مطلقه ی خداوند در مقام ظهور، احکام وحدت بر او غلبه دارد و در وحدت ذاتی مجالی برای اسمای تفصیلی نیست. از طرف دیگر در مظاهر تفصیلی که در عالم خارج ظاهر می شوند، احکام کثرت ، غالب بر وحدت است . این جاست که فرمان الاهی مقتضی صورتی اعتدالی است که در آن وحدت ذاتی و یا کثرت امکانی بر یکدیگر غلبه نداشته باشد، تا بتواند مظهری برای حق از جهت اسمای تفصیلیه و وحدت حقیقیه باشد و آن صورت اعتدال همان انسان کامل است. [4]

علامه حلی (ره) در توضیح کلام خواجه نصیرالدین طوسی به بعضی از این ضرورت های وجود امام اشاره کرده و می فرماید:

1. وجود پیامبر ضروری است تا شناخت عقلی بشر، به واسطه ی بیان نقلی تقویت شود؛ زیرا اگر چه انسان با نیروی عقل بسیاری از حقایق از اصول و فروع دین را درک می کند، ولی گاهی در اعماق وجودش وسوسه ها و تزلزل هایی وجود دارد که مانع از اعتماد بر آن و انجام آنها می گردد، اما هنگامی که این احکام عقلی با بیان پیشوای الاهی تقویت گردد، هر گونه تزلزل و شک و دودلی زدوده خواهد شد و انسان با قوت قلب به سوی یافته های عقلی خود خواهد رفت.

2. بسیاری از امور وجود دارد که عقل، حسن و قبح آن را درک نمی کند و باید دست به دامان پیشوایان الاهی گردد، تا بتواند خوبی و بدی آنها را دریابد.

3. بسیاری از اشیا مفید و برخی دیگر زیان بارند و انسان تنها با فکر خود قادر به درک سود و زیان همه ی آنها نیست. این جاست که احساس نیاز می کند، تا کسی سود و زیان اشیا را برای او بیان نماید و این کار تنها از عهده ی پیشوایان الاهی که با منبع وحی در ارتباط هستند بر می آید.

4. انسان موجود اجتماعی است و اجتماع بدون داشتن قوانینی که حقوق همه ی افراد را حفظ کند و آنها را در مسیر صحیح پیش ببرد؛ سامان نخواهد یافت و به کمال مطلوب نخواهد رسید، تشخیص این قوانین به طور صحیح و اجرای آنها جز به وسیله ی رهبران آگاه، پاک و معصوم صورت نخواهد گرفت.

5. انسان ها در درک کمالات و تحصیل علوم و معارف و کسب فضایل متفاوت اند، بعضی از آنها توانایی حرکت در این مسیر را دارند و برخی عاجز و ناتوانند. رهبران الاهی گروه اوّل را تقویت و گروه دوم را یاری می کنند،تا هر دو گروه به کمال ممکن برسند.

6.با توجه به تفاوت مراتب اخلاق در انسان ها، تنها راه برای پرورش این فضایل، رهبران پاک و معصوم هستند.

7. پیشوایان الاهی از ثواب و عقاب و پاداش و کیفر الاهی در برابر طاعت و گناه آگاهی کامل دارند و هنگامی که دیگران را از این امور آگاه کنند، انگیزه نیرومندی برای انجام وظیفه در آنان پیدا می شود. [5]

با توجه به این که امامت چیزی جز استمرار خط نبوت نیست، غالب این فلسفه ها که در ضرورت نبوت بیان شده است، در مورد امامان معصوم نیز ثابت است. به بیان دیگر خداوندی که نوع بشر را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده است، همان گونه که باید برای هدایت او پیامبرانی را که متکی بر نیروی وحی و دارای مقام عصمت باشند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی قرار دهد تا جامعه ی انسانی را در رسیدن به سر منزل مقصود کمک کنند و به یقین بدون آن (جانشینان پیامبر) این هدف ناتمام خواهد ماند؛ زیرا اولاً: عقول انسانی به تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیش رفت و کمال، قطعاً کافی نیست و گاهی حتی یک دهم آن را نیز تشخیص نمی دهد.

ثانیاً: آیین انبیا بعد از رحلت آنان، ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از تحریف لازم است پاسدارانی معصوم و الاهی باشند، تا از آن پاسداری کنند. درست است که خداوند در باره ی قرآن مجید فرمود: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون [6] » یعنی: «ما قرآن را فرستادیم و خود حافظ و نگهبان آن هستیم.» اما حفظ دین باید از طریق علل و اسباب آن باشد که این اسباب همانا امامان معصوم (ع)هستند.

ثالثاً: تشکیل حکومت الاهی و برقراری عدل و قسط و رسانیدن انسان به اهدافی که برای آن آفریده شده است، جز از طریق انسان های معصوم ممکن نیست؛ زیرا به گواهی تاریخ حکومت های انسانی همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه های خاصی سیر کرده و تمام تلاش آنها در همین راستا بوده است و همان گونه که بارها آزموده ایم عناوینی مثل دموکراسی و حکومت بر مردم یا حقوق بشر و مانند آن پوششی است برای رسیدن به اهداف شیطانی قدرت ها و آنها با استفاده از همین ابزار مقاصدشان را به شکل مرموزی بر مردم تحمیل کرده اند.

رابعاً: ادامه و استمرار دستورات دین در جوامع نیاز به وجود امامان خبیر و آگاه به تمام جزئیات و دقایق دین دارد، تا در هیچ لحظه ای کوچک ترین نقطه ابهامی برای کسی باقی نماند.

از آنچه گفتیم به خوبی ضرورت و فلسفه وجود امامان معصوم معلوم می گردد.

منابع:

[1] . « و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماماً قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین »بقره، 124.

[2] .شریف العلماء، کشف القناع، ، ص148.

[3] .طبا طباءی، نهایة الحکمة، صص319و 320.

[4] . نک: تمهید القواعد، ص 172؛جوادی آملی، عبد الله، تحریر تمهید القواعد، ، ص 548- 555.

[5] . نک. شرح تجرید، ص 271 (با کمی تلخیص و اقتباس) ،به نقل از پیام قرآن ، ج 9، ص 38-37 .

[6] . حجر، 9.


free b2evolution skin
4
دی

تعارف دروغکی..

عَنْ‏ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ:  إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَاب‏

حضرت باقر عليه السلام فرمود: خداى عز و جل براى بدى قفلهائى قرار داده، و كليدهاى آنها را شراب قرار داده، و دروغ بدتر از شراب است.

منبع:الكافي،جلد ‏2، صفحه 339 باب الكذب …..


گاهي انسان به راحتي براي تعارف دروغ مي گويد.

داستانك:

مادر يكي از نمايندگان مجلس از دنيا مي رود و دفتر يكي از مراجع پيام تسليتي به اين عنوان آماده مي كند.

“جناب دكتر ….خبر ارتحال مادر شما به آيت الله العظمي ……رسيد ؛ ايشان با تمام وجود ناراحت شدند و…”

اين پيام را به آن مرجع براي تاييد نشان مي دهند . مرجع تقليد مي گويد من با تمام وجود ناراحت نشدم؛اين را عوض كنيد.

پيام را تصحيح مي كنند و مي نويسند:

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
3
دی

حرف دل با خدا

خداوندا …

گره های ناگوار، با تو باز می شوند؛ شدت سختی ها، با تو می شکند؛ آنان که دنبال رهایی می گردند، به تو التماس می کنند.

از قدرتت، سختی های زندگی، حساب می برند؛ به لطفت، علت ها و اسباب، فراهم می شوند؛ با توانایی ات، سرنوشت، جاری می شود؛ و با اراده ات، وسایل آماده می شوند.

وقتی که می خواهی، بی آن که چیزی بگویی، اسباب، فرمان می برند؛ و وقتی نمی خواهی، بی آن که چیزی بگویی، اسباب، از کار می ایستند.

وقت دشواری ها، آن که صدایش می کنند، تویی و وقت گرفتاری ها، آن که دنبال پناهش می گردند، تویی. برای من اتفاقی افتاده که زیر سنگینی اش شکسته ام؛

گرفتاری ای آمده که تحملش را ندارم. آن چه تو فرستاده ای، کس دیگری برنمی گرداند. آن چه تو آورده ای، کس دیگری نمی برد.

دری را که تو بسته ای، کس دیگری باز نمی کند و دری را که باز کرده ای، کسی نمی بندد.

پس خودت درِ رهایی را به رویم باز کن. به توانایی ات، این هیبت غم را در من بشکن و کاری کن به همین سختی، به همین رنجی که دارم از آن به تو شکایت می کنم، زیبا نگاه کنم.

نیایشی از صحیفه سجادیه


free b2evolution skin
1
دی

دلم کاغذ و قلم خواست...

برای دانلود صدای نقاره خوانی اینجاکلیک کنید.

اینبار به جای کتابِ دعا، دلم کاغذ و قلم خواست……..

قصد نوشتن نداشتم اما همین کافی بود که نگاهم به گنبد طلایی آقا افتاد و چشمم گرفتار پرواز آن کبوتر شد

که به دور گنبد می چرخید. نتوانستم نگاهش نکنم، گویی نگاهم به آن بالا زنجیر شده بود ؛

و این شد که این بار دلم به جای کتاب ِدعا ،کاغذ و قلم خواست .در همین حال و هوا بودم که صدای خنده ی مستانه ی آن پسربچه که برادرش به دنبال او می دود، مرا به خود می آورد .

چراغانیِ ایوان طلا و آوای خوش مداحی ،زیبایی فضا را دو چندان کرده است. چشم گرداندم. خادمان جاروکش آمده اند که به یمن قدوم مولود این روز، یعنی نوه ی صاحب خانه، امام علی النقی(ع) ، حرم را غبارروبی کنند. گویی آمدند تا دل خاک گرفته مرا آب و جارو کنند.

بغضم ترکید….. دیگر نتوانستم…

صدای مداحی شنیده میشود.

صدایی می آید،صدای بال ملائک ، که هم صدای گریه ها شده است. ملائک ندا سرداده اند؛صدای نجوا،قرآن و دعا، نماز و نیاز، همه و همه به گوش میرسد . دنبال صدای آشنا میگشتم تا با آن روحم را جلا دهم.

که آوای خوش نقاره بلند شد و صدای مادر که دعا می کند برای همه.

مادرم میگوید این لحظه را از دست نده که الان وقت استجابت دعاست. وقت غروب آفتاب و روز ولادت و صدای نقاره و حرم آقا،همه چیز جور است فقط کافیست دل شکسته اش را تو جور کنی…

شروع کن مادر ؛و این را مادرم میگوید و من هنوز در پی یافتن راز صدای نقاره به آسمان خیره شده ام درحالیکه پُر ام از حرفهای تکراریِ نگفته …

خدایا مرا امروز به اینجا خوانده ای که شاهد عشق بازی تو با بندگانت باشم؟! .. نمیدانم.

اما هرچه که هست مرا خواندی … شکرت!

من در قطعه ای از بهشت ،در ایوان طلا ،روبه روی گنبد با یاد شما نشسته ام. کمی آن طرف تر پنجره فولاد را می بینم و شمایی را که دلت پرمیکشد الان مثل من در حرم نشسته بودی . دلگیر مشو ،دلت را دخیل پنجره فولادش کن و بدان که من نایب الزیاره تان بودم و باور کن که آقا سلامت راشنیده اند و اگر خوب گوش کنی جواب سلام آقا را هم میشنوی،شک نکن … خوش به سعادتت که امروز خداوند زیارت

امام هشتمش را به این واسطه روزی تو قرار داد. زیارتت قبول و التماس دعا آفتاب غروب کرد و صدای نقاره خاموش شد.

آه، من چقدر سبک شده ام ،آقا…

ولا جعله الله آخرالعهد منّی لزیارتکم

***صحن ایوان طلا(انقلاب)***

**من که به یادتان بودم شما هم دلداده وصلش را دعا کنید.**


free b2evolution skin
29
آذر

زیارت نامه امام حسن مجتبی همراه صوت

برای دانلود صوتی زیارت امام حسن مجتبی علیه السلام اینجا کلیک کنید.

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمينَ

سلام بر تو اى فرزند پيامبر (خدا) پروردگار جهانيان

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ

سلام بر تو اى فرزند اميرمؤ منان سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبيبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِفْوَةَ اللّهِ

سلام بر تو اى حبيب خدا سلام بر تو اى برگزيده خاص خدا

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللّهِ

سلام بر تو اى امين (وحى ) خدا سلام بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَيانَ حُكْمِ اللّهِ

سلام بر تو اى راه (مستقيم ) خدا سلام بر تو اى بيان (كننده ) حكم خدا

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دينِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّيِدُ الزَّكِىُّ

سلام بر تو اى ياور دين خدا سلام بر تو اى آقاى پاك (و منزه از هر عيب )

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمينُ

سلام بر تو اى نيكوكردار وفادار سلام بر تو اى قيام كننده (به امر خدا) و امين

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأويلِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ

سلام بر تو اى داناى به تاءويل (قرآن ) سلام بر تو اى راهنماى راه يافته

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ

سلام بر تو اى پاكيزه منزه سلام بر تو اى پرهيزكار پاكدامن

السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقيقُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ الصِّدّيقُ

سلام بر تو اى حق سزاوار بدان سلام بر تو اى شهيد راست گفتار

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِي وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ

سلام بر تو اى ابا محمد حسن بن على و رحمت خدا و بركات او


free b2evolution skin
28
آذر

انی اموت بالسم..

روزی امام حسن علیه السلام به فرزندان و بستگان خویش فرمود: «انی اموت بالسم; من با سم به شهادت می‏رسم.» اهل بیت ایشان پرسیدند: چه كسی به شما سم خواهد داد؟ فرمودند: «جاریتی او امراتی ; كنیزم یا همسرم.» به او عرض كردند: «اخرجها عن ملكك علیها لعنة الله; او را - كه لعنت‏خدا بر او باد - از ملك خویش خارج سازید.»

امام علیه السلام فرمودند: «هیهات من اخراجها و مُنیتی علی یدها; هرگز چنین نمی‏كنم و حال آنكه آرزوی من به دست او محقق می‏شود». «ما لی منها محیص و لو اخرجتها ما یقتلنی غیرها كان قضأ مقضیا و امرا واجبا من الله; مرا گریزی از این شهادت نیست و اگر او را خارج كنم كسی غیر از او نیست كه مرا بكشد [درحالی كه] شهادت من قضای حتمی و امر واجبی از ناحیه خداوند است.»

چند روزی از این خبر نگذشته بود كه معاویه (لعنة‏الله علیه) همسر آن حضرت را فریب داد و به واسطه او، آن حضرت را به شهادت رساند. امام علیه السلام درهنگام شهادت به همسرش چنین فرمود: «یا عدوة الله! قتلتنی قاتلك الله اما والله لاتصیبن منی خلفا و لاتنالین من الفاسق، عدو الله خیرا ابدا; ای دشمن خدا! تو مرا كشتی، خدا تو را بكشد، آگاه باش كه به خدا سوگند! از من فرزندی باقی نخواهی گذاشت و از [معاویه] فاسق و دشمن خدا به تو خیری نخواهد رسید.»

منبع: مناقب ابن شهر آشوب، همان، ج‏3، ص‏175.


free b2evolution skin
21
آذر

خاطره زائر و دلتنگی من...

هیچی مثل یه چای پر رنگ تو اون سرما خستگی رو کم رنگ نمی کرد ،مخصوصا چای که نذر نام ارباب باشه،البته برا کسی که شاید تو کل ایام سال 2یا 3 بار لب به استکان چایی نزذه باشه اخه طعم چای اربعین با همه چی فرق می کرد شاید تا نری و نخوری باور نکنی شاید اگه نگاه میکردی دلت نمی شد لب به اون استکانا بزنی، استکانایی که توی یه ظرف آب شسته می شد و رنگ سفیدی آب به رنگ چایی تغیر کرده بود ولی وقتی نام عشق به میون میومد برات مهم نبود که چه جوریه فقط چشماتو می بستی نیت میکردی می خوردی و حاضر نبودی با هیچی عوضش کنی یه چای غلیظ با طعم ها مختلف که لیموش از همه خوشمزه تر بود و غلظت زیاد جایی و 3 قاشق شکر که تا نیمه استکان ها پر می شد ….

و حالا که به زیارت طلبیده شده ای و نظر ویژه و خاص اهل بیت بر تو عنایت شده گوارای وجودت بوسیدن خاک دیار یار ….یادت نرود هر آنجا که دلت گرفت، هر آنجا که دلت شکست و هر آنجا که اشکی غلطان شد بر گونه ات ، از جانب ما و تک تک کسانی که آرزوی این سفر را داشتند نیز دعای فرجی بخوانی و یک بوسه هم از جانب ما نثار آستان کنی و یک سلام به صاحب آستان… عاشقانه هایت قبول درگه اش!!!

زیارت امام حسین علیه السلام با خستگی پیاده روی گویی مزه ای دوچندان دارد و اینجاست که پا و دل با هم ارتباط پیدا می کنند! در طول مسیر هنگامی که پاهایمان خسته یا حتی در مواردی جراحتی کوچک پیدا می کند کافی است برای آماده شدن دل. کمی اگر مرغ دل را پرواز دهی به وضوح کاروانی را خواهی دید که از کربلا به سوی شام به اسیری می روند و وقتی نگاهت را به طرفین بر میگردانی و میبینی اینچنین با عزت در حال راه رفتنی و اینچنین از تو پذیرایی می شود مطمئناً با خود می گویی این کجا و آن کجا؟

 

اینجاست که آدمی می گوید: لایوم کیومک یا اباعبدالله!…


free b2evolution skin